بابک صدیقی عکاس و پژوهشگر حوزه مردمشناسی در گفتوگو با خبرنگار میراث آریا درباره تاریخچه ابریشمبافی گفت: پرونده ثبت جهانی بخشی از ابریشمبافی را پوشش میدهد، اما در ایران از پرورش کرم ابریشم تا تبدیل به پارچه را پوشش میدهد. بهعنوان مثال در استان گیلان، پرورش کرم ابریشم را تا تبدیل شدن به پیله داریم، بعد از آن پیلهها را به خراسان میفرستند و در آنجا ابریشمکشی انجام میشود. سپس به کاشان و قم میرود و تعدادی از مراحل نیز در آنجا انجام میشود.
او ادامه داد: مرحلهای که بین نخ و رنگ شدن وجود دارد، در کاشان انجام میشود و در قم نیز رنگرزی انجام میشود که نتیجه آن تولید پارچه یا نخ خواهد بود.
صدیقی درباره اهمیت این هنر گفت: ابریشم از قدیم ارزش صنعتی اقتصادی داشته است و هنوز هم ارزش دارد. ابریشمبافی در اغلب شهرها به صورت خانوادگی انجام میشود. برای مثال وقتی در گیلان پیلهها درست شد، چند خانواده در کنار هم جمع میشوند و پیلهها را تمیز کرده و به خراسان میفرستند که بیشتر شبیه به یک مهمانی است یا در خراسان زن و شوهر در کنار هم در خانههایشان ابریشمکشی میکنند و در مرحله قالیبافی نیز دخترها در خانه و در کنار مادرانشان قالی میبافند. همین است که ابریشمبافی به عنوان شغل خانوادگی انسجام خوبی میان خانوادهها برقرار کرده است.
او افزود: ابریشمبافی مانند زنجیری است که پنج استان ایران را به هم متصل کرده است و افراد حاضر در این شهرها به دلیل درست کردن ابریشم چند روزی در کنار یکدیگر میمانند. از سویی هم ابریشمبافی اهمیت اقتصادی هم برای ما دارد.
صدیقی درباره اینکه ثبت جهانی ابریشمبافی چقدر میتواند در رونق این هنر تاثیر گذار باشد، گفت: رونق اقتصادی صنایعدستی وابسته به عرضه و تقاضا است. زمانیکه بهعنوان یک پرونده به چنین هنری اهمیت داده میشود، خریدارهایی هم پیدا میکند. اگر مردم متوجه ثبت جهانی شدن اثری شوند، به خریدن آن رغبت بیشتری نشان میدهند. بزرگترین کمک این هنر، هویتبخشی به صنعتی است که بسیاری افراد در آن صنعت کار میکنند.
انتهای پیام/
انتهای پیام/