شهر نیز در همه مراتب وجودی خود نمایهای از نمادها، ارزشها و فرهنگهایی است که جلوه خاصی به محل سکونت انسان داده است، ارزشهای فرهنگی که اغلب نمود آن را میتوان در هنر، معماری، شهرسازی و روابط اجتماعی و محلهای، رفتارهای فرهنگی و... به عنوان نمونهای از مواریث فرهنگ مادی و معنوی مشاهده کرد، رفتهرفته آن تجربه چکشخورده و صیقلیزده خود را طی قرون در بیان درهمتنیدگی و انسجام خود به عنوان بافتهای تاریخی نشان میدهند، از همین رو بافتهای تاریخی واجد ارزش میشوند تا پویایی ساختمند خود را به نمایش بگذارند.
بافتهای تاریخی را به لحاظ موضوع انسانشناسی باید از دو بعد مادی و معنوی مورد سنجش قرار داد، برخلاف برخی که خوانش خود را از بافت صرفا در تکدانههایی میدانند که صرفا این میراث مادی میتواند تداعیکننده بافت باشد. در حالی که نکته حایز اهمیت آن میراث ناملموس و جریانساز فرهنگهای بشری است که از منظر انسانشناختی بخشی از پویایی بافت در گرو همین امر است، از این رو این محدودهها به لحاظ کالبدی و ساختارمندی در برگیرنده فرهنگهای مادی و معنوی هستند که سیاستگذاری و طرحریزی توسعه آن را از سوی دستگاهها میطلبد.
آنچه که در روابط اجتماعی بین محلهای در بافتها شاهد بودهایم انسجام تعلق خاطر، پیوندهای اجتماعی، یاری رساندن مردم محله به یکدیگر در انجام برخی از امور، حوادث و اتفاقات تاریخی و... بوده که در صورت خوانش ناصحیح و با کنار زدن صورتهای مادی بافت و مدرنسازی آن بیشک از این گونه روابط چیزی جز کلمات در ذهن نخواهد ماند.
برای مثال، این آگاهی و نهادینه شدن فرهنگ معنوی نشان میدهد در شهری مانند لندن بیشتر افراد متمول و اهمیتگذار به فرهنگ محلی و سنتهای دیرین، زندگی خود را در بافتهای قدیمی شهر انتخاب میکنند، حال در ایران بافتهای قدیمی به دلیل بها ندادن به آن و ناآگاهی از تعاریف اصلی به بافتی فرسوده و ناخوش تبدیل شده و با تولید ناامنی، کم کم خالی از سکنه شده و بهانه برای تخریب آن مهیا میشود.
در حالی که جریان بخشیدن به بافت با همان عوامل ساختارمندی و درهمتنیدگی خود میتواند به گرانترین محدودهها و پهنههای شهری تبدیل شوند که این خود نوعی سرمایهگذاری برای آینده است.
امروزه حفاظت از بافتهای تاریخی به عنوان هسته اوليه و پيدايش شهرها نه تنها در ایران بلکه در کشورهای جهان به حدی در کانون توجه دولتها قرار دارد که میتوان با تفکر واگرا به تولید اندیشه و ایدههای خلاق پرداخت و با برنامهریزیهای اصولی و تفکری همگرا در تعامل بین دستگاهی راهحلهای متنوعی را چه از منظر تقویت اسکان و عدم جابهجایی مردم و چه فراهم آوردن زمینههای اقتصادی و توسعه گردشگری و اشتغال؛ آن را از حالت بالفعل خارج کرد.
به واقع در بافتهای تاریخی مجموع چنین مؤلفههایی بیانگر ارزشهای فرهنگی از نوع میراث مادی و ناملموس آن، ارزشهای اجتماعی، اقتصادی، مکان رویدادها و تعاملات اجتماعی است که احیاء، آن اهمیت ویژهای پیدا میکند.
آنچه در مورد بافت برای ناآشنایان مغفول مانده، تعلقات فرهنگی و میراث ناملموس ساکنان آﻧﻬا است که نشان دهنده تمدن گذشته و نظام ارتباطی و شهروندی است که از اين حيث میتواند يک سرمايه ملی در زمينه اجتماعی و فرهنگی به حساب آيد.
نکته مهم دیگر علاوه بر زنده ساختن بافت از منظر مادی و میراث ناملموس آن توجه به توسعه شهری در قالب گردشگری است که از مباحث مهم در بیشتر شهرهای جهان تلقی میشود تا بتوان از طریق حفظ نشانهها و عناصر موجود چه از منظر معنوی و چه از نگاه کالبدی و فیزیکی به این احساسِ نیاز پاسخ داد.
آنچه را که در دوران معاصر شاهد آن هستیم انقطاع نسل جوان و برخی فرصتطلبها با ریشههای تاریخی و فرهنگی خود است که برای این منظور باید دانش وآگاهی عموم مردم را با رویکردی نقشآفرین در حفاظت از ارزشها و ثروتهای فرهنگی بافت تاریخی با آموزش و مشارکت آنها در طرحهای مرمت، حفاظت و حس تعلق خاطر نسبت به مواریث مادی و معنوی افزایش داد تا تابآوری کالبدی بناهای ارزشمند و تاریخی و توجه به میراث ناملموس نیز افزایش یابد.
انتهای پیام/