باید دوباره اهل سرزمینمان شویم/ زلزله پدیده جدیدی نیست

سیدمحمد بهشتی گفت: «در سرزمینی داینامیک و دارای اتفاق‌های بزرگ و بالاتر از حدمیانگین زندگی می‌کنیم ولی فرهنگ ایرانی همواره ساز خود را با بحران‌های طبیعی تنظیم کرده اما مشکل اصلی امروز ما فراموشی است و باید دوباره اهل سرزمین‌مان شویم.»

به‌گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روابط‌عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری این مطلب را در نشست تخصصی «زلزله و میراث‌فرهنگی» که به همت پژوهشکده ابنیه و بافت‌های فرهنگی‌تاریخی پژوهشگاه برگزار شد، مطرح ساخت. 

او با تاکید بر این نکته که ایران اخیرا زلزله‌خیز نشده و زلزله پدیده جدیدی نیست، گفت: «این نکته که ما به تازگی نسبت به بحث زلزله توجه می‌کنیم، نشان می‌دهد نسل‌های اخیر ما در غفلت بوده‌اند و گرنه پدیده زلزله از صدهاهزار سال قبل از پیدایش بشر در این سرزمین وجود داشته و هیچ انسانی در این سرزمین به دنیا نیامده و عمر معقولی نکرده و از این دنیا نرفته به جز اینکه در این سرزمین حتما تجربه چند زلزله را پشت سر گذاشته است.» 

او با اشاره به این نکته که امروز زلزله تهدید، تخریب، ضایعات و خسارات دارد، گفت: «زلزله‌های گذشته هم همین عوارض را داشته است اما اینکه امروز ما هنوز در این سرزمین هستیم نشان می‌دهد گذشتگان راه حل‌هایی را برای تداوم زندگی در این سرزمین پیدا کرده بودند و گرنه کسی نمی‌ماند و همه از بین می‌رفتند.» 

آوار زلزله بر روی آثار هزاره دوم

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری در ادامه به حفاری‌های شهر تبریز اشاره کرد و گفت: «در حفاری‌هایی که در کنار مسجد کبود متعلق به دوره ایلخانی – تیموری انجام شده، در عمق ۱۷-۱۸ متری آثار هزاره دوم به دست آمد و بالای آن فقط آوار زلزله وجود داشت.» 

بهشتی با اشاره به وجود گور دوران اسلامی در عمق ۱۴ متری در جلوخان مسجد جامع قزوین افزود: «به عبارت دیگر از قرون اولیه اسلامی تا زمان جلوخان ۱۴ متر آوار زلزله وجود دارد.» 

او دستیابی به آب از طریق قنات‌ها را بسیار خلاقانه و عجیب دانست و این پرسش را مطرح کرد که «چگونه ایرانی‌ها برای دستیابی به یک منبع کاملا پنهانی به اسم آب زیرزمینی به خلاقیتی به نام قنات دست پیدا کردند اما‌‌ همان انسان‌ها در برابر زلزله فقط تسلیم بوده و دست‌ها را بالا می‌بردند؟» 

او با تاکید بر این نکته که چنین تصوری را نمی‌توان پذیرفت گفت: «حتما مردم این سرزمین راهکارهایی برای مقابله با زلزله داشته‌اند.» 

او با بیان این نکته که در مقوله توجه به آثار تاریخی در نسبت با زلزله، تمرکز روی تخریب ناشی از زلزله و راه‌های پیشگیری از آسیب و مقاوم سازی است، گفت: «متاسفانه ما اصلا توجهی نداریم که از این آثار می‌توان درس آموخت، درسی مبتنی بر اینکه چگونه باید در این سرزمین زندگی کنیم و با پدیده‌ای مثل زلزله مواجه شویم.» 

