نگاهی به پیشینه‌ باستانی خوراک در گیلان

فرهنگ خوراک ایرانی، رنگین‌کمانی از هویت‌های قومیت‌های مختلف است. یکی از طیف‌های این رنگین‌کمان مردمان گیلان‌اند که در حاشیه غربی دریای کاسپین زندگی می‌کنند. غذاهای مردم این سرزمین، در میان سایر ایرانیان شهره خاص و عام است.

در سال ۱۳۳۰ هجری شمسی در کاوش‌های باستان‌شناسی به ریاست دکتر کارلتون استانلی‌کون، استاد دانشگاه پنسلوانیا، در حوالی بهشهر بقایای اولین اجتماعات انسانی در حوضه دریای کاسپین متعلق به دوره‌های میان‌سنگی و نوسنگی کشف شد. قدمت این آثار به ۹۵۶۰ و ۵۳۳۰ قبل از میلاد می‌رسد. 

دمورگان، کاوشگر فرانسوی، در سال‌های آخر قرن ۱۹ میلادی، در منطقه تالش آثار زیادی از ظروف سفالین، سنگی، مفرغی و اسباب خانه مربوط به دوران برنز؛ ۲۱۰۰ سال قبل از میلاد کشف کرد. در آثار کشف شده مارلیک رودبار، دیگ دسته‌دار مفرغی بزرگ با دو دسته پیچ‌شده و چمچه بلند مفرغی، هاون و دسته هاون سنگی، گاوآهن با تیغه‌ای که قابل تنظیم برای شیار سطحی یا عمقی است دیده می‌شود که به هزاره اول پیش از میلاد تعلق دارد. در کاوش‌های باستان‌شناسی مارلیک، نمونه‌هایی از یک اجاق ساده در کنار یک آرامگاه یافت شد و در آن بقایای خاکستر و زغال سنگ وجود داشت. 

گورستان‌های نواحی کوهستانی املش و نقاط همجوار آن اکثرا متعلق به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول تا دوران اسلامی‌اند. در بسیاری از گورهای کاوش شده در این منطقه، انواع ظروف سفالینی کشف شده که هر یک برطرف کننده نیازی خاص است. این ظروف برای نگه‌داری غذا و مایعات کاربرد داشته و هر یک شکل و فرم ویژه‌ای دارد. 

کوزه‌ها و بشقاب‌های سفالی، جام‌های زرین و سیمین و پیاله‌های شیشه‌ای کشف شده در این مناطق که آثار آن متعلق به هزاره‌های اول و دوم پیش از میلاد است، نشان‌دهنده‌ی سطح پیشرفته‌ای از تمدن اواخر نوسنگی در مناطق کوهستانی گیلان‌اند و به ما این امکان را می‌دهند تا تصویری از جریان زندگی و وضعیت معیشت مردمان این مناطق در آن دوران به دست دهیم. 

در آثار کشف‌شده از مارلیک و دیلمان، «مجسمه‌های متعددی از گاو به دست‌آمده و این مسأله نشان‌دهنده این است که در زندگی مردمان این ناحیه، گاو اهمیتی بسیار داشته، نباید فراموش کنیم که استفاده از گوشت گاو در گیلان رایج‌تر از هرجایی بود. 

الکساندر خودزکو که در سال ۱۸۳۰ میلادی در دوره سلطنت محمدشاه قاجار کنسول روسیه در رشت بود، در کتاب سرزمین گیلان می‌نویسد: «در سراسر زمین ایران، تنها در این جا است که از گوشت گاو استفاده می‌شود و آن را در بازارها می‌فروشند» 

علاوه بر پرورش دام و طیور برای تغذیه، شکار چهارپایان وحشی، پرندگان مهاجر و بومی، و صید ماهی نیز اهمیت داشت. سفیدرود ماهی فراوانی در دسترس قرار می‌داد. رابینو، کنسول‌یار سفارت انگلیس در گیلان، در سال‌های ۱۹۰۹-۱۹۱۲ در این باره می‌نویسد: «با نزدیک شدن زمستان و هنگامی که ماهی‌ها در میان خلیج‌ها در جستجوی پناهگاهی هستند، یا برای تخم‌گذاری در رودخانه‌ها بالا می‌روند، تعداد ماهی‌ها آنقدر زیاد می‌شود که در دهانه رودخانه‌ها می‌توان آن‌ها را با پارو یا دست گرفت. هر روز تقریبا ۳۰ هزار ماهی صید می‌شود. از این ماهی‌ها تعداد زیادی را ذخیره می‌کنند و طبقات فقیر آن‌ها را به عنوان غذایی ارزان مصرف می‌کنند.» 

