نقاشیهای دیواری در غارها گواهی میدهند که آغاز تفکر انسان نخستین با هنر و بهویژه هنر نقاشی همراه بود و این هنر جلوه بارزی از تلاش انسان برای اندیشیدن و بهبود زندگی خویش بود.
با این وصف کشف برخی نقاشیهای دیواری در غارهای مناطق غربی ایران بهویژه در لرستان نشان میدهد پیشینه هنر نقاشی در این سرزمین به بیش از 8 هزار سال قبل بازمیگردد.
با توجه به پیشینه هنر نقاشی در ایران، ردپای هنر نقاشی مینیاتور را میتوان بهصورت جدیتر در اوایل دوره سلطنت شاهان ساسانی در بیش از 2 هزار سال قبل جستجو کرد به گونهای که با ظهور مانی و بروز اندیشههای مانویت ردپای اندیشههای این فیلسوف بزرگ ایرانی در عصر باستان، تا چین گسترده شد و آن هنگام بود که نقاشی مینیاتور در آثار مانی به ویژه در کتاب ارژنگ و در آثار پیروانش، خصوصا پس از مرگ مانی در آثاری که از آنان در ایران و چین به جای مانده مشهود است.
در ادامه جستجوی پیشینه تاریخی هنر مینیاتور ایران بهویژه در دوران اسلامی میتوان ردپای این هنر را در سدههای پنجم و ششم هجری قمری و در آثار سفالی بهجای مانده از عصر سلاطین ترک تبار سلجوقی جستجو کرد، پس از آن در دوران سلطنت فرزندان تیمور در سده نهم و سپس دوران صفوی سدههای دهم تا دوازدهم هجری قمری اوج بروز و ظهور هنر نقاشی مینیاتور و سبکهای مختلف آن در ایران است.
فرزندان تیمور گورکانی پس از قدرت یافتن برخلاف پدر علاقه چندانی به بروز خشونت نداشته و اکثر آنها یا خود در علوم مختلف دستی داشته و یا اینکه از دانشمندان و هنرمندان حمایت میکردند، به همین دلیل شهر هرات در سده نهم هجری قمری بهعنوان مقر حکومت فرزندان تیمور به مرکزی برای رشد و نمو علوم مختلف از جمله هنر نقاشی مینیاتور تبدیل شد به گونهای که از معروفترین هنرمندان این دوران میتوان از کمال الدین بهزاد یاد کرد که هنر نقاشی مینیاتور را در سده نهم هجری قمری بهویژه در مصور کردن کتب مختلف از جمله مصور کردن داستانهای شاهنامه فردوسی به اوج رسانید.
با به قدرت رسیدن مرشد زادگان اردبیلی در سده دهم هجری قمری و تشکیل دولت صفوی، مکتب نقاشی هرات به تبریز اولین تختگاه سلاطین این سلسله انتقال یافت، پس از آن نیز در دوران سلطنت شاه طهماسب اول صفوی (فرزند شاه اسماعیل اول) و با انتقال پایتخت به قزوین، مکتب نقاشی مینیاتور نیز به قزوین منتقل شد، لذا در نیمه اول سلطنت شاهان صفوی دو مکتب نقاشی مینیاتور در ایران شکل گرفت که مکتب نقاشی تبریز و مکتب نقاشی قزوین خوانده میشود. از جمله اساتید معروف این دو مکتب میتوان به کمالالدین بهزاد، میرک، سلطان محمد و میرسید علی اشاره کرد.
مهمترین شاخصههای هنر مینیاتور در این دوره عبارت بود از معرفی وضعیت زندگانی و چگونگی حیات اجتماعی درباریان و طرز رفتار طبقه اشراف و ترسیم کاخهای زیبا و باغهای دلگشا و جذاب.
سیر تطور هنر مینیاتور مکتب اصفهان در عصر صفوی
با انتقال پایتخت شاهان صفوی به اصفهان در اوایل سده یازدهم هجری قمری که در قلب ایران قرار داشت، خاندان صفوی بیش از پیش با فرهنگ اصیل ایرانی آشنا شدند، لذا در این دوران تحولات جدی نیز در هنر نقاشی مینیاتور پدید آمد که از آن جمله میتوان گفت، در این دوران، طرحهای نقاشی از روح جدیدی برخوردار شد و هنر نقاشی مینیاتور بیش از گذشته ایرانی شد، در این دوران واقعگرایی در هنر نقاشی مینیاتور بیشتر از قبل دیده میشد و در عین حال طراحی صورت نیز بیشتر از دو مکتب قبل مشهود بود و تصاویر صورتها نیز بیش از قبل ایرانی شد.
در مکتب اصفهان دیگر همانند گذشته نقاشی مینیاتور صرفا برای تزئین کتابها صورت نمیگرفت بلکه نقاشیها به صورت دیوارنگاره و در نهایت حتی بهصورت تک برگ کاغذی منتشر میشد و این در حالی بود که هنرمندان اصفهانی که همچون شعرا در میان مردم عادی زندگی میکردند، به تدریج مینیاتور را از انحصار درباریان خارج کرده و به میان مردم کوچه و بازار آوردند، بهنحوی که از سده یازدهم هجری قمری به بعد، انواع نقاشی مینیاتور بهصورت تک برگی از حیات روزانه مردم کوچه و بازار نیز پدید آمد.
دو هنرمند معروف نقاشی مینیاتور مکتب اصفهان عبارتند از رضا عباسی و صادق بیک افشار، رضا عباسی در حقیقت چکیده و عصاره هنر نقاشی مینیاتور در سه مکتب هرات، تبریز و قزوین است به گونهای که این هنرمند شهیر موفق شد تمام هنر هنرمندان پیش از خود را در تزئین کتب و یا تزئینات دیواری (دیوارنگاره) به اوج برساند.
اما صادق بیک افشار همانگونه که در قبل اشاره شد در یک چرخه انقلابی، نقاشی مینیاتور را از انحصار دربار خارج و به میان مردم کوچه و بازار آورد به گونهای که از این دوران به بعد به واسطه او و شاگردانش انبوهی از نقاشیهای تک برگ از حیات اجتماعی مردم باقی مانده که برخی همراه با رنگ و برخی نیز بهصورت سیاه قلم نقش شده است.
از جمله دیگر هنرمندان نقاشی مینیاتور مکتب اصفهان در عصر صفوی میتوان به معین مصور و میناس نقاش (از اساتید نقاشی در جلفای اصفهان) اشاره کرد. براساس برخی اسناد مکشوفه در آرشیو کلیسای وانک، میناس نقاش مدتی به رضا عباسی تعلیماتی در هنر نقاشی میداده است.
به هر ترتیب نگاه هنرمندان در هنر نقاشی مینیاتور که امروزه پس از احیا با نام نگارگری ایرانی خوانده میشد، تجلی برتری جهان تمثیلی و تخیلی بر جهان عینی است و در این میان کاربرد حجم بالای رنگهای درخشان و ظرافت بیش از حد عناصر این نقاشیها از جمله ویژگی نقاشی مینیاتور مکتب اصفهان به شمار میرود.
امروزه در بسیاری از بناهای تاریخی اصفهان میتوان هنر نقاشی مینیاتور را بهصورت به تصویر کشیده شدن عناصر انسانی، طبیعی، جانوری و حتی گیاهی به زیبائی به نظاره نشست.
انتهای پیام/