گذشته از فعالان سياسي و احزاب، امروز حتي مردم و افکار عمومي نيز به وضوح متوجه تلاش هاي شهرداري و آماده باش رسانه هاي ايشان براي تبليغات انتخاباتي شده اند، نمونه اين شتاب زدگي مفرط را مي توان در برخوردهاي قلدرمابانه رسانه هاي وابسته به شهرداري در برخورد با سازمان صدا و سيما براي گرفتن امتياز پخش شبانه روزي فعاليت هاي شهرداري تهران در تمامي کانال هاي اين رسانه يافت؛ و صد البته که اين فشار براي امتيازگيري از سازمان صدا و سيما بي نتيجه ماند، چرا که زمان زيادي تا تبليغات قانوني براي انتخابات رياست جمهوري باقي مانده است.
اما نمونه هاي بي شمار ورود شتابزده و سياسي رسانه هاي شهرداري تهران را مي توان در هر روز و با مراجعه اي به روزنامه اصلي شهرداري تهران يعني همشهري يافت. اين روزنامه به استثناي صفحاتي که براي تبليغ شهرداري تهران در نظر گرفته شده، سراسر مملو از سياه نمايي و مخالفت هاي غيرکارشناسي و سياسي محض با اقدامات دولت از صدر تا ذيل است. براي نمونه، سري به روزنامه همين امروز شهرداري تهران (همشهري) زده و خود قضاوت کنيد.
ويرانه اي به نام ايران و مدينه فاضله اي به نام تهران!
جالب آن که شهرداري تهران در حالي شبانه روز در حال تخريب دولت دهم است که مردم ايران در انتخاباتي که گذشت با بالاترين راي ممکن، مهر تاييدي بر عملکرد اين دولت زده اند؛ اما شهرداري تهران، گويي تاب و تحمل ديدن چنين اقبالي را نداشته و از هم اکنون هراسان هر شب کابوس ناکامي در دور بعدي انتخابات را مي بيند.
آري حق با شماست! اين روزها هر کس روزنامه همشهري را ورق بزند، به جز سياهي، فلاکت، تشويش، نااميدي، اعتراض، تصميم هاي نادرست از سوي دولت در سراسر کشور چيزي عايدش نمي شود: اين دولت اصلا مگر کاري هم براي مردم کرده است؟! ؛ ... در عوض و در حالي که همه جا به ويرانه اي تبديل شده است! اين شهرداري تهران است که خادمانه و بي هيچ منت و تظاهر و تبليغي، تهران را آباد کرده است!
آري حق با شماست! امروز تهران و تهراني ها از صبح که بيدار مي شوند در کوي و برزن از خدمات بي دريغ شهرداري تهران مي گويند! فقط ما مانده ايم که اگر چنين است ديگر چه نيازي به خريد و اجاره اين همه رسانه و اين همه سياه نمايي عليه دولت و تبليغ محض براي شهرداري تهران است؟!
اما بعد از اين مقدمه، بد نيست به سوژه جديد روزنامه همشهري در حوزه ميراث فرهنگي بپردازيم تا بار ديگر پرده از سياسي کاري و دروغ پردازي اين روزنامه برداشته و مهر تاييد ديگري بر سياسي کاري و شتابزدگي ايشان بزنيم.
هر بازاري لزوماً بازار تره بار نيست!
افسوس و صد افسوس از ميلياردها تومان پولي که شهرداري تهران براي سياه نمايي و نگارش مطالبي فاقد ارزش پرداخت مي کند؛ چه اگر اين پول ها صرف خدمت و نشاط در جامعه مي شد، به مراتب تاثيرگذارتر بود.
روزنامه همشهري با انتشار گزارشي با عنوان «فروش تاريخ به بالاترين پيشنهاد!»، خبري قديمي مبني بر «راه اندازي مرکز خريد و فروش اشياء تاريخي در جزيره کيش» را مستمسکي جديد براي عناد ورزي با دولت قرار داده اند. نويسنده در اولين دليل «کارشناسي و کاملا غير سياسي» خود! براي مخالفت با اين اقدام نوشته اند:
آب و هواي کيش گرم و مرطوب است، واي حالا چه بر سر آثار تاريخي مي آيد!»...
واقعاً به کجا پناه ببريم؟!! نويسنده - کارشناس اين روزنامه تصور کرده اند قرار است اشياء تاريخي، لب ساحل و روي زمين بساط شوند!!! گويي ايشان از اطلاق واژه بازار صرفاً بازار تره بار به ذهنشان رسيده که در فضايي باز به مردم عرضه مي شود. در پاسخ به ايشان بايد گفت خير. از عشق شما به ايران از خبرهايي که بر عليه آن در صفحات خود منتشر مي کنيد به خوبي آگاهيم!در نتيجه، راضي به نگراني و بي خوابي شما نبوده و به اطلاع مي رسانيم: بازار مذکور در صورت راه اندازي در فضايي سرپوشيده و با لحاظ نمودن تمامي تدابير لازم برقرار مي شود. نکته دوم آن که با کشف شما لابد کشوري همچون امارات که نگران دزدي آثار ما توسط ايشان هستيد و حتي کشوري همچون انگلستان هرگز نبايد موزه يا بازار خريد و فروش اشياء تاريخي داشته باشند! اين که چگونه آثار ايشان دچار تخريب نشده اند، موضوعي است که حتما خبرنگار روزنامه شهرداري از راز آن با خبر هستند.
