انسان از عمیقترین نقاط اقیانوسها تا اوج مرتفعترین قلهها را به تسخیر خود درمیآورد و درراه بهرهبرداری اقتصادی و کامجویی خود هیچ مانعی برنمیتابد. یگانه هدف انسان مدرن به حداکثر رساندن منافع اقتصادی است. عصر مدرن، دوران ارج نهادن به کمیت بهجای کیفیت است؛ مهم نیست که منابع تا کی قابل بهرهبرداری است و چه مدت استثمار توسط انسان مدرن را تاب میآورد؛ بلکه مهم این است که تا منابع موجود هستند حداکثر منفعت از آنها استخراج شود.
معضل کمآبی و خشکسالی که امروز سراسر کشور ما را فراگرفته، تا حد زیادی مربوط به برداشت بیرویه و فراتر از ظرفیت تحمل از سفرههای زیرزمینی است؛ تا جایی که در بعضی مناطق شاهد رانش و فرونشست زمین هستیم و اکنون این مناطق، نهتنها دیگر قابلیت کشت و زرع ندارند، بلکه به دلیل سکونت نیز از امنیت لازم برخوردار نیستند.
در صنعت گردشگری دوران مدرن نیز شاهد همین رویه و رویکرد هستیم. توسعه مدرنیته و اختراع وسایل حملونقل جمعی سریع، قدرتمند و عمومی، دسترسی مناسب و آسان، توسعه زیرساختها، ارتقای امنیت و بهداشت و مواردی ازایندست موجب رشد سریع پدیده گردشگری در جهان شده است.
هماکنون گروههای بزرگی از گردشگران قادر شدهاند که بهصورت جمعی به مناطق گردشگر پذیر سفر کنند. این مناطق موردتوجه سرمایهگذاران واقعشده و بدین واسطه در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیستمحیطی دچار دگرگونیهای فراوانی شدهاند.
این دگرگونیها در زمره اثرات توسعه گردشگری بر مقاصد میگنجند. سرمایهگذاری برای تملک زمین، ایجاد زیرساختهای عظیم، غیربومی و گاه در تغایر و تضاد باارزشهای جامعه محلی در بعد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و از بعد زیستمحیطی، از بین رفتن جنگلها، مراتع و سواحل آزاد، اثرات جبرانناپذیری بر محیطزیست و فرهنگ جوامع میزبان بهجای گذاشته و میگذارد؛ همانند آنچه امروزه در خطه شمال کشورمان شاهد هستیم و مقام معظم رهبری نیز در بیانات خود در دیدار با مسئولان منابع طبیعی و فضای سبز و فعالان محیطزیست، صراحتاً مخالفت خود را با این مسئله اعلام داشتند و تکلیف کردند که مسئولین نگذارند این خسارتها ادامه یابد. در دوران مدرن، گردشگری بهانحای مختلف و بدون توجه به اثرات منفی و مثبت فعالیتها، به بهرهبرداری از مقاصد و جامعه محلی میپرداخت و میپردازد.
در پی یافتن راهحلی برای کاهش اثرات منفی گردشگری و درعینحال بهرهمند شدن از اثرات مثبت آن، توسط دانشمندان علم مدیریت گردشگری مفهومی جدید با عنوان «گردشگری جایگزین» تعریفشده و در عرصه ادبیات گردشگری پا به عرصه وجود گذاشته است. «گردشگری جایگزین» به انواع گردشگری اطلاق میشود که پایدارتر، مسئولانهتر و تخصصیتر بوده و نسبت به گردشگری انبوه دارای مزیتهای بسیاری است.
گردشگری انبوه، نوعی از کلیشه استاندارد و مدل یکسانسازی شدهای از بستههای سفر است که برای همه افراد فارغ از سن و سال، جنسیت، سطح تحصیلات، سلیقه و سطح اجتماعی یک نسخه و فقط یک نسخه واحد دارد و تمام بخشهای بازار را به دید یکسان مینگرد؛ درحالیکه در گردشگری جایگزین، محصول ارائهشده، مشتریپسند شده و حاوی نکات نوآورانه و خلاقانه است و خصوصیات مردم شناختی و نوع سلیقه و درخواست هر گردشگر، در نوع برنامهریزی و طراحی بستههای سفر نقش مهمی ایفا میکند.
مخاطب گردشگری انبوه، ماهیتاً گروههای بزرگی از گردشگران هستند که صرفاً به تفریح و مشاهده میپردازند و علاقهای به اختلاط و ارتباط با مردم محلی ندارند؛ اما در گردشگری جایگزین گروههای کوچکتری از گردشگران به مقصد سفرکرده، مقصد و شرایط زندگی مردم محلی را تجربه میکنند، «گردشگری تجربه محور» اصطلاحی است که به این خصوصیت گردشگری جایگزین اشاره میکند. گردشگری جایگزین، اثرات منفی محدود و کنترلشدهای بر مقصد دارد و سعی در افزایش و بهینهسازی اثرات مثبت گردشگری دارد.
ازجمله انواع گردشگری جایگزین میتوان به بوم گردشگری، گردشگری سلامت، گردشگری خوراک و نوشیدنی و گردشگری جامعهمحور اشاره کرد. امروزه حتی مقاصد پیشرو گردشگری جهان، درصدد جایگزین کردن بخشی از بازار گردشگری انبوه خود با گردشگران جایگزین هستند تا بتوانند آثار منفی توسعه گردشگری را تعدیل کند. توجه و توسعه این بخش از بازار که بر اساس گزارشهای سازمان جهانی گردشگری بهسرعت در حال رشد روزافزون است، میتواند یکی از راهبردهای اصولی توسعه پایدار گردشگری کشور باشد.
برای پیشگیری از تبعات منفی توسعه گردشگری انبوه، منطقی به نظر میرسد تا ما راهرفته کشورهای توسعهیافته در حوزه گردشگری را ما تکرار نکنیم؛ و بلکه با آموختن از شرایط آنها و پیش از آسیبپذیری از بازار گردشگری انبوه، به دنبال نهادینه شدن گردشگری جایگزین بهعنوان یکی از بخشهای اصلی بازار گردشگری ایران باشیم و در فرآیند سیاستگذاری و برنامهریزی گردشگری کشور، به این مهم توجه کافی کنیم.
انتهای پیام/