اهالي،\"منير خانم\" صدايش مي‌كنند، با زن و مرد و پير و جوان روستا دوست است، صميمي است و خوش صحبت.

با اينكه اهل استان سمنان نيست و ساكن تهران است اما دست تقدير او را به قلعه بالا گره زده، به حدي با اهالي خودماني شده كه حالا او را از خودشان مي‌دانند و مايه چشم روشني روستاست.

اولين كسي است كه با شجاعت وارد كار فرهنگي در روستا شده و با تبديل يك خانه به اولين اقامتگاه بومي در قلعه بالا، زمينه ساز رشد گردشگري روستا شده است.

اسم خانه اش را گذاشته \"نورخونه\" آن هم به دو دليل مهم يكي اينكه اينجا در گذشته مكتب خانه بوده و ديگر اينكه اسم خودش برگرفته از نور است.

در حين گفت و گو جاهايي كه ياد محبت اهالي مي‌افتد و از خوبي‌هايشان مي‌گويد، به قول خودش احساساتي مي‌شود و مي‌گريد و زودتر از او \"طيبه خانم\" است كه گريه مي‌كند، طيبه خانم از اهالي روستاست و يكي از ياوران منير خانم در پذيرايي از مهمانانش در \"نورخونه\".

اهالي به او علاقه زيادي دارند و مي‌گويند «ما از مهمان‌هاي او پذيرايي مي‌كنيم و او از ما»، مي‌گويند از وقتي منير خانم آمده، پاي گردشگران هم به اينجا باز شده و ديگر دوست نداريم از اينجا برويم.

منير خانم، قلعه بالا را به نوعي ناكجا آباد مي‌داند و مي‌گويد اينجا گردشگر خاص خودش را دارد و مكاني است براي با خود بودن، مسافران و گردشگران را مهمان مي‌داند و كمتر از واژه مسافر استفاده مي‌كند.

حالا اگر هوس كرديد مهمان اهالي مردم خونگرم قلعه بالا يا نورخونه باشيد، به شاهرود سفر كنيد، پس از طي 140 كيلومتر به سمت جنوب شرقي شاهرود، به روستاي زيباي قلعه بالا مي رسيد.

اين روستا در حاشيه دشت كوير و در 24 كيلومتري بيارجمند قرار دارد و به واقع، قلعه بالا، قلعه اي است بالاتر از خيال.

§         لطفا خودتان را معرفي كنيد؟

منير تقدسي هستم.اصالتا خراساني ولي متولد و ساكن تهرانم. كارمند بازنشسته صدا و سيما و تدوينگر فيلم هستم و سالها در صدا و سيما و سينما فيلم تدوين كرده ام.

§         چگونه سرنوشت شما با قلعه بالا گره خورد؟

من سفر، روستا گردي و طبيعت را خيلي دوست دارم و بازنشستگي فرصتي را فراهم كرد تا بيشتر سفر كرده و در دوره هاي گردشگري و هتلداري شركت كنم، اما پس از برگزاري چند تور ديدم علاقه من بيشتر در زمينه پذيرايي از مهمان است و به همين دليل به دنبال ايجاد فضاي اقامتي بومي در روستاها بودم.

در ابتدا به دنبال ايجاد فضاي اقامتي در يزد بودم اما پيگيري من به دلايلي نتيجه نداد و حدود چهار سال پيش، توسط يكي از دوستان گردشگرم روستاي قلعه بالا به من معرفي شد، در دهله اول برخورد مردم به حدي خوب بود كه خواستار خريد خانه در اين روستا شدم و \"نورخونه\" را هم در همان ابتدا به عنوان فضاي اقامتي انتخاب كردم، اهالي در ابتدا بسيار متعجب بودند، چون اين خانه مخروبه بود و چندان هم به ما اعتماد نداشتند اما كم كم وارد كار شدند و اين خانه با همكاري اهالي همين روستا مرمت شد.