اتوبوس هاي چيني را فراموش کرديد!
در بخش ديگري از اين گزارش کارشناسي!، نويسنده يک پيشگويي فوق العاده کرده که حتي در باور يک غير ايراني نيز نمي گنجد. نويسنده از ورود سريال ها و سير و گردوي چيني به ايران ابراز نگراني کرده و گفته قرار است، به زودي با فروش اشياء تاريخي خودمان، اشياء تاريخي چين را خريده و به کشور وارد کنيم!
چه تحليل باور پذير و کارشناسانه اي! اما حالا که حرف از محصولات چيني شد، اتوبوس هاي معروف بي آر تي چيني را ظاهرا فراموش کرده ايد که به ليست خود اضافه کنيد. اتوبوس هايي که شهرداري تهران ميلياردها تومان صرف خريد آن ها کرد و از آنجا که درهاي اين اتوبوس ها با استانداردهاي ايران هماهنگ نبود، با لجاجت و علي رغم تمام مخالفت ها از اين خريد اشتباه، ميلياردها تومان نيز صرف جابجايي ايستگاه هاي اتوبوس شد، تا همه چيز مرتب و توجيه شود!
دست از توهين به مردم فارس برداريد
از آنجا که سوژه گزارش روزنامه شهرداري تهران از دو بخش تشکيل شده، ابتدا جا دارد تا به بخش اول آن يعني مخالفت اين روزنامه با انتقال پژوهشکده سازمان ميراث فرهنگي به فارس بپردازيم.
در بخشي از اين مطلب به نقل از افردي با عنوان شهرام زارع و دکتر ملاصالحي تحت عنوان باستان شناس، از جابجايي پژوهشکده سازمان ميراث ناليده شده و در جاي ديگر از ايجاد مرکز خريد و فروش اشياء تاريخي مجاز.
متاسفانه روزنامه همشهري، بار ديگر، به نقل از ايشان به مردم پايتخت تاريخي ايران يعني فارس توهين کرده و انتقال پژوهشکده ميراث فرهنگي به اين شهر را فاجعه و برابر با تعطيلي پژوهش در کشور تلقي کرده اند. گويي هر کسي به جز ايشان فاقد درک و صلاحيت بوده و انگار قرار است پژوهشکده کشور به خارج از کشور و به مردماني غريب واگذار شود.
اين که در اين جابجايي، چه منافع و امکاناتي از ايشان سلب شده يا خواهد شد، ما از آن بي اطلاعيم، اما مثل ايشان همچون آناني است که تا زماني که سفره اي براي ايشان پهن است همه چيز گل و بلبل است؛ اما زماني که در اين ديگ آبي براي ايشان نجوشد ...
اثبات کذب بودن دلسوزي هاي همشهري
اما براي اثبات سياسي کاري و نگراني هاي غير واقعي روزنامه همشهري، به خصوص اين دو باستان شناس و به ويژه دکتر ملاصالحي، بد نيست به بخش هايي از اظهارات ايشان پرداخته و در ادامه کذب بودن آن را اثبات کنيم:
•«کار بسيار خطرناکي است. بهنظرم بهتر است از واژه فاجعه براي اين حرکت استفاده کنيم»؛
•«وقتي مديريتي که هيچ شناختي از ميراث و فرهنگ ايران ندارد سکاندار اين سازمان ميشود چه انتظاري داريم جز به بارنشستن فجايع جبرانناپذير امروز»؛
•«کدام عقل سليمي ميگويد راه مقابله با قاچاق اين اشيا، حراج زدن آنهاست؟»؛
•«آثار تاريخي ايران، ناموس اين سرزمين هستند».
اين جملات را به خاطر داشته باشيد.
اما اجازه دهيد به بخش هايي از گفت و گوي سيد حسين مرعشي رييس وقت سازمان ميراث فرهنگي در 26 فروردين ماه سال 1384 با يکي از خبرگزاري کشور بپردازيم:
با تدوين آييننامه و دستورالعملهاي مرتبط، بازار خريد و فروش اشياي تاريخي مجاز در نيمه دوم سال جاري راهاندازي ميشود. «سيدحسين مرعشي»، رييس سازمان ميراث فرهنگي گفت: «اين بازار شرايطي را فراهم ميکند که مالکان آثار تاريخي و اشياي عتيقه غير زيرخاکي در چارچوب قوانين داخلي نسبت به عرضه و خريد و فروش آثار خود اقدام کنند». وي افزود: «راهاندازي بازار خريد و فروش اشياي عتيقه يکي از مسئوليتهاي پيشبيني شده در برنامه چهارم توسعه براي نظاممند کردن فرآيند خريد و فروش اموال تاريخي در اختيار مردم است که درحال حاضر اقداماتي براي تدوين آييننامههاي مرتبط در سازمان آغاز شده و اين دستورالعملها پس از تدوين نهايي براي تصويب به هيات دولت ارايه ميشوند».
