بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کردستان، کوسه وەوی نوعی آیین نمایشی شبانی است که بر طبق تحقیقات انجام شده تاریخ آن تا دوران میترایی مشخص شده است اما برخی از صاحبنظران ریشههای آن را به قبل از دوران میترایی نیز برمیگردانند.
کوسه وەوی در کردستان نزدیک به چله زمستان برگزار میشود هرچند در ایام عید نوروز و نیز در عروسیها هم بهصورت نمادین و بیشتر برای ایجاد فضای شاد و مفرح آن را اجرا میکنند.
در گذشته اهالی یک روستا که دامدار بودند نسبت به تعداد دامهایشان، چوپانهای متعددی میگرفتند. در برخی از روستاها تا 4 چوپان هم همزمان مشغول گلهداری بودهاند. قراردادی که اهالی روستا با این چوپانها داشتند مربوط به فصل گرما بود یعنی تقریباً 6 ماه سال را شامل میشد. چوپان یک نفر را به انتخاب خود بهعنوان «دووا شووان» انتخاب میکرد که همراهش میرفت تا کمکش میکرد و نیز یک نفر دیگر به نام «نه ور چی» که هر روز بهنوبت یکی از جوانهای روستا بودند، همراهشان میرفت.
در زمستان، چوپانهای روستا طی مراسم کوسه وه وی، مقدار قابلتوجهی خواروبار از اهالی میگیرند که خود بهنوعی دستمزد زمستانهی چوپان است و کمکی برای امرارمعاش در فصل بیکاریشان.
مراسم کوسه وەوی به این نحو انجام میشود که مثلاً در روستایی که چهار چوپان داشت هر روز به یکی اختصاص داده میشد. «دووا شووان» یکی از چوپانها اعلام میکرد که امروز عصر فلان چوپان برای کوسه وه وی میآید، اهالی هم اقلامی از قبیل بوڕیش (ریزه بلغور)، شلم (شلغم)، دووینه (ترخینه)، قاورمه (قرمه)، ڕۆن (روغن)، نفت و ... را آماده میکردند که به کوسه بدهند.
هم چنان که گفته شد در روستاهایی که دام زیاد داشتند و به طبع آن باید چند چوپان میگرفتند، در مراسم کوسه، همه چوپانها و «دووا شوان» ها حاضر میشدند. چوپانی که نوبتش بود بهعنوان کوسه نقش اجرا میکرد و «دووا شوان» نیز بهعنوان وەوی، سه نفر چوپان دیگر و نیز سه نفر دووا شوان به کمک کوسه میآمدند تا یاریاش کنند. به این معنی که هرکدام مسئول جمعآوری چیزی میشد: یکی ترخینه را جمع میکرد، یکی در کیسهاش فقط گندم میریخت و به همین ترتیب مابقی اقلام. لازم به ذکر است که نوبت کوسه شدن هرکدام از شوان ها میشد فقط به درب منازلی که دام آنها را به چرا میبرد میرفت. این روال برای تمام چوپانها برقرار بود.
اما بسیاری از روستاها دارای چنین دامهای زیادی نبودند تا چند چوپان استخدام کنند بلکه معمولاً روستاها دارای یک چوپان بودند و هر روز یک نفر از اهالی بهنوبت به کمکش میرفت.
نکته جالب در مراسم کوسه وەوی شیوه لباس پوشیدن کوسه است. باید هیئت و شمایل کوسه ترسناک باشد. در گذشته در روستاها با وسایلی که دم دست بودند به کوسه قیافهای ترسناک میدادند. کوسه در ابتدا تا آنجایی که مقدور بود لباس به تن میکرد تا گنده و نامتناسب شود. اگر شاخ بز در دسترس بود برایش شاخ میگذاشتند و اگر نبود با بستن جارو در دو طرف سرش شاخ درست میکردند. در برخی مناطق شاخههای جارو را دور سر میبستند. همچنین با پشم گوسفند و بز (خوری) برایش ریش و سبیل درست میکردند. صورتش را با زغال و آرد سیاهوسفید میکردند و چند شلوار کردی میپوشید. کوسه پووزوانه (ساق پیچ) به پا میکرد و گونی پاره یا جوراب پشمی محلی بر روی کفشهایش میپوشید تا بزرگتر و درازتر جلوه کند. در کل هیئتی ترسناک پیدا میکرد. همچنین مئکوت/کوتک (چماق) ی هم در دست داشت.