§         چطور شد كه اهالي به شما اعتماد كردند؟

يكي از لازمه هاي كار در اين فضا، برقراري ارتباط با اهالي است و من نيز در اين زمينه بسيار تلاش كردم،حدود 9 ماه قبل از انجام كار به صورت جدي، به خانه تك تك اهالي رفتم و با همه آنها ارتباط برقرار كردم و هنوز هم بعد چهار سال، مدام در حال ديد و بازديد هستيم و اهالي با من احساس صميمت مي‌كنند.

§         انجام اين كار مشكلاتي براي شما داشته است؟

حضور در اين روستا و كار در اين فضا به من اين فرصت را داد كه صبور باشم و بايد اجازه داد زمان بگذرد تا بسياري از مسائل رفع شود.اگرچه در ابتداي كار مسائل زياد بود اما گذشت زمان همه چيز را حل كرد و خوشبختانه الان مشكل خاصي ندارم.

جالب است بدانيد حضور من در اينجا باعث شده اهالي اتحاد بيشتري پيدا كنند و افرادي كه با هم قهر بودند، دوباره با هم ارتباط برقرار كنند.من همه را دوست دارم و مي خواهم دوستي و ارتباط وجود داشته باشد. هدف من از ورود به قلعه بالا تنها تجارت و كسب درآمد نيست بلكه دغدغه فرهنگي داشته و دارم.

زماني كه در ابتدا به قلعه بالا آمدم از يك پسر بچه 10 ساله پرسيدم اينجا چه چيزي كم داريد و گفت:\"مردم، آدم\"

اين نكته براي من بسيار جالب بود و به اين نتيجه رسيدم كه گردشگري قبل از اينكه درآمد مالي به همراه داشته باشد باعث برقراري ارتباط، معاشرت و رفت و آمد مي شود.

·         آنطور كه اهالي مي‌گويند، حضور شما در رشد گردشگري قلعه بالا بسيار موثر بوده است، از ديگر تاثيرات حضورتان در قلعه بالا بگوئيد.

قبلا به اين روستا مهمان يا مسافر مي‌آمده اما به اين شكل كه اقامتگاه بومي مخصوص گردشگران فراهم باشد، وجود نداشت،اين اقامتگاه براي اولين بار به عنوان فضاي اقامتي ويژه پذيرايي از گردشگر در اين روستا ايجاد شد و اين حركت باعث شد بسياري از اهالي به فكر مرمت و ايجاد اقامتگاه بومي بيافتند، به طوري كه در اين مدت دو خانه ديگر نيز تبديل به اقامتگاه بومي شده است.

مهاجرت نكردن اهالي به خصوص فرزندان روستائيان به شهر و برگشت اهالي كه در شهر ساكن شده اند نيز پس از حضور من و رونق گردشگري اين روستا افزايش يافته است.

در اينجا كار پذيرايي از مهمان توسط خود روستائيان انجام مي‌شود و اين موضوع حس خوبي را به اهالي منتقل   مي‌كند و اين حس را دارند كه از مهمان خودشان پذيرايي مي‌كنند.

روستائيان به من مي گويند \"ما از مهمان شما پذيرايي مي كنيم و شما هم از ما.\"

به نظر من اين رفت و آمدها چه از سوي مردم محلي و چه گردشگران نقش مهمي در ايجاد اتحاد هر چه بيشتر اهالي داشته است.تغيير نگاه مردم به فعاليت گردشگري نيز دستاورد مهمي است و وقتي بعد از مدتي به اينجا     مي‌آيم مي گويند\"خوش آمدي\" يا \"روشن كردي\" و اين جملات به من انرژي مي‌دهد.

طيبه خانم(دخترخاله صاحب خانه و همراه خانم تقديسي) وارد صحبت مي شوند: بعد آمدن منير خانم رفت و آمد مسافران به اينجا خيلي بيشتر شده و بسياري از اهالي هم خانه هايشان را به شيوه سنتي مرمت كردند.

·         الان وضعيت گردشگري روستا چگونه است؟

اينجا گردشگر زيادي دارد، به خصوص در ايام عيد و زمان برگزاري جشنواره هاي سفر به توران و يا زاغ بور، گردشگران زيادي به قلعه بالا مي آيند.

