بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، سیدمحمد بهشتی، رئیس این پژوهشگاه، امروز یکشنبه 29 مرداد96 این مطلب را در دهمین سالگرد درگذشت زندهیاد سیدباقر آیتاللهزاده شیرازی، که بههمت پژوهشکده ابنیه و بافتهای تاریخی در محل پژوهشگاه برگزار شد، مطرح کرد.
او با بیان اینکه ده سال از درگذشت استاد عزیز دکتر شیرازی گذشته است گفت: «داغ ما هنوز تازه است و با گذشت این سالها سردی حس نمیکنیم.»
بهشتی افزود: «در این سالها مکرر مجالسی برگزار شد و در مورد ابعاد وجودی ایشان صحبت شده اما من میخواهم در مورد تجربه شخصی خودم در ارتباط با ایشان سخن بگویم.»
او در ادامه با اشاره به آشناییاش با دکتر شیرازی پیش از ورود به سازمان میراثفرهنگی اظهار کرد: «مناسبت آشناییام با مرحوم شیرازی این بود که در آن زمان در شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری مشغول به کار بودم و بنا به علایق شخصی فکر میکردم که خوب است به آثار تاریخی تهران توجه شود درست زمانیکه در مدیریت شهری این توجه کمتر وجود داشت و در آن شرکت سعی میکردیم که این توجه به وجود آید.»
او ادامه داد: «بههمین مناسبت گفتگوهایی در قالب جلساتی با مرحوم شیرازی، مهریار، مختاری و غیر از آن در مورد بازار تهران در خانه قوام برگزار و تلاش میکردیم که شهرداری تهران را متقاعد کنیم طرح مرحوم شیرازی برای بازار تهران اجرایی شود.»
بهشتی با اشاره به پیشنهاد ریاست سازمان میراثفرهنگی وقت به او پس از گذشت اندک زمانی از روی کار آمدن دولت خاتمی گفت: «یکی از مهمترین مشکلاتی که برای ورود به سازمان داشتم توهماتی ناشی از مرتبط بودن رشته تحصیلیام با میراثفرهنگی بود و اینکه فکر میکردم میدانم به کجا میروم.»
او ادامه داد: «توهماتم ناشی از این بود که در طول دوران دانشجویی با بهانه و بیبهانه جایی در ایران نبود که سفر نکرده باشم پس گمان میکردم که میدانم میراثفرهنگی چیست.»
بهشتی افزود: «توهم من از اینجا ناشی میشد که روسای این سازمان حجت، زرگر و غیر از آن از دوستان و همکلاسهای من بودند و در طول مدت مسئولیتشان ما با هم ارتباط داشتیم و من به کارهایی که میکردند بیاعتنا نبودم بههمین دلیل فکر میکردم که میدانم کجا میروم، از همه بدتر اینکه زمانیکه این ورقپاره را به آدم میدهند و میگویند تو مسئول جایی شدی آدم دچار توهمات میشود و فکر میکند که علم لدنی پیدا کرده به موضوع و دیگر چشم و گوشش کار نمیکند و از یک نگاه واقعبینانه به موضوعات محروم میشود.»
او اظهار کرد: «از سوی دیگر میراثفرهنگی سازمانی بود که من داخلش زیاد رفت و آمدی نداشتم به همین دلیل هم غیر از مرحوم دکتر شیرازی و مهریار با دوستان دیگر زیاد حشر و نشر و آشنایی نداشتم و این سازمان محیط تاریکی برای من بود.»
بهشتی با اشاره به اینکه پیش از آمدنم به سازمان دکتر شیرازی، شاپور شهبازی و آذرنوش به ملاقاتم آمدند، گفت: «از این سه نفر تنها مرحوم شیرازی در آن زمان در سازمان بود و دو نفر بعدی در سازمان نبودند و بنا به تعلق خاطری که به میراث داشتند میخواستند از اهمیت و جایگاه موضوع از منظر دانش و تجربیاتشون برای من بگویند.»
او با اشاره به آموختههای خود در سفر به همراه زندهیاد شیرازی به محوطههای تاریخی تصریح کرد: «در این سفرها یاد میگرفتم، حوزه میراثفرهنگی آنجایی است که کبر؛ ناز ؛ حاجب و دربان به این درگاه نیست و باید یاد بگیریم.»
بهشتی گفت: «در این حوزه نباید تکلف وجود داشته باشد و باید راحت روی زمین بنشینیم، سلسله مراتب از بالا به پایین بیمعنی است و باید ارتباط صمیمانه و انسانی برقرا ر کرد.»
او افزود: «مرحوم شیرازی به من میآموخت که در درجه اول هیچ موضوع بیاهمیتی وجود ندارد ممکن است ما متوجه اهمیتش نشویم ولی باید بدانیم که مهم است.»
در میراثفرهنگی همه چیز در جای خودش واقع است
او گفت: «دلیل اهمیت قائل شدن مرحوم شیرازی برای عکسهای سال 1335برای این بود که تا آن زمان همه چیز سر جای خودش بود و از سال 1340به بعد همه چیز به هم ریخت و این یک جور عدل، بهمعنی همه چیز در جای خود بودن است که مرحوم شیرازی میخواست این را به ما بیاموزد.»
بهگفته رئیس پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، پژوهش، حفاظت و معرفی مقولههای متفاوتی نیستند و توأمان هستند.
بهشتی در پایان اظهار کرد: «زندهیاد شیرازی از جمله معدود کارشناسانی بود که به دلیل نگاه همهجانبه، ذومقیاس و ذومراتب، امور مربوط به میراثفرهنگی را از نگاه حکیمانه میدید یعنی تنها یک متخصص نبود که تنها مرمت بداند بلکه نگاهش جامعیت داشت و کلنگر بود به همین دلیل این رازها را متوجه میشد.»
انتهای پیام/