به گفته مرعشي ، بر اساس پيشبيني قانون برنامه سوم توسعه نيازي نيست که دستورالعمل و آييننامههاي بازار خريد و فروش اشياي عتيقه براي تصويب در اختيار مجلس شوراي اسلامي قرار گيرد و تصويب هيات وزيران براي اجرايي و قانوني شدن اين مصوبات کفايت ميکند. معاون رييس جمهوري، بازار خريد و فروش اشياي عتيقه مجاز را اقدامي موثر به منظور شناسايي اموال تاريخي فرهنگي کشور و شناسنامهدار کردن آنها دانست و تصريح کرد: «در حال حاضر هيچ آمار و اطلاعات موثقي از تعداد و مشخصات اشياي تاريخي در اختيار خانوادهها و مالکان خصوصي وجود ندارد اما با راهاندازي يک بازار رسمي امکان شناسنامهدار کردن اين اشيا فراهم ميشود». مرعشي افزود: «اين بازار براي اشياي تاريخي و عتيقه مجاز راهاندازي ميشود و خريد و فروش اشياي زيرخاکي چون گذشته ممنوع است». وي افزود: «خريد و فروش اشياي تاريخي که زير خاکي نيستند هيچ محدوديت قانوني ندارد اما به رغم اين موضوع بسياري از مردم با بيخبري از اين مساله اموال تاريخي خود را براي فروش به افراد عضو شبکههاي قاچاق اموال تاريخي عرضه ميکنند».
مرعشي همچنين گفت: «منعي براي خروج اشياي تاريخي که جز نفايس ملي نيستند وجود ندارد». مرعشي در پاسخ به اين سوال که راهاندازي بازار خريد و فروش اشياي تاريخي، فرآيند خروج و قاچاق اموال تاريخي از کشور را تشديد نميکند، گفت: «برخلاف اين تصور چنين بازاري ميتواند رقيبي جدي براي فعاليت باندهاي مافيايي قاچاق اموال تاريخي باشد و به شناسنامهدار شدن اشيا کمک کند.»
مهر تاييد بر سياسي کاري شهرداري تهران
ما که هر چه گشتيم اثري از فرياد و وامصيبت نويسندگان روزنامه همشهري، عتيقه فروش هاي مورد ادعا ،دکتر ملاصالحي و باستان شناس مورد وثوق اين روزنامه در آن مقطع نيافتيم. در آن زمان نه کار خطرناکي رخ داده، نه فاجعه اي و نه ناموسي در خطر بوده!! در عوض هر چه بوده عقل سليم و کارشناسي و شناخت بوده است!!
اگر روزنامه همشهري و دکتر ملاصالحي که اهل ناموس و دلسوزي و غير سياسي هستند، اساساً در آن مقطع در اين کشور «زنده» بودند، چرا صدايي از ايشان به آسمان هفتم بلند نشد؟ آيا ميراث فرهنگي تا ديروز ناموس نبود و امروز به يکباره ناموس شد؟!. بعيد نيست که ايشان در آن تاريخ، در کشورهاي خارجي و شايد انگلستان، مشغول به تحقيق و مطالعه بوده و تسلطي بر مسائل داخلي کشور- از جمله مواضع و سخنان آقاي مرعشي- نداشته اند!!
اکنون به صراحت اعلام مي کنيم که «فاجعه» آن جايي رخ مي دهد که افرادي تحت عنوان دلسوزي و ناموس و ...، تمايلات سياسي و منافع مادي خود را به سرنوشت ميراث فرهنگي کشور گره مي زنند و براي رد گم کردن و فرار به جلو، از آن جا که منافع خود را از دست رفته مي بينند، با فريادهاي دروغين وامصيبتا به وضوح با قانون مندي و قانون مداري به مخالفت مي پردازند.
از اين رو، سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، به واسطه تداوم و استمرار اتهام ها و بهتان هايي از اين دست، از روزنامه همشهري و افرادي چون دکتر ملاصالحي و مشابه ايشان شکايت خواهد نمود تا اين عده، در دادگاه صالح، پاسخگوي اتهام هاي خود مبني بر دلايل مخالفت با قانون مند شدن يک موضوع مهم و حتي احتمال وجود ارتباط با باندهاي مشکوک باشند.
انتهای پیام/