بی‌توجهی به راهکارهای گذشتگان در مقابل زلزله

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری در ادامه با ابراز تاسف گفت: «من در طی این سال‌ها و در میان این همه همایشی که تاکنون حداقل بعد از زلزله بم برگزار شده است، ندیدم که یک نفر هم درباره راهکارهایی که گذشتگان ما در مواجه با پدیده زلزله داشتند، صحبت کند بلکه بیشتر تمرکز روی اصلاح خرابی‌هاست.» 

او با اشاره به اینکه این دیدگاه تنها به پدیده زلزله محدود نمی‌شود، گفت: «این نگاه درباره همه بلایای طبیعی یا آنومالی‌های (بحران‌های) این سرزمین وجود دارد و فکر نمی‌کنیم که در برابر این بلایا چه تمهیداتی به خرج دهیم.» 

بهشتی به قرارگیری سرزمین ایران در کمربند بیابانی اشاره کرد و گفت: «کمربند بیابانی در همه جای دنیا شرایط بسیار سخت زیستی را فراهم می‌کند و مشکل آب وجود دارد، به همین دلیل در بیشتر سرزمین‌هایی که در کمربند بیابانی قرار دارند، سختی دستیابی به آب باعث شده (به طور مثال در شمال افریقا به سمت چین) در این مناطق چندان چراغ روشنی در شب نبینیم و به عبارت دیگر زیست زیادی وجود نداشته باشد.» 

او افزود: «این در حالی است که ایران در کمربند کوهستانی یعنی مسیر هیمالیا – آلپ نیز قرار گرفته است و همین امر باعث شده تفاوت فاحشی با سایر نقاط کمربند بیابانی داشته باشد.» 

به گفته او، ایران در قیاس با سایر مناطق موجود روی کمربند بیابانی، سرزمینی داینامیک است این در حالی است بیشتر سرزمین‌های روی کمربند بیابانی، سرزمین‌های استاتیک هستند. 

او داینامیک بودن ایران را فقط در زمینه مباحث زمین‌شناختی محدود ندانست و گفت: «ایران در همه زمینه‌ها اعم از آب و هوا و... داینامیک است به عبارت دیگر در این سرزمین همواره باید منتظر اتفاق‌های بزرگی بود که بالا‌تر از حد میانگین‌ها هستند.» 

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری در ادامه خشکسالی، توفان و سیل را مثال زد و افزود: «در این سرزمین احتمال خشکسالی بزرگ، توفان بزرگ و سیل‌های بزرگ وجود دارد.» 

ایران، سرزمینی با بحران‌های طبیعی

بهشتی گفت: «در سرزمین‌های داینامیک، میانگین‌ها اهمیت زیادی ندارند بلکه آنومالی‌ها در همه‌چیز بااهمیت هستند بنابراین در همه‌چیز اعم از ساخت و ساز باید به آنومالی‌ها توجه کرد.» 

او همچنین به بارش برف سنگین در منطقه گیلان هر چند سال یک بار اشاره کرد و افزود: «آخرین بار در سال ۱۳۸۳ شاهد بارش این برف بودیم و در گذشته هم در سال ۱۳۵۱ و ۱۳۲۷این برف باریده است.» 

او افزود: «این برف در سال ۱۳۸۳ باعث پایین آمدن ۲۷ هزار سقف در شهر رشت شد و به قدری زیبا لاپوشانی شد که هیچ‌کس آن را به عنوان یک فاجعه بزرگ متوجه نشد چون وقتی سقف در اثر برف پایین می‌آید خیلی کشته نمی‌دهد چرا که کم کم صدای ساختمان بلند شده و مردم آگاه شده و بیرون می‌آِیند بنابراین کسی فوت نمی‌کند که ما داغدار شویم و به خاطر داغداری متوجه عمق حادثه باشیم.» 

او با اشاره به اینکه در گزارش‌های وزارت مسکن آن زمان، برف مقصر اعلام شد، گفت: «در آیین نامه‌ها آمده بود تا ۷۵ سانتی‌متر برف پیش‌بینی شده است و این ساختمان‌ها تا این اندازه برف را به عنوان بار مرده تحمل می‌کنند حال آنکه این برف بدون توجه به آیین نامه به ۱۶۰ سانتی‌متر رسیده بود و به همین دلیل باعث تخریب سقف‌ها شد.» 

