تابستان که فرا می رسید، بسیاری از خانواده ها آخر هفته بساط چای و «استانبولی» را ردیف می کردند و راهی این خطه سرسبز می شدند. با این مقدمه مشخص است که نیازی به معرفی اخلمد به عنوان جاذبه گردشگری در بهار و تابستان نیست، که تقریبا هر مشهدی دست کم یک بار به اخلمد سفر کرده است.
اما تاکنون قاب های رنگارنگ پاییزی و آبشارهای یخی زمستانی اخلمد کمتر مورد توجه مشهدی ها قرار گرفته است، درحالی که گردشگران خارجی و به ویژه عرب زبان خیلی از این زیبایی ها غافل نبوده اند. چنانکه وقتی در وسط یک هفته زمستانی قدم در مسیر اخلمد می گذاریم، آن قدر زبان خارجی و به ویژه عربی اطرافمان زمزمه می شود که احساس می کنیم ما غریبه ایم و به یک کشور خارجی سفر کرده ایم. گزارش میراث آریا به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی را میخوانید.
مسیر روستا تا آبشارهای اخلمد را در تابستان چندین بار پیاده رفته ایم، به همین دلیل هم تصور پیمودن این مسیر در زمستان برفی قدری غیرممکن به نظر می رسد اما شوق تماشای آبشارهای یخی و قندیل های بلورآجین که پیشتر عکس هایش را دیده ایم، آنقدر وسوسه انگیز است که شال و کلاه کنیم و قدم در راه بگذاریم. برخلاف ما که تا توانسته ایم خود را باندپیچی کرده ایم، حسین پروازی، یکی از اهالی قدیمی اخلمد علیا که راهنمای سفرمان هست، با لباسی بسیار سبک روبهرویمان ایستاده و سرما را شرمگین می کند. البته حقیقت این است که هوا آنقدر هم سرد نیست، بیشتر تماشای انبوه برفی که کوه ها را سپیدپوش کرده است، سرما را به جان آدم می اندازد. راه از روستا تا آبشار اول و دوم، در مسیر سنگ فرش شده هموار است و چوب باتوم هایی که دستمان گرفتیم بیشتر یک دکور محسوب می شود.
«چله چَختی» در اخلمد
مسیر دو هزار و پانصد متری تا آبشار اول را به تماشا در زیبایی ها و طرح پرسش هایی درباره روستا می گذرانیم. حسین پروازی که عاشق دیارش است و با دوربین عکاسی خود عکس های زیبایی از چهارفصل روستا ثبت کرده پاسخ های جالبی برای پرسش هایمان دارد. در جواب وجه تسمیه اخلمد داستان پیشینیان را چنین شرح می دهد: «مردم برای در امان ماندن از سپاهیان اعراب به دره این روستا پناه آوردند و به هنگام خطر برای اطلاع دادن به دیگران می گفتند: «خالد آمد، خالد آمد» و رفته رفته به نام اخلمد مشهور شد.»
او در پاسخ به سؤالمان درباره برگزاری جشنواره یا آیین ملی و مذهبی خاصی در اخلمد می گوید: «جشنواره خاصی نداریم اما مردم روستا بسیاری از آیین های ملی و مذهبی را جشن می گیرند. مثلا مردم اخلمد به جشن سده «چله چَختی» (شاید به معنای چله خردو) می گویند. در دهم بهمن اهالی دو روستای منطقه اخلمد یعنی «خَدَر» و «پَرو» در میانه روستا دور هم جمع می شود و آتش روشن می کنند و شعرهایی را در مقابل هم شبیه نوعی کل کَل می خوانند.»
قندیل های بلورآجین
زمان به سرعت می گذرد و خودمان را مقابل آبشارهای اول و دوم که به فاصله بسیار کمی از یکدیگر قرار گرفته اند، می بینیم. آبشار اول اندکی یخ زده و روان آبی از کنارش بر روی قندیل ها جاری است. اما آبشار دوم تماما یخ زده و قندیل های ریز و درشت بر روی هم سوار شده و تصویری زیبا ساخته است. با ذوق زدگی محسوسی به سمت قندیل ها می رویم تا عکس هایی به یادگار ثبت کنیم اما صدای قندیل هایی که چونان گیوتین بر زمین می خورد و صدایش در میان کوه ها می پیچد، ما را وامی دارد به جای نزدیک شدن به قندیل ها از قدرت زوم دوربین استفاده کنیم.
