با توجه به ساختار چهارفصل فلات ایران تغییر شرایط طبیعت برای ساکنین این حوزه جغرافیایی مورد اهمیت واقع شده است.
نوروز و مهرگان در نقاط تعادل و تیرگان و یلدا در موقعیت انقلاب طبیعی مورد توجه قرار گرفته و در طی هزاره ها زمان هایی برای برگزاری جشن و شکرگزاری از نعمت های خداوند برای پاسداشت فرهنگ و طبیعت بوده اند.
هیچیک از جشن های ایرانی برای دفع شومی و رهایی از نحسی ها نبوده و تنها نقش شادی افزایی و سپاس از برکت الهی بوده است؛ یلدا نیز از این قاعده مستثنی نیست.
شب چله، آخرین شب پاییز و پیشواز نخستین روز زمستان است. اما به نگاهی دیگر، از فردای آن شب، روزها به فزونی می گذارند و روشنایی بر سرزمین های نیمکره شمالی گسترده تر می شود.
آغاز فزونی روشنایی شروع برکت و زندگیست . به تعریف و تعبیر متون کهن، سرخی پیش از طلوع آفتاب که بر افق گسترده می شود نشان ایزد مهر است و درخشش فزونی روشنایی نمادی از زادروز اوست و از این رو رنگ سرخ در اجزاء مختلف سفره یلدا دیده می شود.
شب چله یا یلدا آئینی است که از دیرباز مردمان این سرزمین ها برای پاسداشت فزونی روشنایی و به نشان زادروز ایزد مهر مورد توجه قرار داده و جشن گرفته اند.
سرخی میوه هایی همچون انار و هندوانه، که در سفره یلدا به چشم می خورند و یا رنگ کردن پشم گوسفندان به رنگ سرخ در برخی روستاها، ریشه در سرخی ردای ایزدمهر دارد که در متون کهن نیز به آن اشاره شده است. در این نوشته ها ایزد مهر با ردایی به رنگ قرمز ارغوانی تعریف شده است.
یلدا جشنی درون خانوادگی و شب چله بهانه ای برای جمع شدن خانواده ها در منزل بزرگان خانواده است که بنیان های خانوادگی را استحکام می بخشد؛ پیمانی پنهان را برقرار می کند تا انسجام خانواده و در نتیجه انسجام اجتماعی تقویت شود.
مصادیق میراث فرهنگی ناملموس و بویژه جشن هایی چون نوروز و یلدا نقش بسیار مهمی در تقویت بنیان های خانوادگی داشته اند و حافظان پنهان وحدت ملی و هویت فرهنگی بوده اند و پرداختن به آنها و حفظ و حراست از این آیین ها راهی بسوی تقویت زیرساخت های کشور و توسعه پایدار خواهد بود.
*پژوهشگر
انتهای پیام/