بهشتی با استناد به نقل قول‌های زنان و مردان سالمند رشت افزود: «در سال ۱۳۵۱ که این برف باریده بود سقف‌های زیادی پایین نیامده بود و در سال ۱۳۲۷ تقریبا اصلا هیچ سقفی در اثر این برف تخریب نشده بود و سالمندان همگی خاطرات شیرینی از این برف و کندن تونل برای تردد بین خانه‌ها در ان زمان نقل می‌کنند.» 

او گفت: «این در حالی است که در سال ۱۳۲۷ در ساختمان‌های شهر رشت خیلی از بتن و فولاد استفاده نمی‌شد اما سقفی هم پایین نمی‌آمد چون این ساختمان‌ها برای آنومالی برف ۱۸۰ سانتیمتری و زلزله هرازگاهی گیلان پیش‌بینی داشته و مجهز شده‌اند.» 

او با اشاره به سیل‌هایی که هر ۱۰ تا ۱۵ سال یکبار در ماسوله می‌آید، گفت: «به راستی چه تمهیداتی را به کار می‌بستند که این سیل‌ها به آن‌ها خسارت و آسیب نزند؟ چطور در طول زندگی خود با این مساله مانوس بودند؟» 

مهندسی ما خسارت ایجاد می‌کند

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری با بیان این نکته که امروز مهندسی ما خسارت ایجاد می‌کند، گفت: «در شهر ماسوله پل می‌ساختند تا با سیل خراب شود تا شهر آباد بماند اما ما امروز پل می‌سازیم که خراب نشود و به همین دلیل شهر در اثر سیلی که آیین نامه‌های ما را مراعات نمی‌کند و می‌آید، خراب می‌شود.» 

او افزود: «یکی از نکاتی که برای زندگی در یک سرزمین داینامیک بلد بودیم و مفهوم سازه‌ای هم ندارد و مردم شناس‌ها باید راجع به آن بحث کنند، این است که ما زندگی بین دو بحران را بلد بودیم اما هم اکنون بلد نیستیم بین دو بحران زندگی کنیم.» 

به گفته بهشتی، ما همه این بحران‌ها را امور غیرمترقبه می‌دانیم، یعنی منتظر آن‌ها نیستیم و یک دفعه مانند مه‌مان ناخوانده می‌آیند و ما را به زحمت می‌اندازند در حالی که در گذشته این‌ها را حوادث مترقبه می‌دانستیم و بین دو حادثه زندگی می‌کردیم. 

او با اشاره به ضرب‌المثل «هر چیز که خار آید روزی به کار آید» گفت: «این ضرب المثل به درد کسی می‌خورد که بین دو بحران زندگی می‌کند.» 

او افزود: «فردی که بین دو بحران زندگی می‌کند، چیزی را بی‌دلیل دور نمی‌اندازد و می‌داند که روزی به کارش خواهد آمد. این فرد همیشه پس‌اندازی دارد.» 

صندوق خانه مادربزرگ‌ها

بهشتی در ادامه به وجود صندوقخانه در خانه مادربزرگ‌ها اشاره کرد و گفت: «در این صندوق خانه‌ها چیزهایی برای روز مبادا وجود داشت.» 

او در توضیح روز مبادا گفت: «روز مبادا، روزی است که می‌آید، مبادا که بیاید اما می‌دانیم که می‌آید هرچند از زمان آمدنش بی‌خبر هستیم.» 

به گفته او، امروز انباری‌ها به محل تجمع آشغال‌هایی تبدیل شده‌اند که دلمان نمی‌آید دور بریزیم، اما افراد عاقل آن‌ها را دور می‌ریزند. 

بهشتی تصریح کرد: «ما از تجربه تاریخی زیست در سرزمینمان، بیشتر از هر جای دیگری می‌توانیم یاد بگیریم که امروز با آنومالی‌ها در سرزمین خود چه کنیم این در حالی است که اصلا این پرسش را مطرح نمی‌کنیم و به همین دلیل این بلا‌ها سرمان می‌آید.» 

