مروری بر کاوش‌های باستان‌شناختی در گوورقلعه زنجان

مطابق با بررسی‌های انجام‌شده قلعه سانسیز یکی از بزرگ‌ترین آثار برجای مانده متعلق به سده‌های اولیه و میانی اسلامی بوده و تپه‌های جنوبی گورستان‌هایی از عصر آهن هستند و متأسفانه در چند دهه اخیر بخش زیادی از تپه‌های جنوبی و قسمت‌هایی از قلعه سانسیز در جریان کاوش‌های غیرمجاز تخریب و از بین رفته است.

 گوورقلعه سانسیز (قلعه گبری) یکی از قلعه‌های نسبتاً بزرگ دوران اوایل و میانی اسلامی در استان زنجان است که در شمال روستای سانسیز و حاشیه جنوبی رودخانه قزل اوزن در شهرستان طارم واقع است. این محوطه شامل بقایای استحکامات تدافعی برفراز یک بلندی طبیعی مرتفع در حاشیه رودخانه و چندین تپه کم ارتفاع‌تر در جنوب و شمال آن است. مطابق با بررسی‌ها و مطالعات اولیه، آثار معماری موجود قلعه که بیشتر آن در زیر خاک و آوار مدفون است، همچنین تپه‌های شمالی احتمالاً متعلق به سده‌های اولیه و میانی اسلامی و تپه‌های جنوبی گورستان‌هایی از عصر آهن و دوران اسلامی هستند.

نتیجه بررسی و شناسایی منطقه پیرامون قلعه نشان داد که این منطقه از شهرستان طارم به دلایلی از جمله رودخانه دائمی و بلندی‌های طبیعی از حداقل هزاره دوم پیش از میلاد محل زندگی اقوام و جماعات انسانی بوده است. سفال‌های مکشوفه از گورستان شماره چهار و پنج در جنوب گوور قلعه و آق یورد در غرب رودخانه قلات، نیز تپه حاشیه قزل اوزن نشان می‌دهد که استقرار و تدفین از عصر آهن و در سه قسمت وجود داشته است. تپه نسبتاً بزرگ داش تپه در وسط روستای سانسیز مربوط به دوران اشکانی و نیز برخی قطعات سفال مکشوفه از گوور قلعه که قابل انتساب به دوره اشکانی است نشانگر آن است که این دوره جمعیت زیادی در منطقه حضور داشتند. علاوه بر عصر آهن و دوره اشکانی بقایای آثار اسلامی نیز در گوور قلعه، گورستان احتمالاً صفوی و محوطه غرب رودخانه قلات نیز شناسایی شد.

کاوش در 16 گمانه در زمین‌های شرق، شمال و جنوب گوور قلعه نشان داد که تجمع آثار باستانی و لایه‌های فرهنگی بیشتر بر روی برجستگی‌های موجود در محوطه قرار گرفته و بخش‌های حاشیه‌ای مسطح شرق و جنوب شرق محوطه فاقد لایه‌های بر جا و منسجم فرهنگی هستند. همچنین بر اساس شواهد به دست آمده از گمانه‌های دو و چهار مشخص شد در برخی قسمت‌های نزدیک به شیب کوه گورهای منفردی ایجاد شده که در ساختار آن‌ها از آجرهای به کار رفته در ساختمان قلعه سانسیز استفاده شده است. بنابراین شاید بتوان این گورها را مربوط به زمان متأخرتر نسبت به ساختار اصلی قلعه دانست.

بر اساس مطالعات و بررسی انجام شده در محوطه مشخص شد که تپه(گورستان‌های پنجگانه) جنوب قلعه سانسیز همه بستر طبیعی دارند و در دوره‌های مختلف (عصر آهن و اسلامی) از قسمت فوقانی و دامنه‌های این برجستگی‌ها به‌عنوان محلی برای دفن مردگان استفاده شده است. با توجه به وجود آجرهایی مشابه دیوارهای قلعه سانسیز در گورستان‌های روی تپه‌ها می‌توان احتمال داد که گورستان اسلامی روی تپه‌های جنوبی مربوط به ساکنین قلعه سانسیز هستند که پس از مرگ در این بخش از محوطه دفن شده‌اند، البته شواهد سفالی و گفته‌های اهالی منطقه مبنی بر کشف اشیای مختلف در قبور تپه‌های جنوب حاکی از آن است که پیش از استفاده ساکنین قلعه از تپه‌های جنوبی به‌عنوان گورستان، مردمان عصر آهن منطقه که شاید محل زندگی‌شان در آق یورد یا تپه شمالی حاشیه قزل اوزن بوده، از این تپه‌ها به‌عنوان محل تدفین استفاده می‌کردند.

