دارالقرار شمس تبریزی، مهم‌ترین محوطه دوران اسلامی در خوی

یکی از محوطه‌های شاخص خوی، دارالقرار شمس تبریزی است که در شمال‌غربی شهر خوی، در محلی میان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد، در جبهه جنوبی محوطه بنایی یادبود موسوم به مناره شمس تبریزی قرار گرفته و نام محوطه برگرفته از نام عارفی است که اکثر مورخان دارالقرار آن را این محوطه می‌دانند.

شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه‌های باستان‌شناسی ایران و از مهم‌ترین کانون‌های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل‌گیری جوامع باستانی از ادوار پیش از تاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی کاملاً مشهود و قابل کنکاش است.

یکی از محوطه‌های شاخص این شهرستان، دارالقرار شمس تبریزی است که در شمال‌غربی شهر خوی، در محلی میان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد، در جبهه جنوبی محوطه بنایی یادبود موسوم به مناره شمس تبریزی قرار گرفته و نام محوطه برگرفته از نام عارفی است که اکثر مورخان دارالقرار آن را این محوطه می‌دانند.

مطالعات باستان‌شناختی انجام شده در دارالقرار شمس تبریزی، نشان می‌دهد که این محوطه از جمله شاخص‌ترین و مهم‌ترین محوطه‌های باستانی دوران اسلامی در شهرستان خوی است که در قرون میانی اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.

لایه‌ها و نهشته‌های باستان‌شناختی گواه بر این دارد که این محوطه طی قرون  5 تا 11 هجری قمری (دوران سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفویه) مورد ساخت و ساز قرار گرفته است و حجم آثار و آوار برجای مانده (حدود 6 متر) از دوره‌های یاد شده، دلیلی بر این مدعاست.

شمس تبریزی

شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی از اکابر مشایخ صوفی و عرفاست که در سال 582 هجری قمری در تبریز به دنیا آمد، شمس شخصیتی است که درباره شخصیت او آرای گوناگون بسیار است چنانچه گاه او را حضرت مولانا، سلطان‌الاولیاء و الواصلین، تاج‌المجوبین، قطب‌العارفین، فخرالموحدین ... شمس‌الحق و المله واسدین تبریزی، عظم‌الله جلال قدره نامیده‌اند.

زندگی شمس تبریزی با وجود شهرت تمام در عرفان اسلامی، هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، تنها مقطعی از زندگی شمس که بر ما معلوم است، زمان دیدار او با مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی (672- 604 ه. ق) در بیست و ششم جمادی‌الثانی سال 642 هجری قمری تا زمان غیبت دوم او در اواخر سال 645 هجری قمری است.

صاحبان تذکره‌ها و مناقب‌نامه‌ها، شمس را عارفی جان آگاه و واقف اسرار، سیاح پرنده صاحب کرامت، استاد در انواع علوم نظیر ریاضیات، الهیات، نجوم، حکیمات، منطق، خلاف کیمیا و اهل فضل و علم و عبارت و تحریر معرفی می‌کنند.

مقبره شمس تبریزی

از کهن‌­ترین منابعی که از وجود مدفن شمس تبریزی در خوی یاد شده، مجمل فصیحی خوافی هروی (تالیف شده در 845 ه.ق) است، خوافی می‌نویسد: «شیخ حسن خرقه از دست شیخ‌الکامل‌المکمل‌الواصل شیخ شمس‌الدین تبریزی که به خوی مدفون است و مولانای روم تخلص اشعار خود را به نام او کرده، گرفته و پوشید.»

از دیگر نشانه‌های حضور شمس تبریزی در خوی، متنی از نسخه خطی ثمرات الفئواد فی مبداء والعماد عالم و صوفی نامدار ساری عبداله افندی (متوفی 1071 ه.ق) است که با عناوین رئیس‌الکتاب و شارح مثنوی شناخته می‌شود.

در منشات السلاطین فریدون‌بیگ، در گزارش لشکر کشی سلیمان اول پادشاه عثمانی به ایران، آمده است که «در بازگشت سلطان سلیمان اول از تبریز به دیار روم، در سه روزی که در تابستان 942 هجری قمری، در شهر خوی گذرانیده، روز پنج‌شنبه 4 ربیع‌الاول، حضرت پادشاه با حضرت سر عسکر (ابراهیم پاشاه) سوار شدند و به زیارت مزار شریف حضرت شمس تبریزی مشرف گردیدند.»

مناره شمس تبریزی

مناره شمس تبریزی، بنایی یاد بود و استوانه‌ای شکل است که حدود 14/5 متر ارتفاع دارد و دکلی در وسط آن وجود دارد که ستون مدوری است که در مرکز مناره ساخته شده و پلکان‌های مارپيچی (43 پله) به دور آن پيچيده و بالا رفته‌اند، پلکان‌های مناره‌ها عموماً از روی نقشه، برخلاف حرکت عقربه ساعت حول محور مرکزی یا دکل می‌پیچند.

در ورودی مناره شمس به صورت درگاه کوتاهی است که در پایین مناره و در قسمت شمال‌غربی آن تعبیه شده است، این قسمت کمی از دایره مناره بیرون آمده که از آنجا به وسیله پله‌ها امکان صعود بیشتر می‌شود، در قسمت فوقانی مناره نیز (در بالای قسمت نعلبکی شکل) نورگیری بزرگ رو به سمت جنوب تعبیه شده است، که علاوه بر نورگیری برای اذان نیز استفاده می‌شده است.  

ساختمان مناره نیز از سه قسمت پایه، ساقه (بدنه) و کلاهک (تاج) تشکيل شده است، قسمت زیرین مناره از سنگ و قسمت بدنه و فوقانی (تاج) آن از آجر بنا شده است، دور تا دور قسمت ميانی مناره با جمجمه و شاخ قوچ در 28 ردیف (در هر ردیف حدود 40 کله با شاخ قوچ) تزیین شده است.

قوچ در فرهنگ ایرانی نماد باروری، نعمت، برکت و خورشید بوده، این حیوان نمادی از انگیزش خلاق و نماد روح در لحضة تکوین است.

 قوچ نماد جهانی نیروی مردانه و خدایان مذکر است که نیروهای باروری طبیعت را نمادین می‌کند و شاخ‌های پیچیده قوچ نماد تندر بود و هم با ایزدان خورشید و هم با ایزد بانوان ماه در ارتباط است.

* گزارش از افراسیاب گراوند، رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی سلماس

انتهای پیام/

کد خبر 1399120235

برچسب‌ها