استان البرز بهواسطه داشتن مردم هنردوست و هنرپرورش و همچنین آبوهوای چهار فصل و امکانات مناسبش، همواره مهد پرورش هنرمندانی بوده است که در رشتههای گوناگون هنری مشغول فعالیت و خلق آثار شاخصی هستند. روحالله شمسیزاده ملکی، متولد دوازدهم بهمنماه ۵۷ مجسمهساز چیرهدستی است که در خطه البرز کوچک ساکن است و فراتر از آن نقش میآفریند. او مدرک کارشناسی خود را در رشته مجسمهسازی از دانشگاه هنر تهران دریافت کرده و کارشناسی ارشد خود را در رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران به پایان رسانده و در حال حاضر دانشجوی دکترای پژوهش هنر دانشگاه تهران است.
روحالله شمسیزاده در حال حاضر مدرس گروه مجسمهسازی دانشگاه تهران، عضو و دبیر انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران است. او در نمایشگاههای انفرادی و گروهی بسیاری در داخل و خارج از کشور شرکت کرده است.
او دبیر بخش مجسمه یازدهمین جشنواره تجسمی فجر در سال ۹۷، عضو هیئت داوران بخش مجسمه بیستوششمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران در سال۹۸ و برنده فراخوان طراحی میدان انقلاب تهران در سال ۹۳ است.
همچنین او طراح و مجری دیوارنگارههای گوناگونی از قبیل محله من در شهر مشهد، پرترههای شهدای ارتش در دانشگاه جنگ تهران، مجسمه واریاسیون فرم در فیگور پرستو کتابخانه دانشگاه هنر پردیس کرج، مجسمه درخت، هوم، دالانی از بهشتم بخشید، السمیع العلیم است که در محله های مختلف تهران اجرا شده است.
او مقالات بسیاری به مجلات و ماهنامههای تخصصی ارائه کرده که همگی به به چاپ رسیدهاند، همچنین ورکشاپهای آموزشی گوناگونی برای علاقهمندان برگزار کرده است. هم اکنون در کارگاه شخصی خود در کرج پروژهای را دست اجرا دارد. با اینکه سخت مشغول بود و وقتی نداشت اما برای این گفتوگو فرصتی را فراهم کرد.
او تأثیرپذیری روح هنر در وجودش را مربوز به زادگاهش، تبریز میداند و از شرایط فرهنگیهنری در میان مردمان چیرهدست و هنرمند آن دیار سخن میگوید و معتقد است روح آدمی در جستجوی زیبایی و نهادینه کردن آن در بین نسلهاست. روزی که بین هنر و جامعه فاصله ایجاد شود، زنگ خطر بزرگی به صدا در خواهد آمد.
از چه زمانی فعالیت خود را در رشته مجسمهسازی آغاز کردید؟
این رشته بعد از انقلاب اسلامی یعنی از دهه 70 دوباره فعال شد و ما اولین ورودی این رشته در دانشکده کرج بودیم. من در حوزه تجسمی فعال بودم. بهنوعی میتوان گفت البرز بهواسطه حضور بسیاری از مجسمهسازان ایران، همواره یکی از داعیهداران این رشته در سطح کشور بوده است و همچنین پتانسیل فراوانی در این زمینه در کرج وجود دارد.
چه تعریف قابل لمسی از رشته خود دارید؟
دانش مجسمهسازی در معنی عام، در واقع تلاقی جدارهها (سطوح و پاساژها) و گفتوگوی مواد است. سنتی ثابت که در هر دوره تاریخی به شکلها و فرمهای مختلف درآمده است. بیدانشی در مجسمهسازی یعنی اغتشاش در همنشینی پدیدهها. مجسمهسازی یک رشته مادر مانند معماری و نقاشی است و به واسطه تأثیری که میتواند در حوزه تولید متن فاخر و یا متن بنیادین داشته باشد به خوبی نقش خودش را ایفا کرده است.
چه عواملی موجب زایش و خلق یک اثر هنری میشود؟
ذهن هنرمند توقف و مکث نمیپذیرد نه اینکه نخواهد، نمی تواند. ذهن هنرمند همواره در حال خلق و آفرینش ذهنی و زایش است و تنها با خلق اثر هنری به آرامش میرسد و روحش به پرواز در آسمان هنر در میآید. کارگاه هنرمند، محل شکلگیری افکار و اندیشههای اوست. گوشهها، کنجها، سایهها و جدارهها هر کدام خالق معنی هستند.
از چه مواد و تکنیکی برای آفرینش آثار خود بهره میبرید؟
در اغلب آثار با توجه به شرایط محیطی و آبوهوایی، محل نصب و اجرای پروژه از مواد اولیه گوناگونی از قبیل آهن، آلومینیوم، برنز، کامپوزیت، سرامیک، سنگ و ... استفاده می کنیم که در زیبایی و جلوه اثر بسیار مؤثر است و همچنین موجب جذب هر چه بیشتر مخاطب میشود، که به این ترتیب به هدف خود رسیده و رسالت خود را به خوبی انجام دادهایم.
