ورشوسازی، هنری تنیده‌شده در تاروپود تاریخ فرهنگی دزفول

رحمان گُل متولد سال ۱۳۴۴ در دزفول است و از سال ۱۳۵۵ تاکنون در حوزه ورشوسازی فعالیت دارد. او را باید آخرین بازمانده از نسل طلایی ورشوسازی در استان خوزستان به حساب آورد؛ نسلی که آوازه و صدای ورشوی خوزستان را دیرزمانی تا دورترین نقاط جهان می‌رسانید. این که از آن همه دست و ذوق و هنر و چکش و ریتم موسیقیایی در کوچه پس‌کوچه‌های شهردزفول، امروز فقط خاطره‌ای برجای مانده است و از آدم‌های آن روز فقط رحمن گل در زمین بازی با رقص چکش همچنان ادامه می‌دهد، باوری است دور از ذهن؛ اما هرچه هست تغییرات زندگی شهری و رشد لوازم و امکانات دنیای نوین، برای هنر ورشوی خوزستان آن‌گونه که باید خوشایند نبود و نیست.

بوی نقشِ گلِ ورشوِ رحمان را بسیاری از خانه‌های خوزستانی و تازه‌عروس و دامادهای دیروز به خوبی می‌شناسند. گلی که دیرزمانی سرسبد و فخر جهاز هر عروس و دامادی بود و امروز باید سراغ آن همه نقش و نگار و گل‌های فلزی را از پستوخانه‌ها و خاطرات پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها گرفت. اگر نام ورشو در دیگر نقاط جهان ما را به کشور لهستان می‌کشاند، در استان خوزستان بدون شک این نام پیونددهنده دیروز و امروز هنرـصنعت ورشوسازی با نام رحمن گل و خانواده مادری اوست. در گذشته، ورشو از ضروریات زندگی در دزفول محسوب می‌شد و کمتر خانه‌ای را می‌شد سراغ گرفت که یک یا چند محصول از هنر ورشوسازی را در خانه نداشته باشند. اما امروز، به دلیل گران بودن فلز نیکل، هیچ کشوری حاضر به ساخت آلیاژ ورشو نیست و همین موضوع سبب کم رنگ شدن این هنر در مناطقی مانند دزفول شده است.

به بهانه گرامی‌داشت هفته صنایع‌دستی و دیدار و شنیدن صدای نفس ورشو در بازار قدیم دزفول به سراغ رحمن گل می‌رویم و با او به گفت‌وگو می‌نشینیم.

از خودتان بگویید.

رحمن گل هستم و از قدیمی‌های بازار دزفول که سال‌ها است در حوزه ورشوسازی فعالیت می‌کنم. عمده گفتگوی روزانه‌ام درباره ورشو است و مردم من را با این هنرصنعت می‌شناسند.

متولد کدام محله دزفول هستید؟ و از سابقه ورشو در خانواده خود بگویید.

متولد محله سیاه‌پوشان شهر دزفول هستم و به واسطه این‌که خانواده دایی من دربازار قدیم از شناخته‌ترین چهره‌های ورشوسازی محسوب می‌شدند، هنر خانواده مادری را برگزیدم و پا در مسیری گذاشتم که پیش از من سه نسل در این حوزه ورشوساز بودند.

از خانواده صنعتگر مادری خود بگویید.

مادرم در خانواده‌ای صنعتگر متولد شده بود و برای من این یک فرصت بزرگ بود تا بتوانم به راحتی با نسلی از صنعتگران ورشوساز ارتباط نزدیک داشته باشم. پیش از ورشوسازی، خانواده مادری من قنداق‌ساز بودند و نام خانوادگی قنداق‌ساز در این خاندان از همین‌جا می‌آید. باوجودی که به مرور زمان این نام خانوادگی تغییر یافت اما هنوز تاریخ خانوادگی آن‌ها با قنداق‌سازی و بعدها ورشو پیوندی ناگسستنی دارد.

قدیمی‌ترین نام‌ها در خانواده مادری که در کار صنعت بوده‌اند را به خاطر دارید؟

در سه نسل از خانواده مادری من، هنر ورشوسازی وجود داشت و من نسل چهارم این خانواده هستم. طاهر قنداق‌ساز اولین نفر در خاندان ما بود که ورشوسازی را وارد خاندان ما کرد. پدر مرحوم طاهر قنداق‌ساز بود و به همین خاطر نام خانوادگی قنداق‌ساز را برای آن‌ها برگزیدند که بعدها این نام خانوادگی اگرچه تغییر یافت ولی هنوز هم بسیاری  از مردم، خانواده مادری من را با عنوان قنداق‌ساز می‌شناسند.