·         گردشگر خارجي هم داريد؟

بله، به عنوان مثال به تازگي يك زوج آمريكايي مهمان خانه من بودند و خانم آمريكايي از نحوه پذيرايي محلي و به خصوص وجود سرويس بهداشتي در منزل من بسيار راضي بود، براي گردشگر خارجي وجود سرويس بهداشتي بسيار مهم است و خوشبختانه در اين زمينه فرهنگ سازي مناسبي در روستا شده است.

·         نظر خانواده شما در مورد حرفه تان چيست؟

من مجردم و خانواده ام در ابتدا مخالف اين فعاليت من بودند، به طوري كه در ابتدا اين كار را پنهاني آغاز كردم، اما بعد از يكسال از شروع كار و وقتي نتيجه كار را ديدند نظرشان عوض شد.

·         چه شد كه اسم اين مكان شد ، نورخونه؟

نخست اينكه اين خانه در گذشته مكتب خانه بوده و خانم خانه به زنهاي روستا قرآن آموزش مي‌داده و به نوعي اينجا با نور عجين است و دليل بعدي اينكه نام خودم هم از نور آمده.

·         از جذابيت‌هاي كارتان براي ما بگوئيد.

بهترين بخش كارم كه دوست دارم، ارتباط با مردم است.خوشحالم و راضي از اينكه با مردم و اهالي اين روستا ارتباط دارم و اين براي من بسيار ارزشمند است.

اينجا به \"منير خانم \" معروفم و اين، نشانه برقراري ارتباط دوستانه اهالي با من است.اين نوع گردشگري كه همراه با پذيرايي روستائيان است به من و هم به اهالي حس خوبي مي‌دهد.

اينكه اهالي درگير موضوع گردشگري هستند و فرزندان آنها مجبور نمي شوند براي كار به شهر بروند مهم است، جالب اينكه حتي عده اي از اهالي روستا كه در شهر زندگي مي كنند، راغب شده اند به روستا برگردند.

·         گفتيد كه تدوين گر فيلم هستيد، حرفه اوليه شما در اين روستا هم به كارتان آمد؟

بله، از ابتداي شروع اين پروژه و از تمام مراحل كار و زندگي با اهالي فيلم گرفته ام و مشغول تدوين اين فيلم هستم، در اين فيلم مستند تمام مراسم و آئين هاي روستا نيز به نمايش گذاشته مي‌شود.

·         معمولا چند مدت در روستا هستيد و چطور به اينجا سفر مي كنيد؟

يك ماشين شخصي دارم و گاهي يك ماه، 10 روز يا شايد دو روز در روستا مي مانم، اما دوست دارم اينجا به طور دائم ساكن شوم وقتي از اينجا مي روم براي روستا، مردمش و به خصوص جاده بيارجمند- قلعه بالا خيلي دلتنگ مي شوم.

·         چه زماني براي سفر به روستا مناسب است؟

اسفند تا اوايل خرداد و پاييز، در اين زمانها مي توان در هواي مناسب از تمام فضاهاي روستا بازديد كرد.

·         براي جذب گردشگر تبليغات انجام مي دهيد؟

به دليل آشنايي من با تورگردانها، نورخونه بين طبيعت گردان شناخته شده است و دوست ندارم تبليغات زياد كنم زيرا اينجا گردشگر خاص خودش را مي طلبد.

·         آيا اين حرفه در اين روستا صرفه اقتصادي هم به همراه دارد؟

بله، اينجا مي شود به درآمد مناسب رسيد اما هميشه بايد در كار نوآوري داشت، مردم نياز به تنوع دارند. اين فعاليت نه تنها براي من كه براي بسياري از مردم روستا نيز درآمدزاست به طوري كه در هر پذيرش مهمان من، هفت تا هشت نفر  از اهالي روستا درگير مي‌شوند .

·         سخن آخر.

در چهار سالي كه اينجا هستم خيلي چيزها يادگرفتم، اگرچه شغل بسيار خوبي است، اما فعاليت من در قلعه بالا فقط بر حسب حرفه نيست، زندگي با اين مردم براي من مهم تر است و  از تك تك  اهالي خونگرم قلعه بالا به خاطر لطف و همراهي شان متشكرم.

گفت و گو: سمانه سلطاني پور

انتهای پیام/

کد خبر 139404015