به نیمه پاییز رسیدهایم، اگر هنوز خانه آنا و آتا مانده بود، هنگام ظهر نور تا میانه طنبی میرسید و رنگهای زیبای ارسی در لابهلای نقشهای فرش تبریز جای میگرفت و چشمها را نوازش میداد.
هنگام عصر هندوانه درون حوض سردابه غلت میزد و ما با خیال کودکانه زیر گنبد آجری آن دور حوض میچرخیدیم تا وقت برسد و روی سکو چمباتمه زده از بوی خوش هندوانه مست شده و دوباره به یاد داستان «چیلله قارپیزی» که صدها بار شنیدهایم، خندههای نقلی خود را از سر میگرفتیم.
همه این خاطرات کوتاه اما ماندگار درون خانهها و عمارتهایی معنا مییافتند که خشت به خشت آنها بافرهنگ و تاریخمان گرهخورده و وجببهوجب آن نشانی از اصالت و زیبایی داشتند.
اما امروز هرجایی که نگاه میکنیم، پر است از ابهام و حسهای غریبهای که نهتنها دیدگان را میآزارد بلکه سنگینی تضاد آنها بر روح و روان نیز اثر میگذارد اما در میان این حجم از حسهای غریبانه گاهی کور سویی امید از روزنههای این شهر به چشم میخورد که انگار از دور میگوید: «بنگر مرا برای جلای روحت....»
محمد مولیزاده از نیکمردان این روزگار است که از هنر دستانش روزنههای امید معماری و میراث کهن سرزمینمان جان گرفته و پرنور میشود، دستانی که از کودکی همت بر حفظ و تداوم معماری سنتی داشته و تاکنون ادامه داده است.
مولیزاده استادمعماری است که در تبریز متولدشده و دهمین عضو خانواده بزرگی است که از کودکی دستانش با آمیختن ذوق و هنر عجین شده و آثاری زیبا در هنر فرش دستبافت و همچنین طرحهای سنتی معماری خلق کرده است.
اجرای رواقهای محوطه تاریخی مسجد کبود، مرمت بخشی از بازار تبریز، ساخت مسجدالنبی شهر سهند، مرمت کاروانسرای یام و حمام خان، اجرای طرح هتل ارسی تبریز و ساخت رستورانها و ویلاها با طرح معماری سنتی و ایرانی تنها آثار انگشتشماری است که با دستان محمد مولیزاده جان گرفتهاند.
قطعاً برای یافتن ارزش گوهری میبایست به سراغ گوهرشناس رفت، این بار برای شنیدن ارزشهای گوهری چون معماری سنتی و معماری و چالشهای این روزهای این هنر رو به فراموشی، به سراغ محمد مولیزاده در نزدیکی منطقه خلیجان شهرستان تبریز رفتیم که در آن مشغول خلق گوهری دیگر برای ماندگاری این اصالت زیبا بود.
محمد مولیزاده صحبت را از آن روزی آغاز کرد که نزد استاد معمار فقید حسن نمکی راه و رسم معماری را آموخت و برای استوار ماندن دیوار معماری این سرزمین تا ثریا، خشتها را با دقت و ظرافت اصیل خود، رویهم نهاد.
او حرفه تخصصی خود را از دهه 70 بهصورت رسمی آغاز کرده و تاکنون با ابتکارات ارزشمندی در تلاش است تا این هنر را ماندگار سازد، ساخت بزرگترین گنبد چتری آویزان کشور به قطر ۴.۵ متر و اجرای طاق برجسته آجری از جمله ابتکارات این استادمعمار است.
مولیزاده دغدغه اصلی خود را چهره بیروح شهر با معماریهای غیرحرفهای و دور از فرهنگ این دیار بیان کرد و گفت: «طی یک دهه اخیر با رواج یافتن نماهای رومی و ترغیب مردم برای استفاده از آنها در ساختمانها متأسفانه چهره شهر بیروح شده و اصالت خود را از دست داده است، این امر در حالی گسترشیافته مردم هیچ شناختی از این سبک از معماری و مفهوم آن ندارند.»
