نخستین اطلاع از سلطان محمد را «دوست محمد گواشانی» (متوفای حدود 972 ه.ق) در دیباچه معروف خود که در سال 951 ه.ق برای مرقع بهرام میرزا نوشته، عرضه کرده است.
او مینویسد: «اول نادرالعصر فی دوران و فریدالاوان فی الزمان المحتاج بلطف الصمد، استاد نظام الدین سلطان محمد که تصویر را بهجایی رسانیده که با وجود هزار دیده، فلک مثلش ندیده.»
اسکندر بیک منشی، مؤلف تاریخ عالم آرای عباسی به سال 1025 ه.ق، اشارتی به سلطان محمد دارد، او مینویسد: «شاه تهماسب، شاگرد استاد \"سلطان محمد مصور\" مشهور بوده و همواره از آغاز جوانی شور و شعف بسیار به نقاشی داشته است و معاشر استادان نادره کار چون استاد بهزاد و استاد سلطان محمد که در این فن شریف طاقاند و در نزاکت قلم شهره آفاق و در کتابخانه معموره کار میکردند و آقامیرک اصفهانی بوده و با این طبقه الفت تمام داشته است.»
از اشارات اسکندربیک منشی هم، جز اینکه سلطان محمد، استاد شاه تهماسب در فن نقاشی بوده، چیزی مستفاد نمیشود. از اطلاعات مورخان بعدی، همچون محمدیوسف واله اصفهانی در خلدبرین هم چیزی بیشتری عاید نمیشود جز اینکه مینویسد که میرزین العابدین نقاش، نبیره دختری سلطان محمد است.
اگر بپذیریم که سلطان محمد در کارگاه هنری تبریز نشوونمو کرده و در زادگاه خود به فراگیری نقاشی پرداخته، پیش از روی کارآمدن صفویان، در کارگاه هنری دربارسلطان یعقوب آق قویونلو خدمت میکرده است. شاه اسماعیل پس از دستیابی به تبریز آن را در سال 907 ه.ق به پایتختی برگزید و تمامی مواریث هنری دربار آق قویونلوها را به ارث برد. یکی از این مواریث خمسه نظامی بود که کتابت آن در زمان بابر بن بایسنقر تیموری (متوفای 861 ه.ق) شروع شد و تا زمان حکومت سلطان یعقوب آق قویونلو تکمیل آن ادامه داشت و هنگامی که شاه اسماعیل صفوی تبریز را به تصرف خویش درآورد، این نسخه به دست او افتاد و دستور داد آن را کامل کنند و حدود یازده نگاره به آن افزوده شد، نگارههای شاه اسماعیل از کلاه قزلباشی پیکرهها معلوم میشود.
ابداع روش قزلباشی در نگارگری
سلطان محمد، که زمانی در کارگاه هنری سلاطین آق قویونلو در تبریز خدمت میکرد، پس از دستیابی شاه اسماعیل صفوی به تبریز به خدمت پادشاه صفوی در آمد، او از نخستین هنرمندانی است که بنا به درخواست حامی خود به ابداع و پیشبرد روش قزلباشی در نگارگری دست زده یا آن را متکامل ساخته است. او پس از افتادن هرات به دست صفویان در سال 916 ه.ق و انتصاب تهماسب میرزای دوساله به حکومت آنجا، در معیت شاهزاده به هرات رفته و پس از بازگشت تهماسب به پایتخت در سال 928 ه.ق، او نیز به تبریز مراجعت و به خدمت کارگاه هنری کتابخانه سلطنتی درآمده و در برنامههای بزرگ هنری این کارگاه یعنی تهیه شاهنامه و خمسه نظامی مشارکت کرده است.
سال درگذشت سلطان محمد در ابهام است، ولی از رقم نگارههای او در خمسه نظامی (سالهای 946-949 ه.ق) پیداست که او تا نیمه اول دهه 950 ه.ق زنده بوده است. از سوی دیگر، دوست محمد گواشانی از کارکنان کارگاه هنری کتابخانه سلطنتی شاه تهماسب که در این کتابخانه به کتابت اشتغال داشته است و با بیشتر هنرمندان مکتب تبریز، بهخصوص سلطان محمد از نزدیک آشنا بوده است در دیباچهای که برای «مرقع بهرام میرزا» نگاشته است، از سلطان محمد و مهارت او در فن تصویرسازی سخن بهمیان آورده است. باتوجه به اینکه سال نگارش دیباچه دوست محمد 951 ه.ق است، پس احتمالاً زمانی که او مشغول نگارش دیباچه خود بوده، سلطان محمد همچنان زنده بوده است.
