هنرهای دستی در کشورهای شرقی و کشورهای جهان سوم در ابتدا بهدلیل درآمدزایی و ایجاد شغل برای مردم جامعه اهمیت داشت، اما در سالهای اخیر صنعت هنرهای دستی در این کشورها بهدلیل احیای میراثفرهنگی، بومی و حفظ ارزشهای فرهنگی، ارزش بالاتری هم پیدا کرده است.با همین مقدمه به سراغ بانوی سفالگری آمدیم که؛خطوط دستانش نقش خاطره مینگارد و با سرانگشتان ذهنش، رنگین کمان میراث ماندگار را با قلم موی عشق در ظرف تمدن، ترسیم میکند.
نفس شیرازی کارشناس ارشد پژوهش هنر در حال حاضر دانشجوی دکترای همین رشته است، بانوی هنرمند سفالگر البرزی است که دستان گلآلودش نشان از عشقی عمیق نسبت به هنر دارد. هراز گاهی که سربر میگرداند، چنین به نظر میرسد که با ظروف سفال خود در حال گفتگو و معاشقه است و با هر پلک زدنش میتوان به خوبی این گفتمان را به جان دل شنید.او در گفتوگویی به سؤالات میراثآریا پاسخ میدهد:
از علاقه خود به رشته سفال بگویید؟
از همان کودکی، لمسکردن خاک از جمله سرگرمیهایی بود که به موجب آن و در روزگاری که به سختی گل سفالگری یافت میشد، خانواده مصمم شدند تا به اندازه رفع عطش من این گل را تهیه کنند که اکنون موجب بالندگی من شده است. در پی علاقهای که به این هنر پیدا کردم تصمیم گرفتم پس از اتمام دوره آکادمیک، رشته هنر را برای ادامه تحصیل در دانشگاه انتخاب کنم. از آنجایی که گرافیک علاقه من را ارضا نمیکرد و خاک تمام چیزی بود که به آن فکر میکردم، تحصیل در رشته سفالگری را به طور جدی دنبال کردم. شرکت در نمایشگاههای متعدد صنایعدستی از جمله حضور در نمایشگاه بینالمللی صنایعدستی بانوان در کیش بود که خروجی خیلی خوبی را برای من به همراه داشت. چرا که تمامی محصولات سفالی که در نمایشگاه به نمایش گذاشته بودم به فروش رسید و این اتفاق بسیار خوبی بود که در آن دوره تجربه کردم.
ظاهرا تجربه حضور در نمایشگاه بینالمللی صنایعدستی بانوان در کیش، راه را برای ورود به نمایشگاههای برون مرزی، هموار کرد، تجربه حضورتان در این نمایشگاهها چطور بود؟
برای شرکت در نمایشگاه صنایعدستی به کشور دبی دعوت شدم که متأسفانه به دلایلی امکان حضورم در آنجا فراهم نشد اما تمام محصولات را برای شرکت در نمایشگاه ارسال کردم که، تنها دو نمونه که، آسیب دیده بودند، برگشت و بقیه به فروش رسید. به نوعی به بازار خوبی دست یافته بودم.ناگفته نماند که اغلب کارهای من درقالب موتیپهای باستانی(کارهای موزهای) بود و پس از آن تمامی کارها را سمت سفال و سرامیک سوق دادم.
چه احساس نیازی موجب شد تا شما به فکر ایجاد کارگاه بیفتید؟
پس از دریافت کارت صنعتگری، تبدیل زیرزمین خانه مسکونی به کارگاه اولین جرقه ای بود که به ذهنم رسید و این کار را انجام دادم. در پی آن و با وسعت گرفتن سفارشها و نیاز به فضای بیشتر ، کارگاه را به جای دیگری انتقال دادم. همزمان با راهاندازی کارگاه ، با یک کارخانه مجسمهسازی بهعنوان مدیر حوزه مدلسازی نیز همکاری میکردم که اغلب کار آنها با فایبر و پولیستر بود. مصمم شدم تا تغییراتی در نوع مواد در تهیه مجسمهسازی داده شود و پیشنهاد گل را بهعنوان یک متریال عالی در ساخت مدلها دادم. چرا که متریالهای قبلی هم
میتوانست برای محیط زیست آسیبرسان باشد و هم این که، حس خوبی به هنرمند انتقال نمیداد. پیشنهاد پذیرفته شد و مدلها با متریال جدید سرامیکی تولید و وارد بازار شد. پس از این موضوع، سال 88 کاملا مزه استقلال را چشیدم و کار کارگاهی را با گرفتن هنرجو به طور مستقل آغاز کردم.»
آیا به ذهنتان رسید که از هنرجوهایی که دوره آموزش را پیش شما میگذرانند، به عنوان هنرورز استفاده کنید؟
دقیقا همین اتفاق افتاد. بسیاری ازهنرجویان پس از اتمام دوره و اطمینان از ارائه درست کار، بهعنوان هنرورز و پرسنل در کارگاه شروع به کار کردند و در خلال آن اتفاق جالبی که افتاد این بود که، همان هنرورزها به مرور پس از توانمند شدن، مستقل و از کارگاه جدا شدند. به نظرم هیچ لذتی بالاتر از این نیست که هنرجویان پس از طی دورههای تخصصی و مهارتی، استقلال یافته و خودشان با راهاندازی کارگاه بتوانند ایجاد اشتغال کنند این یعنی حفظ میراث.»
بحث اشتغال و ایجاد بازار فروش محصولات صنایعدستی ازجمله دغدغه هایی است که ذهن هنرمندان این رشته را درگیر میکند تا بتوانند دستاورد خود را پس از تولید به فروش برسانند، شما به عنوان فردی که تقریبا این تجربه را لمس کردید چه توضیحی در این راستا دارید؟
استان البرز در بحث میراثفرهنگی، ابنیههای تاریخی، گردشگری و در سطح وسیع صنای دستی، استانی غنی است آنهم بهدلیل وجود اقوام مختلف با فرهنگهای متفاوت که نیاز به دیده شدن دارد. اما در مورد صحبت شما، اگر بخواهیم ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم باید بگویم که، متأسفانه اتفاقی که باید به مذاق هنرمند خوش بیاید، نیوفتاده، از همین رو بحث بازار فروش محصولات هنری داغ نیست و مخل ذهن هنرمندان شده است. اما اگر خودمان را با فضایی که در آن زندگی میکنیم تطبیق دهیم تا حدودی، قبل از بحث بیماری کرونا، اتفاق افتاده است. مثلا فروش محصولات سفالی در گالریها آنهم بهصورت مستقیم بسیار بالا بود. ما به خوبی از ظرفیت فضای مجازی توانستیم استفاده لازم را ببریم.
ظاهر کارگاه شما بیانگر این موضوع است که تا حدودی شما توانستهاید با شیوع کرونا، فرصت ایجاد کنید و با رعایت پروتکلهای بهداشتی هم بازار فروش و هم هنرجویان و هنرورزان خود را پویا نگه دارید، در این باره توضیح دهید؟
خوشبختانه یک سری از مشتریان که می توان از آنان بهعنوان مشتریان وفادار نام برد، همچنان از طریق فضای مجازی در ارتباط هستند و کم و بیش میتوان گفت، چراغ تولید را برای ما روشن نگه داشتهاند.
انتهای پیام/