جعفر بایسنغری مورد توجه و حمایت و تشویق شاهزاده هنرمندپرور، بایسنغر میرزا، فرزند شاهرخ تیموری بوده، بههمین دلیل به بایسنغری منتسب و مفتخر شده است، او پیش از پیوستن به دربار بایسنغر میرزا، هنگامی که در تبریز اقامت داشت، مقارن با امیری جلالالدین میرانشاه بن امیر تیمور، با دربار میرانشاه ارتباط داشته است.
حافظ حسین کربلایی در روضات الجنان و جنات الجنان از او با نام مولانا فریدالدین جعفرتبریزی یادکرده است. تاریخ ولادت و وفات جعفر تبریزی دقیقاً مشخص نیست، ولی از آثار و خطوط موجود از او، چنین برمی آید که جعفر بایسنغری درخلال سالهای 816 تا 856 ه.ق در قید حیات و در این چهل سال، کاتب و خوشنویس مقرر بوده است. او را پس از میرعلی تبریزی، دومین استاد خط نستعلیق دانستهاند که از استاد خود میرعبدالله (فرزند میرعلی تبریزی) پیشتر رفته و بهخط میرعلی نزدیک شده و حتی از او نیز گذشته است.
حافظ حسین کربلائی از مولانا شمسالدین محمد مشرقی بهعنوان یکی از اساتید جعفر تبریزی یاد کرده و اظهر تبریزی، شهابالدین عبدالله طباخ را از شاگردان جعفر ذکر کرده است. در حقیقت جعفر تبریزی را میتوان پیونددهنده مکاتب هنری تبریز، «دوره اول ایلخانی» با مکتب هرات دانست که بهعنوان میراثدار مکتب تبریز در انتقال دستاوردهای هنری این مکتب به هرات نقش مؤثری ایفا کرده و باعث رونق و شکوفایی مکتب هنری هرات شده است.
کتابت شاهنامه بایسنغری
در طول تاریخ نسخههای بیشماری از روی شاهنامه فردوسی کتابت شده است. سه نسخه از نسخ خطی قدیمی شاهنامه به نامهای «شاهنامه دموت، شاهنامه تهماسبی و شاهنامه بایسنغری» ارزش جهانی دارند، که از بین این نسخ تنها شاهنامه بایسنغری بهصورت کامل بر جای مانده است.
کتابت شاهنامه بایسنغری در سال 833 ه.ق بهسفارش شاهزاده بایسنغرمیرزا و توسط جعفر تبریزی، خطاط چیرهدست، بهرشته تحریر درآمد. بایسنغر نواده تیمور و فرزند شاهرخ، مکتب خطاطی ونقاشی مینیاتور هرات را بنا کرد. او بیش از چهل نقاش، تذهیبکار و خطاط را گرد هم آورد تا زیر نظر استاد جعفر تبریزی به کتابت شاهنامه مشغول شوند. پس از اتمام این نسخه خطی، شاهزاده بایسنغر میرزا دستور داد، شرحی از زندگی فردوسی و چگونگی سرودن این اثر حماسی به متن اصلی افزوده شود.
این شاهنامه با قطع رحلی 26 سانتیمتر در 38 سانتیمتر، شامل 700 صفحه که هر صفحه 31 سطر و هر سطر شامل سه بیت به قلم نستعلیق است، بر روی کاغذ خانبالغ نخودی کتابت شده است. این اثر با یک شمسه مذهب عالی، حاوی کتیبهای به قلم رقاع بر زمینه زرین، شامل نام و القاب بایسنغر میرزا آغاز میشود. صفحههای دوم و سوم شامل تصویر شکارگاه است و بر دو صفحه مذهب به نقش دو ترنج، نام و القاب آن شاهزاده دیده میشود.
دو صفحه حاوی مقدمه منثور و نیز دو صفحه آغاز متن شاهنامه با حاشیههای مذهب مرصع آراسته و بین سطور آنها طلااندازی شده است. نسخه جمعاً به 22 تصویر (بدون رقم نگارگر) مزین شده، جلد این نسخه، چرمی ضربی طلاپوش با دو حاشیه روغنی در بیرون و سوخت معرق طلایی بر زمینه لاجوردی در اندرون است.
این شاهنامه توسط امیر نظام گروسی از رجل نامدار ایرانی در دوره قاجار به کتابخانه کاخ گلستان اهدا شده است.
این شاهنامه به شماره 716 در این کتابخانه به ثبت رسیده و در سال 1350 شمسی به صورت چاپ لوحی در تهران منتشر شده است. این نسخه اکنون در کاخ موزه گلستان نگهداری میشود.
این اثر در بین شاهنامههای مصور و آراسته موجود در کتابخانهها و موزههای جهان یکی از نامورترین و شناختهترین آنهاست. یکی از ویژگی این کتاب که آن را از نسخههای مشهور دیگر متمایز میکند؛ این است که شاهنامه بایسنغری بر خلاف دو نسخه دموت و تهماسبی، قربانی آزمندی به دستآورندگان آنها نشده است تا شیرازه آن از هم گسسته و برگهای آن در گوشه و کنار جهان پراکنده شود. بنابراین اگر از چند افتادگی در متن آن بگذریم، این نسخه، نسخه ای کامل و دست نخورده در بین شاهنامههای مشهور و رده اول بهشمار میآید. دیگر آنکه این نسخه از نظر نفیس بودن، زیبایی و آراستگی در نوع خود کم نظیر و نگارگری، تذهیب، تجلید و دیگر آرایههای کتاب با استادی تمام انجام شده است.
* رئیس امور موزههای آذربایجان شرقی
انتهای پیام/