محمد امین حشری در «روضه اطهار» مینویسد که سلطان محمد پس از درگذشت در تبریز در باغ کمال، در کنار کمال خجندی و کمال الدین بهزاد به خاک سپرده شد. اینکه حافظ حسین کربلایی مؤلف «روضات الجنان»، در توصیف مزارات واقع در بیلانکوه و باغ کمال نامی از سلطان محمد به میان نیاورده و 36 سال بعد از تألیف روضات الجنان و جنات الجنان، محمد امین حشری در \"روضه اطهار\" از سلطان محمد نقاش نیز بعنوان یکی از بزرگان مدفون در باغ کمال یاد کرده، میتواند دلیلی بر این مدعا باشد که شاید در زمان تألیف روضات الجنان 975 ه.ق نظام الدین سلطان محمد نقاش در قید حیات بوده است.
حشری در بیان مزارت واقع در باغ کمال مینویسد: «مولانا طوسی و مشربی شروانی و استاد سلطان محمود مجلد که هریک در فن خود یگانه آفاق بودهاند، در آن مزار مدفونند، همچنین استاد سلطان محمد نقاش که در تصویر استاد شاه جنت بارگاه شاه تهماسب حسینی صفوی است او و استاد بهزاد هردو ملازم کتابخانه شاهی بودهاند و مواجب هر دو مساوی و هر یک وحید زمان و شهره جهان بودهاند.»
مختصر اینکه سلطان محمد بهترین و خوشترین ایام عمر خود را در تبریز و در خدمت یاران هنرمندش، از قبیل بهزاد و میرک گذرانده و سالیانی بعداز مرگ بهزاد به دیار عدم شتافته است. سلطان محمد بی تردید یکی از ستارگان تابناک و نادره کار هنر ایرانی است که صفحات زرینی را بهنام خود ثبت تاریخ کرده است. او در تنوع آرایش، چابک قلم و در ارائه مناظر بزمی و رزمی دست فریبنده داشت و در جانورسازی و منظره پردازی و تذهیب و تشعیر یگانه روزگار بود. کوهها و زمینهها و جزئیات تصویر را بهحد وسواس، دقیق و پرمایه میساخت. از شاگردان معروف سلطان محمد میتوان به نامهایی چون: «محمدی یا محمدی بیک استاد رضاعباسی، برج علی اردبیلی، استادحسین قزوینی، مولانامحمد، محمدمعین الدین خراسانی، میرحسین دهلوی و میرزاعلی فرزند سلطان محمد» اشاره کرد.
شاخصترین آثار سلطان محمد تبریزی
از شاخصترین آثار سلطان محمد میتوان به نگارههای او در شاهنامه طهماسبی اشاره کرد، شاهنامه طهماسبی که در خلال سالهای 920 تا 936 ه.ق در دست تهیه بوده متشکل از 380 برگ با 280 نگاره است که 118 برگ از این شاهنامه هم اینک در موزه «هنرهای معاصر تهران» نگهداری میشود.
آثار سلطان محمد در شاهنامه طهماسبی تلفیقی است از رنگهای درخشان، شاد و پرتحرک مکتب نگارگری تبریز و ساختار بسیار سنجیده مکتب نگارگری هرات. نگارههای سلطان محمد در خمسه نظامی متعلق به سالهای 945 تا 949 ه.ق که معرف اوج نگارگری دوره صفوی محسوب میشود، تعدیل هوشمندانه نگارههای او در شاهنامه طهماسبی است، نگارههای پیرزن و سلطان سنجر و معراج حضرت محمد (ص) شاخصترین نگارههای او در این دیوان محسوب میشوند. این کتاب که به خمسه شاهی معروف است هم اینک در «کتابخانه بریتانیا» نگهداری میشود. از دیگر آثاری که نگارههای رقم دار سلطان محمد در آن قرار دارد، دیوان حافظ (مربوط به سالهای 937- 939 ه.ق) است که برای سام میرزا برادر شاه تهماسب تهیه شده و نگارههای آن را دو هنرمند ساختهاند. «شیخ زاده و سلطان محمد» و رقم هر دو هنرمند در این نگارهها ثبت شده است و اینک در موزه «متروپولیتن نیویورک» نگهداری میشود.
* رئیس امور موزههای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی آذربایجان شرقی
انتهای پیام/