میگویند؛ این رسم نماد ابراز پشيمانی اقوام ساكن دشت نينواست. اين اقوام صحرانشين در جوار خيمهگاههای اهل بيت حسين(ع) سکنی داشتند. آنها در ابتدا از طرفداران امام حسين(ع) بوده و از وی حمايت میكردند اما پس از آنكه لشكريان امام، او را ترک كرده و تعدادشان به هفتاد نفر رسيد، اين اقوام از نظرشان برگشته، بر آن شدند كه بیطرف بمانند و خود را به مخاطره نيافكنند. پس از فتوای يزيد، نينوايیها نه تنها از امام سوم رو گرداندند، بلكه جانب ظلم را گرفتند و به لشگريان يزيد پيوستند و به هنگام وقوع نبرد در عاشورا، به سوی ياران امام، سنگهای ريز و درشت افكندند تا بدين وسيله "بر حسين" و "با يزيد" بودن را به اثبات برسانند. اما همين طوايف پس از پايان نبرد وقتی به صحرای كربلا و ميدان نبرد پا نهادند و پيكرهای مطهر را بیسر و دست دیدند، از كرده خود نادم شدند. آنها در حين ملحق نمودن سرهای بريده به پيكر شهدا و تدفينشان، همان سنگهایی كه به سوی امام حسين(ع) و يارانش پرت کرده بودند را به سر و سينه خويش كوفتند و برای مظلوميت آن امام بزرگوار و حقانيتش سوگواری کردند.
اما دو داستان دیگر نیز درباره این آیینِ آهنگین مازندرانیها روایت کرده اند؛«این رسم بر جا مانده از دوران سیاووش است. آن روز که پیکر خونین سیاووش را از توران به ایران میآورند سوگوارانی که در پی او روان بودند سنگ بر هم کوفته و مویه میکردند.»
همچنین«هنگامی که حضرت زینب(س) میخواست برای اهل کوفه سخنرانی کند، عدهای به دستور ابن زیاد سنگهایی را برهم میزدند تا صدای حضرت زینب به مردم نرسد. در این وقت حضرت فرمودند: اُسکت(ساکت شو) که بعد از این دیگر هر چه سنگها را بر هم زدند فایدهای نداشت و صدایی برنمیخاست.»
از آنجايی كه مازندران آخرين نقطهای از ایران است كه مردم به اسلام روی آوردند، هنوز رد پای عناصر آيينهای باستانی در مناسك مذهبی ديده میشود؛ از جمله مراسم كربزنی. در فرهنگ ايرانزمين، پيوسته، قهرمانی برتر و انسانی كامل حضور داشته است. نمونه اين انسان كامل در تاريخ اسطورهای ايرانيان سياووش، پوركاووس و دست پرورده جهانپهلوان رستم و در تاريخ مذهبی تشيع حسين بن علی(ع) است. سياووش در فرهنگ ايران شخصيت مذهبی به شمار میرفت و جنبه روحانی و معنوی داشت.
با مرگ سياووش اسطوره شهادت و قداست او در بطن فرهنگ ايران شكل میگيرد و هزاران سال مردم بخارا بر كشتن سياووش نوحهسرايی میكردند و شبيه او را میساختند و در محملی میگذاشتند و بر دوش میگرفتند و مويهكنان و سينهزنان در گذرگاههای شهر میگرداندند. با گسترش اسلام و رخ دادن واقعه عاشورا، امام حسين(ع) شكلی تازه در فرهنگ و دين به وجود آورد و پاسخی در خور به خواستها و آرزوهای مردم شيعه قهرمانجوی ايران داد.
كرب، قطعه چوبی از درخت اَفراست تراشيده به اندازهای كه در كف دست جا میگیرد و سطح بيرونی آن صاف است. در پشت آن بندی قرار دارد كه به پشت دست میافتد. كرب را كف دست قرار میدهند و انگشتان دور آن حفاظ میشود. عزادارن يک جفت كرب را در دست میگيرند و به آهنگ نوحهای كه میخوانند، آنها را بر هم میکوبند. اين آيينِ سمبليک با دو قطعه سنگ هم انجام میشود.
خراطان، چوبهای کرب را تهیه میکنند که دستههای گرد آن باعث میشود تا موقع استفاده، دست موقعیت راحتی داشته باشد. کرب دو لبه صاف دارد که مثل سنج به هم زده میشود. نوحهای که در مراسم کربزنی خوانده میشود ۲۱ ضرب دارد که از تک ضرب شروع شده و به ضرب بیست و یکم فرجام مییابد. در برخی مناطق، گروهی عزادار، وسط دایره کربزنی میایستند و وقتی مداح شروع به خواندن کرده و به ضرب بیست و یکم میرسد، گروهِ در مرکز دایره با حرکتی هماهنگ و رو به بالا به طوری که گویی به آسمان پرواز میکنند و سپس از پشت سر و از زیر پاها، کرب را میزدند. این سنت با اندکی تفاوت در نقاط دیگری از ایران از جمله ناحیه شرقی استان گیلان و بخشهایی از استانهای آذربایجان و هرمزگان اجرا میشود.
برای شرکت در این مناسک که یک روز از مراسم عزاداری بعد از عاشورا را به خود اختصاص میدهد، باید به مازندران، شهرستان بابل، منطقه بندپی شرقی و روستاهای کوهپایهسرا، قلعه، ابوالحسنکلا و اطاقسرا برویم.
کربزنی که در سال 1391 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد از دهههای پیش از سال 1350 در بیشتر روستاهای مازندران برگزار میشد. ریتم زنده و پرمغز و شیرهِ اين گونه عزاداری، احساس را برمیانگیزد. شاید با شرکت در این نمایش مذهبی، جوهر وجودمان تلنگری دوباره خورد و معرفت تازهای کسب کردیم.
آدرس محل برگزاری آیین: مازندران، شهرستان بابل، بندپی شرقی
* گزارش: زهرا اسلامی
انتهای پیام/