در بررسی‌های انجام یافته درزمینهٔ ای زارعی شرق محوطه و در گوشه شمال شرقی و مشرف به رودخانه قزل اوزن بقایای یک تپه کوچک تخریب شده یافت شد که در آن شواهد معماری مشابه با سازه‌های قلعه سانسیز وجود داشت. در بخش‌های برش خورده این بخش بقایای سازه‌های آجری شناسایی شد که در تکه‌های سفال نیز در پیرامون آن وجود داشت. یافته‌های سطحی از جمله قطعات سفال و مشابهت آجرها نشانگر آن است که آثار این محل نیز باید با گوور قلعه ارتباط داشته باشد. در گزارش جهانگیر یاسی و موسی درویش روحانی از وجود یک گورستان مربوط به عصر صفوی در بخش شرقی قلعه یاد شده است. متأسفانه در گزارش مذکور اشاره دقیقی به محل گورستان نشده و با توجه به انتقال یا سرقت همه سنگ قبور، متأسفانه هیچ اثری از گورستان صفوی یافت نشد. اما با توجه به شواهد به‌دست‌آمده از گورهای دوره اسلامی که در آن‌ها برای تدفین از آجر استفاده شده، شاید تپه شمال شرق محوطه بقایای گورستان صفوی و آجرهای مکشوفه نیز مربوط به تدفین باشد.

گستردگی قطعات سفال‌های پراکنده در قلعه و زمین‌های پیرامون آن این تصور را برای همگان پیش آورده بود که آثار تاریخی محدود به گور قلعه نبوده و زمین‌های پیرامون آن نیز دارای آثار مرتبط با گوور قلعه است. حال آنکه گمانه‌زنی انجام یافته، نشان داد که برخلاف تصورات گذشته، بیشتر آثار تاریخی در پشته طبیعی بلند معروف به گوور قلعه و تپه‌های پنجگانه جنوب آن است و دلیل پراکندگی گسترده مواد فرهنگی، یا شسته شدن و سرازیر شدن آن‌ها از قسمت‌های بالاتر قلعه به دامنه‌های پائین و انباشت شدن در برخی قسمت‌ها همچون شیارها و مسیر آبکندها است و یا اینکه به‌صورت تعمدی مصالح و خاک قلعه به زمین‌های کشاورزی پیرامون منتقل شده است. در گمانه‌زنی انجام یافته به‌جز تپه شمال شرقی که دارای ساختار نامشخص آجری است و چند گمانه که بقایای گورهای پراکنده اسلامی هستند، در مابقی گمانه ها آثار معماری، لایه‌های تاریخی و مواد فرهنگی مشخص یافت نشد.

در گمانه‌های دو، چهار، 15 و 16 و به‌صورت بسیار محدودی در گمانه پنج آثار و مواد فرهنگی به شکل بقایای سازه‌های آجری مربوط به گورهای اسلامی وجود داشت (تصویر 25). این گورها همه تقریباً نزدیک به سطح و در عمق کمتر از 50 سانتی‌متر قرار داشتند و لایه‌های زیر آن‌ها همه از نوع انباشت طبیعی بود. همچنین لایه‌های شناسایی شده در گمانه‌های یک، سه، شش، هفت، هشت، 9، 10، 11، 12 و 13 همه از نوع انباشته‌ای طبیعی فاقد مواد فرهنگی بود. همچنین طبق کاوش انجام یافته مشخص شد بستر اصلی منطقه به شکر صخره‌ای رسی است و در سطحی بالا قرار دارد. به‌طوریکه در بیشتر گمانه‌ها پس از برداشتن لایه‌های سطحی و در عمق‌های کمتر از یک متر بستر صخره‌ای از جنس رس متراکم و سخت نمایان می‌شد. در کاوش تمامی گمانه‌ها هیچ گونه مواد فرهنگی مربوط به لایه‌های استقراری به دست نیامد و اگر در برخی گمانه‌ها قطعات معدود سفال یافت می‌شد، در نتیجه جابه‌جایی بود.

با توجه به شواهد موجود، باید سانسیز را از دژهای مهم کنگریان در منطقه بدانیم. احتمالاً پس از سقوط این سلسله گوور قلعه سانسیز تا سده‌های هفتم و هشتم هجری موجودیت خود را حفظ کرد. سفال‌های سطحی دوران سلجوقی و ایلخانی گواهی بر این مدعا است. اینکه قلعه سانسیز از چه زمانی تخریب و متروکه می‌شود، دقیقاً مشخص نیست. هرچند شواهد چندانی از قطعات سفالی دوران متأخر اسلامی در سطح قلعه وجود ندارد.

 این اثر تاریخی در تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۵۶ با شماره ثبت ۱۵۱۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

انتهای پیام/

کد خبر 1399023173

برچسب‌ها