او در ادامه با کنایه به انتشار خبر ۷۰ میلیون موش آدم‌خوار در تهران گفت: «متاسفانه در حال حاضر مسابقه خالی کردن دل مردم راه افتاده است این در حالی است که راه حل درستی به مردم برای زندگی بین دو بحران نمی‌دهیم.» 

او با مثبت دانستن استفاده از علوم مختلف و تجربه‌های همه دنیا گفت: «اما چرا از تجربه‌های خانه خودمان استفاده نمی‌کنیم؟ تجربه‌هایی که درس‌های بزرگی می‌تواند داشته باشد، درس‌هایی که لازم نیست بیاموزیم و فقط کافی است آن‌ها را به یاد بیاوریم.» 

بهشتی گفت: «مشکل ما نبود دانش و جهل نیست بلکه دچار آلزایمر و فراموشی شده‌ایم وگرنه در زبان، آیین، الگوهای زیستی و ناخودآگاه ما همه این‌ها وجود دارد.» 

او با بیان این نکته که ما از حدود ۶۰-۷۰ سال پیش دچار این نسیان شده‌ایم، نحوه مصرف آب در خانه‌ها و تولید زباله در ۷۰ سال پیش را با امروز مقایسه کرد. 

دلیل اصرار به استفاده از خشت

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، با تاکید بر لزوم یادآوری گذشته، گفت: «مردم ایران در سرزمینی کوهستانی که سنگ سهل الوصول‌ترین مصالح برای ساختمان در آن بوده، همیشه اصراربه استفاده از خشت داشتند، پس چطور شد که در ۵۰-۶۰ سال گذشته ایران رتبه نخست را در مصرف سنگ به دست آورد و هیچ کس هم اعتراضی نکرد.» 

او شیوه استفاده از مصالح را بلهوسانه دانست و گفت: «استفاده از سنگ در همه جای دنیا نشانه اشرافیت است اما ما گمان می‌کنیم استفاده از سنگ در نمای ساختمان از جمله واجبات است.» 

او خطاب به متخصصان پرسید: «آیا یکی از بزرگ‌ترین تهدید‌ها هنگام زلزله، جدا شدن همین سنگ‌ها از ساختمان‌ها نیست؟ آیا این سنگ‌ها جان افرادی که موفق شده‌اند از ساختمان‌ها بیرون بیایند را تهدید نمی‌کنند؟ چطور بعد از زلزله باید این سنگ‌ها را جمع کرد تا راه باز شود؟» 

او گفت: «وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم غلط اندر غلط وجود دارد و همه این غلط‌ها به خاطر نسیان و فراموشی است.» 

بهشتی اظهار کرد: «ما در سرزمینی داینامیک زندگی می‌کنیم و فرهنگ ایرانی همواره ساز خود را با آنومالی‌ها در این سرزمین تنظیم می‌کرده بنابراین اینکه هم اکنون فقط به نرمال‌ها توجه می‌کنیم و به آنومالی‌ها به عنوان غیرمترقبه واکنش نشان دهیم، مشکل ساز خواهد بود.» 

او با تاکید بر این نکته که مشکل در درست یا اشتباه بودن واکنش ما نیست، مشکل اصلی دگرگونی در نوع مواجه ما است. 

به گفته بهشتی، رجوع به فرهنگمان یعنی به جا آوردن این سرزمین به عنوان سرزمینی داینامیک که در آن آنومالی‌ها اهمیت دارد، وقتی ما به یاد آوریم که اینجا، کجاست برایمان موضوعیت پیدا می‌کند که خودمان که هستیم. 

او در پایان تاکید کرد: «باید دوباره اهل سرزمینمان شویم چرا که هم اینک مشکل اصلی این است که اهل سرزمینمان نیستیم.»

انتهای پیام/

کد خبر 1396100617