«دووا شوانه» یا یکی دیگر از مردها نقش زن کوسه را بازی میکرد. بهاینترتیب که لباس زنانه کردی میپوشید و روسری و بزک میکرد. زن کوسه یا عروس کوسه یک سوزن هم در دست داشت که برای شوخی و خنده گه گاهی به مردم میزد.
کوسه و گروهش که تعداد قابلتوجهی از مردم و مخصوصاً بچهها دنبالش راه افتاده بودند به در خانههای مردم میرفت. چون هیئت کوسه ترسناک شده بود و ممکن بود بچههای کوچک داخل خانه بترسند، قبل از ورود کوسه یکی از «دووا شوانه» ها میرفت و آمدن کوسه را اعلام میکرد و به بچهها میگفت که نترسند.
وقتی کوسه میآمد مردم میخواندند که:
کوسه هاتگه له دوورەوە
به ڕیشی زەرد و سوورەوە
کوسه قه زاو له گیانم
ئیمساڵ فرە بئ نانم
کوسه وقتی داخل حیاط خانه میشد ابتدا به سراغ آغل و طویله میرفت و این شعر را میخواند:
بزن بهلهقوت، دایک دووانه
خوا بهرهکهت بات لهم دهروو بانه (یا لهم گهل و خانه)
همچنین میگفت:
به به لهم گهله خانه
پهز به دووانه و بزن به سیانه
سپس یک شاخه از جارو را در دیوار یا درز درب طویله برای برکت بخشی فرومیکرد. در برخی از روستاها مقداری از خوری ریشش را هم به در آویزان میکرد.
کوسه از حیاط وارد خانه میشد. و چند نفری هم همراهش وارد میشدند. فضای خانه با ورود کوسه بسیار شاد و هیجانی میشد، آواز میخواندند و لودگی میکردند. کوسه درخواست سهمش را میکرد و اینکه امسال هوا سرد است و آذوقه کم است و صاحبخانه از بوڕیش، ئارد، دووینه، ڕۆن و حتی نفت به همراهانی که با کوسه بودند و سهمش را جمع میکردند میداد.
زن کوسه (مردی که لباس زنانه پوشیده بود) نیز از خانمهای خانه درخواست سهم کوسه را میکرد و همچنین برای شوخی و خنده سوزنی به دیگران میزد. در برخی از خانهها با پووت (حلبی روغن) مینواختند و آواز میخواندند و هلپرکی میکردند. در کل با ورود کوسه هرجومرجی در خانه به راه میافتاد و صدای خنده و شادی از آن خانه به گوش میرسید.
کوسه وارد هر خانهای میشد باهاش شوخی میکردند. لباسش را میکشیدند، سعی میکردند ریشش را بکشند و هلش میدادند.
برخی اوقات زن کوسه را میدزدیدند به پشت کهنوو (کندوی آرد) میبردند. بعد با کوسه شوخی میکردند که باید پول بدهی تا زنت را آزاد کنیم و برایت بیاوریم. کوسه هم لوده بازی درمیآورد.
همچنین در برخی از روستاها کوسه خودش را به مردن میزد و تا چیزی بهش نمیدادند زنده نمیشد.
معمولاً مراسم کوسه وه وی در یک روز تمام نمیشد و در برخی از روستاهای بزرگ تا 10 روز هم به درازا کشیده شده است.
** پژوهش و تحقیق از امیر صادقی (کارشناس ارشد مردمشناسی)
انتهای پیام/