چه ضرورتی برای خلق و ایجاد مجسمههای شهری وجود دارد؟
در واقع میتوان مجسمهسازی را نتیجه زیست متمدنانه انسان نامید. مجسمه شهری محصولی متأثر از مناسبات شهرنشینی است. نگاه انسان متمدن نگاهی است که به نسبت نگاه غیر شهری که نگاه مناسبات بومی در آن حاکم است و خیلی نمیتوان سراغ قاعدهها و قواعد رفت، فراتر از جامعه امروزی است.
اگر بخواهید چند نمونه از آثار شاخصی که خلق کردهاید معرفی کنید، به کدام یک از آنها اشاره میکنید؟
اثر «ترند هفت بچه میگذارد یکی بلبل است» شامل شش قطعه برنزی به ارتفاع 20.2 و طول 20.3 سانتیمتر و به وزن تقریبی 500 کیلوگرم، اثر منتخب سازمان زیباسازی شهر تهران برای اجرای شهری بود که نماد شش پرنده است و در سال ۸۶ شهرک استقلال در منطقه ۲۱ تهران نصب شد اما متأسفانه در سال ۸۹ به سرقت رفت. همچنین اثری با عنوان «پادگزاره» در ابعاد70در 70سانتیمتر از جنس آلومینیوم و سنگ که در سال 98 در باغ تخت نصب شده است.
حمایت نهادهای دولتی از فعالیتهای فرهنگی و هنری چگونه است؟
حمایت از هنر موجب جاودانگی نهادهای دولتی می شود بنابراین اگر در این نهادها تفکر فرهنگی حاکم باشد رابطه مردم با این نهادها بیشتر میشود، زیرا هنر با افراد در ارتباط است و حرف جامعه را با نگاه عمیقتر بیان میکند. فعالان حوزه فرهنگ و هنر برآیند یک جامعه به لحاظ زیست اندیشهورزانه هستند. خروجی فرهنگی یک جامعه جایی است که مورد داوری و نقد افکار و اندیشههای گوناگون قرار میگیرد و در نتیجه جامعهای پویا است که خروجی فرهنگی مناسبی داشته باشد این خروجی فرهنگی قطعا بهواسطه تولید متن نوشتاری، دیداری و شنیداری است.
وضعیت حال حاضر فعالیتهای هنری و هنرمندان را در جامعه چگونه ارزیابی میکنید؟
هنرمندان اساسا متن را در مقابل اثر هنری قرار میدهند، این گونه که بهواسطه عمل اندیشهورزانه یک جامعه هدف و هنرمند، اثر هنری خلق میشود و شکل میگیرد. جامعه ما بهرغم ادعاهای فراوان با وجود سابقه تاریخی، فرهنگی و هنری کهن که نقش تأثیرگذاری در شکلگیری فرهنگ جامعه جهانی داشتیم بههیچ عنوان حق مطلب ادا نشده و بسیار از گذشته خود فاصله گرفته و از جایگاه حقیقی خود دور شدهایم، مجالی برای رشد و شکوفایی همه جانبه به صورت ایدهآلیستی فراهم نشده است.
نحوه عملکرد و همکاری نهادهای دولتی برای حمایت از هنرمندان فعال در حوزه مجسمهسازی از دید شما چطور بوده است؟
عمل مجسمهسازی بهوسیله یک هنرمند به خاطر مختصات و حوزه عملی که میتواند داشته باشد همواره نیاز به یک نهاد حامی دارد. در جایی که قرار باشد کار حرفهای و درست انجام شود قطعا یک رابطه دو طرفه بین سازمانهای مختلف، هنرمند و همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی بهعنوان متولیان فعالیتهای فرهنگی و هنری می تواند با برنامهریزی مدون، شرایط رشد، شکوفایی و اثرگذاری این رشته را فراهم کند. اگرچه تاکنون در این حوزه عملکرد موفقی نداشتیم و نتوانستیم از ظرفیتهای موجود بهره کافی ببریم و همواره دچار مشکل بودهایم.
ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی البرز برای حمایت از فعالان عرصه هنری چه اقداماتی انجام داده است؟
همواره این ادارهکل نگاه پیشهورزانه به هنرمند داشته است که در سیاستهای کلان وزارتخانه در اولویت بوده و هیچگاه نگاه اندیشهورزانه در این حوزه وجود نداشته، که یکی از معضلات اصلی است و باید از طرف صاحبنظران بررسی و راهکاری برای رفع آن ارائه شود. از جمله میتوان به تغییر نوع نگرش سازمانها، رسانهها و هنرمندان اشاره کرد تا بتوان هنرمند را نه بهمثابه یک پیشهورز بلکه بهعنوان کسی که تولید اندیشه میکند، در نظر گرفت و آن را در حیطه مجسمهسازی، شاخهها و رشتههای گوناگون صنایعدستی، طراحی و سایر فعالیتهای هنری گسترش و تعمیم داد. رشته مجسمهسازی بهعنوان دانش بنیادین میتواند در حوزه تصویر و صنایعدستی اثرگذار باشد اما متأسفانه تاکنون طبقهبندی خاصی نسبت به این رشته وجود نداشته و ارتباط سازنده و دو طرفهای با هنرمند و ادارهکل استان بهعنوان یک سازمان متولی برقرار نشده است و میتوان گفت عملکرد ضعیفی داشتهایم.