او با اشاره به اینکه اجرای طرحهای بیگانه بافرهنگ جامعه آثار مخربی در ساختار شهری و حس زیباییشناسی افراد خواهد داشت، ادامه داد: «متأسفانه سبکهای معماری رواج یافته بافرهنگ ما بیگانه است و به دنبال این موضوع آثار مخربی در جامعه خواهیم.»
مولی زاده بابیان اینکه تنها تفاوت اجرای طرحهای ایرانی و سبک رواج یافته امروزی مدتزمان عملیات اجرا است، گفت: «معماری سنتی و ایرانی قابلیت این را دارد تا باسلیقه امروزی تلفیق یافته و بر اساس نیاز روز اجرا شود، تنها تفاوت این هنر اصیل با سبک معماری امروز در مدتزمان اجراست، صد افسوس که زندگی ماشینی ما را در رسیدن به هدف نیز به عجله انداخته است.»
در ادامه گفتوگو با محمد مولیزاده سخن از بزرگترین گنبد چتری آویزان کشور به میان میآید که او در این خصوص گفت: «اجرای مسجدالنبی شهر سهند از دهه ۸۰ آغاز و اوایل دهه ۹۰ ادامه داشت، در این مسجد بزرگترین گنبد چتری آویزان کشور به قطر ۴.۵ متر اجرا کردهام که بیمانند است، از دیگر ابتکاراتم در این حوزه میتوانم به اجرای طاق برجسته آجری هتل ارسی تبریز اشاره کنم که با مصالح سیمانی کارشده و در نوع خود منحصربهفرد است.»
او که در پروژههای مرمتی بسیاری حضورداشته و به پرورش نیروی جوان متخصص در این حوزه پرداخته معتقد است: «دانش تئوری دانشجویان معماری و مرمت باید بادانش تجربی آمیختهشده وگرنه هیچ عملیاتی با خواندن نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.»
مولی زاده در ادامه به کارگاههای آموزشی با دانشجویان اقصی نقاط کشور اشاره کرد و گفت: «این حرفه و دانش بهصورت سینهبهسینه به من رسیده است، برای ماندگاری این هنر اصیل لازم است تا دانشجویان علاوه بر دانشافزایی آکادمیک، کمر همت خود را بسته و دل به کار بدهند و خشتها را خود رویهم بگذارند تا بدانند که دیوار، طاق و گنبدی که میسازند باید زندگی در آنها جریان داشته باشد، به همین خاطر طی سالها برای دانشجویان کارگاههای عملی برگزار کردم تا میراثی که به همراه دارم به آیندگان برسانم.»
این استادمعمار تبریزی با تأکید به اینکه حفظ اصالت هر جامعه درگرو مسئولیت مدنی و اجتماعی افراد آن جامعه است، ادامه داد: «در خصوص حفظ اصالت بناها و مرمت آثار تاریخی علاوه بر اینکه مردم نقش بسزایی دارند، ادارات کل میراث فرهنگی و در رأس آن وزارت مربوطه بهعنوان متولیان اصلی حفاظت و صیانت از این مواریث، مسئولیت عمیقی دارند، در بخشی از این مسئولیت بهکارگیری تجارب استادکاران معماری بومی بسیار بااهمیت است، متأسفانه در برخی موارد شاهد این هستیم که عملیات مرمتی غیراصولی و به دور از اصول و ضوابط معماری سنتی پیش میرود که نتیجه عدم همکاری با استادکاران معماری و گاهی انحصارطلبی برخی پیمانکاران است.»
او در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه حفظ اصالت معماری سنتی ایرانی لازمه جامعه کنونی برای مصون ماندن از تحمیل فرهنگها و سبک زندگی بیگانه است، گفت: «اصالت جز جداییناپذیر این مرزوبوم است، امید آن دارم تا نسل جوان با آگاهی و بهکارگیری تجربههای گذشتگان بیشازپیش در حفظ اصالت هنری و معماری این سرزمین کوشا باشند.»
*گفتوگو از نویده رئوف فرد
انتهای پیام/