وي گفت: مولانا دو بار به شام سفر کرد. نخستين بار در دوران کودکي و پيش از رسيدن به مقام عرفاني به همراه پدر رهسپار شام شد و بار دوم به هنگام جواني براي کسب علم و دانش به ديار شام و حلب آمد.
به گفته اين پژوهشگر ايراني، شام در شعر و ادبيات مولانا حضور بسيار دارد و اشاره آثارش به \"شام\" نشان ميدهد که نگاه مولوي به اين سرزمين، نگاه يک گردشگر نبود، بلکه حضورش در شام، خاطرهاي زيبا و چونان تولدي نوين بود.
اسماعيلي همچنين به رابطه عميق مولانا با استادش \"شمس تبريزي\" اشاره کرد و افزود: ديوان شمس تبريزي از رابطه مستحکم و عاشقانه اين دو انسان والا حکايتها دارد.
به گفته اين استاد ايراني، دوري مولانا از شمس که ناشي از رفتار برخي مريدان متعصب و حسود بود، مولانا را بسيار آزرده ساخت، اما اين ديري نپاييد که اختلافات زدوده شد.
اين مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: مولانا پس از بازگشت ديگر بار از دمشق به قونيه، به موسيقي و شعر روي آورد و به نشانه ارادت به استاد خويش، شمس تبريزي، اشعاري سرود و پس از وفات شمس تا آخر عمر لباس عزا بر تن کرد.
اسماعيلي همچنين به ديدار مولانا در دمشق با \"محيالدين بن عربي\" عارف شهير جهان عرب اشاره کرد و گفت: ابن عربي، مولانا را تشويق کرد که در دمشق اقامت گزيند.
\"عيس العاکوب\" پژوهشگر سوري و استاد ادبيات فارسي نيز در سخناني در اين نشست ادبي، در عظمت شخصيت مولانا جلالالدين رومي سخن گفت.
عاکوب تصريح کرد: سلاطين در قرن نهم ميگفتند، \"مولانا پيغمبر نبود، اما کتاب داشت\"، زيرا فرهنگ مولانا، فرهنگي اصيل بود که از منابع فرهنگي اسلام سرچشمه گرفته بود.
وي افزود: مولانا در عصر خود يک شخصيت فرهنگي مشهور بود و با همه فرهنگهاي دورانش آشنايي داشت. وي شخصيت بزرگي بود که سلاطين را درس ميداد و آنان را به مهرباني با فقرا امر ميکرد.
115
انتهای پیام/