\"\"

از چه زمانی ساخت قنداق اسلحه در خانواده مادری شما رونق داشته است؟

شاید بالغ بر 150 سال پیش به این سو، این هنر در خانواده مادری  من وجود داشته و همین جور نسل به نسل از پدر به فرزندان منتقل می‌شده است تا اینکه با ورود ورشو به خانواده مادری من، قنداق‌سازی کم‌کم به سمت فراموشی رفت و جای خود را به هنر ورشو داد.

از استاد خودتان بگویید.

دایی من، استاد من و کسی که این هنر را به من آموزش داد و دست مرا در این حوزه گرفت متأسفانه سال گذشته از دنیا رفت و نسل طلایی ورشو یکی از چهره‌های شاخص خود را از دست داد. مهدی قنداق‌ساز (ترابی) نه فقط برای من بلکه برای کسانی که با هنر ورشوسازی اندک آشنایی دارند، به واقع یک استاد به تمام معنا بود.

از تحصیلات خودتان هم بگویید.

خانواده فقیری داشتیم و در آن دوران به دلیل سختی زندگی توان ادامه تحصیل نداشتم و از همین روی به سمت یادگیری یک فن رفتم و ورشو را انتخاب کردم. ورشوسازی برای من یک دانشگاه بود. دانشگاهی با دوران طولانی که نمی‌توان تعداد واحد یا ترم خاصی را برای آن در نظر گرفت؛ به‌گونه‌ای که هنوز هستند کسانی که با گمان یادگیری در یک بازه زمانی مشخص به سمت یادگیری فنون هنر ورشو می‌آیند و پس از مدتی به‌دلیل نداشتن ذوق در ادامه مسیر کنار می‌کشند و آن را رها می‌کنند و این موضوعی است که من بارها در دعوت‌های دانشگاهی به مدیران دانشگاه و دانشجویان علاقه‌مند گفته‌ام و هنوز هم بر این باورم که ورشوسازی را نمی‌شود در دانشگاه تدریس کرد.

تاکنون برای تدریس دعوت به همکاری شده‌اید؟

بارها دعوت به همکاری شده‌ام. نشست‌هایی هم در این خصوص داشته‌ایم و به مدیرانی که نگران از بین رفتن این هنرصنعت در دزفول و استان خوزستان هستند این موضوع را با عناوین مختلف گوشزد کرده‌ام و از سختی‌های آن گفته‌ام و همچنان بر این عقیده‌ام که ورشوسازی مانند بسیاری دیگر از هنرها، هنر دل است.

از اولین روزهای ورود خود به این حوزه بگویید.

11 سالم بود. یک روز مرحوم مادرم دست مرا گرفت و مرا به مغازه دایی‌ام برد و از او خواست تا مرا به شاگردی خود بپذیرد. هنوز بعد از گذشت آن همه سال حرف‌های مادرم را به خاطر دارم که به برادر خود می گفت: «به او کمک کن برای آینده‌اش هم که شده کار ورشو را یاد بگیرد» و همین شد که از آن روز به بعد به عنوان شاگرد استاد مهدی قنداق‌ساز وارد این حوزه شدم.

\"\"

ورشو از چه زمانی وارد شهر دزفول شد؟

آن‌گونه که استاد من می‌گفت هنر ورشو از دوران قاجار وارد این شهر شده است و از قدیم این هنر را در دزفول با نام لهستان و انگلستان می‌شناختند و من در دوران نوجوانی و جوانی ورق‌هایی که روی آن‌ها نام کشور صادرکننده حکاکی شده بود را از نزدیک دیده‌ام. در آغاز ورود، این ورق‌ها به دست مسگران دزفولی می‌رسد و هنوز مدت زمان کوتاهی از ورود ورشو به دزفول نگذشته بود که هنرمندان این شهر، آن را به یکی ازجاذبه‌های اقتصادی دزفول تبدیل کردند، تا جایی که در دوران پهلوی این هنرصنعت به اوج شکوفایی خود دست یافت.

از ورشو دزفول بگویید

ورشو دزفول به یک یا چند نام وابسته نیست و در پس تاریخ این شهر، نام افراد بسیاری با هنر ورشوسازی پیوند خورده است. گونه‌های مختلفی از ابزار در دزفول ساخته شده است که هرکدام آن‌ها نام یک یا چند استاد را به یدک می‌کشند. به‌عنوان مثال، قندان‌سازی یکی از هنرهای ورشوسازان دزفول است که هرکدام ازهنرمندان دزفولی نقش مخصوص و امضای خاص خود را پای این اثر می‌گذاشتند و این‌گونه نبود که از همدیگر تقلید کنند. چای‌دان، گلاب‌پاش، سینی، تنگ‌سردار و آفتابه‌لگن نیز از جمله آثاری بود که در شهر دزفول تولیدات متنوع آن رونق داشته است.