روان آبی زیبا به نام آبشار سوم
حدود 10 آبشار فصلی و 5 آبشار دائمی در اخلمد وجود دارد، این را پروازی می گوید و بلافاصله به سمت آبشار سوم که از جمله آبشارهای دائمی است، راه می افتند. ما هم تصمیم می گیریم زود جا نزنیم بنابراین راه را پیش می گیریم. درباره مسافت پیش رو می پرسیم، پروازی هر کوه را به نام مخصوص خود خطاب می کند و می گوید: ««کمر سیاه» را که رد کنیم کوه «کوچو» پیش رویمان است.»
منظورش کوهی دست کم صد متری است. می پرسیم «کوچو» هما کوچک است؟ می گوید: «نمی دانم. این نام گذاریها از قدیم بوده و ما هم بر اساس آنچه از اجدادمان آموختیم کوه ها و چشمه ها را می شناسیم.» بیشتر توضیح میدهد: «در گذشته که خبری از جی پی اس و مکان یاب نبود اهالی برای اینکه بتوانند آدرس بدهند، هر کوه را به یک نام خطاب می کردند.» شیار سیاه دره، سُرخش کوه، میزان، منیجه و.... از دیگر کوه های اخلمد است.
همچنین چشمه ها که سرمنشأ اصلی شکل گیری آبشارهاست نیز نام های خاص خود را دارند: «چاه لیلی، چخونه، آق کریم، پونه زار و... از جمله نام های چشمه هاست. »
با یکی دوبار عبور از رودخانه ای که سنگچین شده به آبشار سوم می رسیم. این آبشار که دورتادورش را کوه های بلندبالا پوشانده است، کمتر پیش می آید یخ بزند، چنانکه امروز هم روان است و با شدت انرژی اش را بر سر رودخانه تخلیه می کند.
قندیل ها در انتظار شماست
از کنار رستوران چسبیده به آبشار سوم می گذریم و در جهت مخالف مسیر برگشت حدود 300 متر دیگر می رویم تا یک مجموعه شامل چشمه، آبشار روان و قندیل بسته را در یک قاب ببینیم. حدود 500 متر دیگر را هم پشت سر می گذاریم تا یک دره بزرگ پر از قندیل های کوچک و بزرگ پیش رویمان باشد. پروازی گویی پرواز می کند و لابه لای این قندیل ها می خزد تا عکاسمان عکسی از او ثبت کند. کاری که برای یک فرد غیربومی غیرممکن است. حتی با وجود چندین بار تلاش پی در پی. تا همین جا به تماشای زیبایی ها اکتفا می کنیم و رد پاهایمان را برای برگشت پی می گیریم. راهنما می گوید: «تا آبشار چهارم بدون نیاز به تجهیزات کوهنوردی می توان رفت، اما تماشای آبشار پنجم نیاز به اندکی حرفه ای بودن دارد.»
حیوانات در زمستان به ما نزدیک ترند
وقتی سرمان را برای تماشای رد پاها پایین می اندازیم تازه متوجه تنوع رد پای حیوانات روی برف می شویم و در همین حال موشی چاق و چله را با رد پاهای کوچکش به سمت لانه دنبال می کنیم. درباره تنوع جانوری اخلمد که می پرسیم راهنما می گوید: «آهو، کل، بز، شغال، گرگ، روباه و انواع پرنده های زیبا در اینجا دیده شده است. حتی بزرگ ترهایمان از دیدن پلنگ هم می گفتند اما به تازگی کسی پلنگ ندیده است.»
گردشگران عرب پای ثابت اخلمد
صبح، ما جزو اندک مسافرانی بودیم که این مسیر را در وسط هفته زمستانی می پیمودیم. اما حوالی ظهر در حالی که ما در مسیر بازگشت هستیم، گروه گروه گردشگران عرب، معمولا سوار بر موتورهای زنجیر و طناب(!) چرخ بسته برای صرف ناهار به سمت کافه و رستوران های مقابل آبشار می روند
اخلمد چطور جاذبه گردشگری شد؟
سیل سال 75 گرچه خرابی های بسیاری بر جای گذاشت، به اعتقاد اهالی، برای اخلمد برکت بود. بعد از این سیل، نوبت به سیل توجه به اخلمد رسید، بنیاد مسکن دیوار ساحلی روستا را ساخت، به خانه ها وام داد و از همه مهم تر نام اخلمد بر سرزبان ها افتاد و سیل گردشگران راهی این روستا شدند. به گفته پروازی، تا پیش از سیل اوضاع اقتصادی و کار و کسب مردم به شدت خراب بود، اما بعد از سیل و زیاد شدن مسافر، کار و کاسبی ها رونق گرفت. به طوری که امروز بسیاری از اهالی در خانه خود را باز می گذارند اما خبری از دزدی نیست.