صید ماهی به دلیل آسانی و همیشه در دسترس بودن، زندگی در اطراف رودخانه‌ها را برای ساکنان آن مطمئن‌تر می‌کرد. تله، که احتمالا اولین ماشین خودکاری بود که انسان به اختراع آن دست یازید، نقش مهمی در شکار در این دوره ایفا کرد. پیدا شدن سه گاوآهن به سبک و سیاق امروزی در حفاری‌های مارلیک نشان می‌دهد که مردم این ناحیه، زمین را با گاو کشت می‌کردند. البته ما نمی‌دانیم آن‌ها چه می‌کاشتند، آیا با کشت غلات به ویژه گندم و جو آشنا بودند. 

اگرچه چند دانه گندم در حفاری‌های غارهای بهشهر کشف شد و در همسایگی رودبار در حفاری یکی از تپه‌های باستانی دشت قزوین به نام تپه زاغه تعدادی دانه گندم سوخته و زغال شده به دست آمد که متعلق به ۸۵۰۰ سال قبل است ولی به علت کوهستانی و جنگلی بودن منطقه، کشت برنج در این نواحی امکان‌پذیر نبود، همان‌گونه که اکنون هم نیست. احتمالا اندکی غله دیم کاشت می‌شد. پس مواد اصلی تغذیه مردم تمدن‌های اولیه در گیلان تا هنگام رواج کشت برنج در ناحیه جلگه و اسکان جمعیت در جلگه، دام، مرغ و ماکیان، گوشت جانوران وحشی و پرندگان، ماهی، میوه‌ها و روییدنی‌های خودرو و نیز کمی محصولات تولیدی کشاورزی بود. شیوه‌ای که تا چند دهه پیش در بسیاری از آبادی‌های کوهستانی گیلان ادامه داشت. 

کشاورزی به عنوان شیوه مکمل زندگی شبانی، در ناحیه تمدنی مارلیک و دیلمان، به دلیل ویژگی‌های اقلیمی و جغرافیایی از جمله دسترسی به دشت‌های هموار، خاک مناسب، هوای معتدل‌تر، دسترسی به آب بیشتر، خصوصا در محدوده سپیدرود، نسبت به ناحیه تمدنی تالش پراهمیت‌تر و پیشرفته‌تر بود. 

گیلان و مازندران از مهم‌ترین خاستگاه‌های کشت برنج در ایران است. از زمان آشنایی گیلانیان با کشت و تولید برنج هیچ مدرکی در دست نیست. می‌گویند در زمان انوشیروان، پادشاه ساسانی، برزویه طبیب برنج را از هندوستان با خود به ایران آورده است. کریم کشاورز می‌نیوسد از اواخر ساسانیان برنج در گیلان متداول بود و قوت غالب مردم آنجا را تشکیل می‌داد. 

از دوره سلوکیان، به ویژه اشکانیان در محدوده‌ای که امروز جلگه گیلان نامیده می‌شود به ویژه در شرق سفیدرود، استقرار انسانی به صورت جنینی پا گرفت و در اواخر دوره ساسانی منجر به استقرار یک نظام اقتصادی کارآمدتر، یعنی تولید کشاورزی شد. شیوه زندگی گیلانیان تا اواخر دوره ساسانی مبتنی بر پرورش دام، شکار و جمع‌آوری محصولات جنگلی بود. رواج کشت برنج در گیلان پایه گسترش تمدن در ناحیه جلگه‌ای شد. زیرا تنها از طریق کشت تنها غله قابل کشت در این ناحیه، جنگل‌های انبوه جلگه‌ای صاف شد و غله برای زندگی و شرایط سکونت دائمی در مقیاس وسیع فراهم آمد. 

قدیمی‌ترین سندی که از وجود برنج، در شمال ایران و مازندران خبر می‌دهد از طبیب طبرستانی، علی بن سهل بن الطبری است. وی زمانی دبیر مازیار بن قارن اسپهبد طبرستان بود و سپس به خدمت معتصم بالله خلیفه عباسی و متوکل در آمد. او در کتاب فردوس الحکمه که در سال ۲۳۶ هجری قمری نوشته شده پس از ذکر قوه تغذیه برنج مطلبی ذکر می‌کند که شایان توجه است: «فقد رأیت من الارز بطبرستان ما ماقداتی له اربعون سنه»؛ دیدم در طبرستان برنجی که چهل سال بر آن گذشته بود. 

از نیمه قرن چهارم نیز اخبار زیادی از کشت برنج در گیلان هست. اصطخبری در سال ۳۴۰ هجری قمری می‌نویسد: «بیشتر طعام ایشان نان، برنج و ماهی و سیر بسیار خورند» ابن حوقل نیز در سال ۳۶۷ هجری قمری در صوره‌الارض تأکید می‌کند: «خوراک آنان نان برنج و ماهی و سیر است و همچنین است دیلم و گیلان.» 

در قرن هفتم به طور کامل با کشت برنج در گیلان روبه‌رو هستیم. در اواخر قرن نهم، ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان نوشت: «پلا و ماهی اطعمه مردم گیلان است.» او مکرر از کشت برنج سخن گفته به طوری که معلوم است که در این زمان برنج به قوت غالب مردم تبدیل شده بود.

انتهای پیام/

کد خبر 14010121709949

برچسب‌ها