بازار فروش ورشو دزفول کدام شهرها و مناطق را دربر می‌گرفت؟

ورشو دزفول در کشورهای عربی حوزه خلیج‌پارس مقبولیت ویژه‌ای داشت، به‌خصوص آفتابه‌لگن دزفول که از بندر آبادان به بیشتر این کشورها صادر می‌شد. همچنین این‌که جدای از شهرهای خوزستان، آثار هنر ورشو دزفول به مناطق مختلف کشور به عنوان یک اثر فاخر ارسال و به فروش می‌رسید.

وضع فعلی ورشو در شهر دزفول چگونه است؟

ورشو هرگز در دزفول از رونق نیفتاد و اگر امروز تولید این هنر ـ صنعت به کُندی کشیده شده است، بیشتر به دلیل نبود ورق ورشو است وگرنه مراجعات برای تولید و درخواست ورشو همچنان پابرجا است. متأسفانه بیش از 50 سالی می‌شود که دیگر ورق ورشو تولید نمی‌شود و همین موضوع باعث شده است که ما متریال خود را از راه خرید سینی‌های قدیمی تأمین کنیم. سینی‌هایی که به اجبار آن‌ها را قطعه‌قطعه می‌کنیم و از آن‌ها آثار جدیدی مثل گلاب‌پاش، قلیان، قندان و لوازم مصرفی موردنیاز دیگری می‌سازیم.

استقبال از ورشو دزفول در کشورهای دیگر چگونه است؟

از کشورهای مختلف و گردشگرهائی که به دزفول می‌آیند مشتریان بسیاری داشته‌ام و آثار ورشو دزفول هنوز هم برای بسیاری از افراد ارزشمند است؛ کمااینکه دزفولی‌های ساکن کشورهای دیگر بارها برای خرید ورشو به خاطر حس نوستالژیکی که به آن‌ها می‌دهد به ما مراجعه و درخواست‌های متنوعی داشته‌اند. آمریکا، آلمان، انگلستان و کشورهای حوزه خلیج‌پارس از جمله مناطقی هستند که هنوز ورشو دزفول در آن‌ها از راه واسطه خرید و فروش می‌شود.

\"\"

در خصوص آموزش ورشو آیا مراجعه‌کننده داشته‌اید یا دارید؟

هنوز خانواده‌هایی وجود دارند که علاقه‌مند هستند تا فرزندان‌شان هنر ورشوسازی را فرا بگیرند و صاحب حرفه‌ای شوند، اما با درنظر گرفتن همه هنرهای دستی رایج و فراموش‌شده در کشور، به جرأت می‌توان گفت که هیچ‌کدام از این صنایع، سختی‌های هنر ورشوسازی را ندارند و به همین خاطر بسیاری از دانشجویان و علاقه‌مندان در میانه راه کنار می‌کشند و به حوزه دیگری روی می‌آورند. می‌گویند کوزه‌گری یک فوت دارد ولی در هر مرحله از ورشوسازی با یک یا چند فوت و فن برخورد می‌کنیم و همین نکته تمایز میان ورشو با دیگر هنرهای دستی است.

ورشوسازی دزفول در طول زمان تا چه اندازه متأثر از فن‌آوری‌های جدید به سمت صنعتی‌شدن حرکت کرد؟

ورشو، هنر دست است و اگر این‌گونه نباشد، آن را نمی‌توان در حوزه صنایع‌دستی به حساب آورد. در واقع از صفر تا صد کار ورشوسازی با دست، چکش، سندون و ابزارهای دستی است و همین موضوع، کار را برای ورود افراد جدید و کم‌حوصله سخت می‌کند.

نگرانی‌های پیرامون هنر ورشوسازی در دزفول کدامند؟

نبود ورق ورشو، گرانی متریال، مرگ اساتید برجسته این حوزه و نبود جانشین مطمئن از جمله مواردی هستند که باعث ایجاد نگرانی‌هایی در آینده ورشو می‌شود.

کدام‌یک از آثار دارای نشان ملی هستند؟

شکلات‌خوری بزرگ، پیاله دوریز (داروریز) مخصوص دوا و آّب‌کودک و تُنگ سردار از جمله آثاری هستند که مفتخر به کسب نشان ملی شده‌اند.

درحال حاضر چند نفر در دزفول مشغول به کار در حوزه ورشو هستند؟

متأسفانه به جز من کسی دیگر در دزفول باقی نمانده است و من آخرین نفر از نسل ورشوی دزفول محسوب می‌شوم.

امیدی به زنده ماندن و احیای این میراث خانوادگی دارید؟

قطعاً همیشه امیدی هست و من امیدوارم تا فرصت باقی است در راستای تربیت نسلی تازه از صنعتگران ورشو‌ساز بتوانیم کاری مفید انجام دهیم و این هنر زنده را همچنان زنده نگاه داریم و به نسل‌های دیگر منتقل کنیم.
 

* گفت‌وگو: بهنام رضایی مالمیر

\"\"

\"\"

\"\"

 

 

انتهای پیام/

کد خبر 14010327478546

برچسب‌ها