عملکرد نهادهای حامی در دوران شیوع کرونا به چه نحوی بوده است؟
شاید هیچ کدام از نهادها هیچ برنامهای در این رابطه ندارند و این موضوع بسیار تلخ است در انفعال قرار گرفتهایم. برنامهای برای هنرمند و کار فرهنگی نداریم و حتی جایگزینی برای این شرایط چه به لحاظ اقتصادی چه به لحاظ بیماری کرونا در نظر گرفته نشده است.
برای رهایی از این بنبست فرهنگی باید چارهای اندیشید و از راهکارهای روشنفکران استفاده کرد. هیچ برنامهای از طرف نهادهای حمایتی که متولیان فرهنگی جامعه هستند و ماهیتشان فراهم کردن زمینه رشد فعالیتهای فرهنگی است برای پویایی هنر در دوره رکود و رخوت ارائه نشده است. روابط نمایشگاهی بههم ریخته و برگزاری نمایشگاههای هنری به تعویق افتاده است.
متأسفانه شاهد مدیریت بحران ضعیفی از طرف مدیران فرهنگی بودیم. شاید فکر میکنند در شرایط بحران هیچکار فرهنگی نمیتواند یا لزومی ندارد شکل بگیرد و در اولویت کارها قرار ندارد، در اولین قدم مدیریتی فورا آنها را حذف میکنند و در درجه و تقسیمبندی به مراحل پایانی و غیر ضروری واگذار میشوند. زیرا اهمیت و جایگاه آن را بهدرستی درک نکردهاند بنابراین ثباتی برای کار فرهنگی وجود ندارد. در صورتی که ارزش کار هنری و تأثیرگذاری آن در جامعه بر کسی پوشیده نیست.
آیا تاکنون با ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی البرز تاکنون تعامل داشتهاید؟
حدود 15 سال پیش پروانه تولید و کارت اشتغال بهکار خود را در حوزه زیورآلات و جواهرات سنتی از این ادارهکل دریافت کردم اما تاکنون ارتباط سازندهای برقرار نشده است و فقط در بخشهایی همکاریهای ضعیفی شکل گرفت ولی ارتباط چشمگیری نبوده چرا که به زعم بنده جذابیت ایجاد نکرده است. این رابطه نیازمند بازنگری است تا نواقص برطرف شود و شرایط فعالیت هنری ایجاد شود.
چرا علاقهای به اجرای پروژه در استان البرز ندارید؟
استان البرز همچنان زیر سایه پایتخت ولی با کیفیت و سطحی پائینتر در زمینه کارهای فرهنگیهنری فعالیت میکند و هنوز شخصیت مستقل پیدا نکرده است، برای همین انگیزهای برایم ایجاد نکرده تا در این استان فعالیت کنم، نهادهای آن زیر سایه عمل میکنند، دید و سیاست کلان ندارند. ترجیح میدهم مستقیما با نهادهای پایتخت کار کنم چه بسا در آنجا گستره وسیعتر و مناسبات حرفهایتری وجود دارد.
از نظر شما راهکار ایجاد شرایط مناسب در استان البرز چیست؟
مدیران جدید با طرز فکر فرهنگی و هنری میتوانند کمک کنند استان البرز هویت مستقل خودش را در کنار پایتخت پیدا کند و در نتیجه شاهد شکوفایی فرهنگی و پویایی رشتههای هنری باشیم.
معتقدم حتی در شرایط بحران هم میشود درست عمل کرد و حداقلها را برای کار فرهنگی ایجاد کرد،نه اینکه بهگونهای عمل کنیم که انگار صورت مسألهای وجود ندارد. ما در برزخی قرار گرفتهایم که قرار است هیچ کاری نکنیم و فقط ناظر خراب شدن همه چیز باشیم. کارگاهها و زیست اقتصادی ما متأثر از مسائل اقتصادی و شیوع کرونا در حال نابودی است. بهطور مثال قیمت تمامشده کاری به لحاظ مواد اولیه، روشهای ساخت و ابراز، سیر صعودی پیدا کرده و دستمزدها و خروجی کار تولید شده که قرار است در بازار عرضه شود مدام در حال کوچک و کمشدن است. زیست در شرایط اضطراری و بحرانی تعریفی دارد که باید آن را بیاموزیم و به آن عادت کنیم تا بتوانیم سربلند از این آزمون خارج شویم.
انتهای پیام/