شاغلان گردشگری، از کودک 7 ساله تا پیرمرد 70 ساله
کشاورزی، باغداری و دامداری شغل پیشینیان اخلمد بوده است. هرچند به دلیل کم بودن زمین قابل کشت، کشاورزی بسیار محدود بوده و از گذشته کسی که موفق به کشت گندم در پشت کوه و تأمین نان یک سال خانواده اش می شده، مرد زندگی لقب می گرفته است. کشاورزی امروز از میان رفته و کندوداری و پرورش ماهی جای آن را گرفته است اما باغداری و دامداری همچنان به صورت محدود جریان دارد. کار در کافه و رستوران، اجاره سوئیت و ویلا، اجاره پارکینگ و همچنین حمل و نقل با چهارپایان و موتور امروز شغل بیشتر مردم اخلمد است. چنانکه 95 درصد اهالی روستا از کودک هفت ساله تا پیرمرد هفتاد ساله از طریق گردشگری ارتزاق می کنند و به همین دلیل هم با وجود ترافیک و شلوغی های فراوان ناشی از حضور گردشگر، کمتر کسی از گردشگری بودن اخلمد ناراضی است.
خانه کوهنوردان، جان پناه صخره نوردان
جنس کوه های اخلمد آهکی است که باعث پیدایش حفره های ژرف مدور در صخره های سنگی شده است. وجود این صخره ها با ارتفاع حدود 3۰۰-2۰۰ متر است که موجب شده اخلمد یکی از بزرگ ترین مناطق برای تفریح و ورزش سنگ نوردی شود. همچنین کوهنوردان نیز نزدیک به 40سال است که در اخلمد پایگاه دارند.
چطور برویم؟
اخلمد 80 کیلومتر از مشهد و ۲۴ کیلومتر از چناران فاصله دار، برای سفر به اخلمد باید به سمت شمال غربی مشهد برانید، با گذر از شهرستان چناران تابلوهای اخلمد را در میان سلسله کوه های بینالود دنبال کنید. پس از عبور از بند تاریخی اخلمد، به روستایی سرسبز که هدف گردشگری است، می رسید.
آب و هوا چطور است؟
به طور کلی هوای اخلمد چند درجه ای از مشهد خنک تر است. اما در دل کوه که راه بروید به خوبی تفاوت دما را احساس خواهید کرد. هرجا که کوه دورتادورتان را گرفته نه خبری از برف هست و نه سرما اما روی بلندی به خوبی شدت باد و سرما حس می شود. به طور کلی هوای اخلمد به شدت نداشتن معروف است یعنی گرمای هوای این دره در تابستان و سوز سرمایش در زمستان جانکاه نیست.
تا چه زمانی آبشارها یخی است؟
تاریخی دقیق برای زمان یخ بستن آبشارها نمی توان گفت، به محض سرد شدن هوا در مشهد، آبشارهای اخلمد یخ می زند. گاه حتی تا حوالی نوروز نیز آبشارها یخی است.
اخلمد در 20 سال اخیر
20 سالی می شود که اخلمد به عنوان یکی از معروف ترین و محبوب ترین جاذبه های گردشگری طبیعی اطراف مشهد مورد استقبال مشهدی ها و گردشگران داخلی و خارجی قرار گرفته، در این سال ها، تغییرات مثبت و منفی فراوانی در این روستا رخ داده است که با هم به مرور آن می پردازیم.
بهسازی مسیر تا آبشار: حدود 7 سالی می شود که مسیر دو هزار و پانصد متری روستا تا آبشار اول با همت بنیاد مسکن روستایی، سنگ فرش شده و دیگر نیازی به عبور از رودخانه نیست. هرچند این اتفاق مثبت است اما مسیر جدید دقیقا از کنار رودخانه می گذرد و در صورت تکرار حادثه سیل، با توجه به حجم زیاد گردشگران روستا، این بار سیل تنها به خسارت مالی محدود نمی شود بلکه یک فاجعه بزرگ انسانی خواهد بود.
اضافه شدن موتور به وسایل حمل و نقل: آن روزها که مسیر رفت و آمد تا آبشار چندان هموار نبود، چهارپایان همواره زحمت حمل برخی از وسایل و آدم ها را تا آبشار به گرده می کشیدند. بعد از بهسازی مسیر، گرچه چهارپایان همچنان به شکل سنتی فعال اند، متأسفانه موتور هم به چرخه حمل و نقل وارد شده و مزاحمت هایی را برای عابران پیاده ایجاد کرده است.
فراوانی تعداد رستوران های مسیر آبشار
فراوانی تعداد کافه و رستوران های مسیر روستا تا آبشار با توجه به سختی حمل غذا و بار خوب است و به داشتن یک پیک نیک راحت کمک می کند اما قرار گرفتن برخی از رستوران ها در حریم رودخانه و یا منظر آبشار از چالش های این رستوران هاست.
انتهای پیام/