پوشاک بهعنوان نماینده یک فرهنگ است که با آن میتوان به ابعاد گوناگون فرهنگی یک جامعه پی برد. پوشاک به جز حجاب و محافظت از بدن میتواند دارای معانی و دلالتهای فرهنگی و اجتماعی فراوانی باشد، که هر کدام در جایگاه خود معنی و مفهوم پیدا میکند. به عنوان نماد فرهنگی و اجتماعی مناطق مختلف میتوان از منظرهای متعددی به پوشاک نگاه کرد. همچون تغییراتی که طی سالیان مختلف به وجود آمده است. پوشاک در ارزشها و باورهای یک منطقه جایگاه ویژهای دارد. میتوان پوشاک را از منظر زیبایی شناختی آن و از لحاظ طرح و رنگ نقش مورد بررسی قرار داد.
آن چیزی که پژوهشگران و محققان مورد توجه قرار میدهند پیامها و راز و مرزهای موجود در انواع پوشاک در ملل گوناگون است، این پیامها برخاسته از آداب و سنن و خاستگاه قومی هر ملت است و نشانی از فرهنگ اجتماعی ملت هاست.
پوشاک هرمزگان دارای رازآلودگیها و ویژگیهای فرهنگی منحصر به فرد و نماینده فرهنگ هرمزگان بوده و هست. برای شناخت بهتر و پی بردن به ابعاد گوناگون فرهنگی اجتماعی پوشاک هرمزگان باید در مرحله اول خود هرمزگان و ویژگیهای فرهنگی منطقه را شناخت.
هرمزگان به دلیل قرار گرفتن در چهارراه فرهنگی همیشه مورد داد و ستد فرهنگی بین فرهنگ بومی خود با سایر فرهنگهای مختلف بوده است و بسیاری از نشانهها و دلالتهای به وجود آمده نتیجه تعاملات بینفرهنگی بین فرهنگ هرمزگان با فرهنگهای دیگر است. بسیاری از عوامل طبیعی و اجتماعی منطقه به خصوص دریا، گرما و قرارگیری در منطقه مرزی بر پوشاک سنتی هرمزگان تاثیر به سزایی گذاشته است. همان طور که در تمام جنبههای فرهنگی اجتماعی دارای کارکردهای متفاوتی هستند بسیاری از آیینها، مناسبتها و پدیدههای فرهنگی هم دارای کارکرد هستند. پوشاک سنتی بارزترین آن است، که در عین کارکردهای آشکاری که از خود نشان میدهد همیشه کارکردهای پنهانی داشته است.
پوشاک و فرهنگ
هر چیزی که کل بدن یا بخشی از آن را بپوشاند و یا زینت کند پوشاک نام دارد. «انسان در آغاز آفرینش نیازی به پوشش تن و سر نداشته است زیرا بدنش پوشیده از مو بوده ولی در نتیجه تکامل و کم شدن موهای روی پوست بدن که به لحاظ تاثیر اوضاع طبیعی رخ داده بود احساس نیاز به پوشاندن تن و سر برای دفاع از خود در مقابل گرما و سرما و سایر عوامل طبیعی در او قوت گرفت» (غیبی،17:1387).
پوشاک هر ملتی بخش از فرهنگ و تمدن آن ملت محسوب میشود و علل گوناگونی مانند موقعیت جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، دین و مذهب، وضعیت اقتصادی، سیاسی و ... ماهیت پوشاک هر قومی را مشخص میکنند. کشور کهنسال ما از آغاز در کشمکش با کشورهای جهان بوده است. از این رو بسیاری از مظاهر فرهنگی و تمدنی ایران و سایر کشورهای جهان در تعامل بودهاند و پوشاک به عنوان یکی از مظاهر فرهنگ و تمدن تغییرات بسیاری به خود دیده است. در اکثر قریب به اتفاق ملل و آیینهای جهان، حجاب در بین زمان معمول بوده است، هر چند این پدیده در طول تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی طی کرده است و گاهی تشدید یا تخفیف یافته، ولی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است. مورخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده یاد میکنند. دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ماقبل تاریخ و عصر حجر نسبت میدهند و بررسی آثار و نقوش به دست آمده از دوران باستان نشان میدهد که پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط میشود.
فرهنگ تاریخی ایران نیز از دو جهت در این زمینه برجسته است. از یک سو عمق تاریخی این فرهنگ از پویایی و غنای قابل توجه آن خبر میدهد و از سوی دیگر درهم آمیختگی آن با مذهب (چه در دوران باستان با مذهب زرتشت و چه پس از ورود اسلام در پیوند با فرهنگ اسلامی) زمینههای معنوی پرورش هنجارهای اجتماعی متنوع را به نمایش میگذارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختی در بین آنان رایج بوده است، میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان اختلاط کنند و زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ببینند.»
موقعیتمداری پوشش سنتی
لباس بومی بندری، لباسی است که در حال حاضر موقعیتمدار شده است یعنی به عنوان یک پوشش عمومی دیگر چندان پذیرفته نیست بلکه بیشتر در مراسمها و مکانهای خاصی مثل عروسی و جشنها استفاده میشود. در دهههای گذشته پوشش سنتی یک مدل تعریف شده و مشخص بوده است و در همه مکانها از همان مدلها استفاده میشده است، طرح و رنگ غالب لباسها یکی بوده فقط در مکانهای شادی و عزاداری رنگ آنها تغییر پیدا میکرد ولی در حال حاضر آن معنای عمومیت یافته گذشته را ندارد و پوشش سنتی بندرعباس مختص به زمان و مکان خاص شده است.
دلایل متعددی برای این امر وجود دارد، بیشتر افراد استفاده از لباس سنتی را به دور از عرف جامعه میدانند. تغییر در بافت فرهنگی بندرعباس طی سالیان اخیر و ساخت چند فرهنگی هرمزگان، وجود فرهنگهای متعدد که از سالیان دور به اینجا آمدهاند و قرارگیری در محل تردد اقوام مختلف باعث شده تا فرهنگ بومی مانند سالیان قبل غالب نباشد و سعی میشود در مکانهای عمومی که افراد مختلف با فرهنگهای متعدد در آنجا تردد دارند کمتر از لباسهای بومی استفاده شود. الگوی پوشش امری اجتماعی است و افراد به میانگین جامعه توجه میکنند و سعی بر رعایت آن دارند. بسیاری از مصاحبه شوندگان در یک نظرسنجی بر این مهم تاکید داشتند که در زمینه پوشش خود به میانگین جامعه توجه میکنند و در خیلی از مکانها چون عرف جامعه لباس سنتی را نمیپسندد آنها هم استفاده نمیکنند. زنان و به خصوص دختران جوان سعی میکنند آن مدل لباسی که از طرف جامعه القاء شده است را برای مکانهای عمومی انتخاب کنند و لباس سنتی خود را فقط در مکانهایی که از لباس سنتی استفاده میشود بپوشند و فرهنگ و سنت خود را فقط در این مکانها نمایان سازند.
عرفی شدن پوشش
عرفی شدن پوشش به این معناست که لباس سنتی با یک وضعیت عرفی شده مواجه است. در حقیقت این فرهنگ عرفی و عام پوشش است که بر لباس بندری سایه انداخته و اهمیت آن را در فضای عمومی کمتر کرده است. به عبارت دیگر لباس سنتی به فضای خصوصی محدود و محصور شده است و این یعنی به حاشیه رفتن این لباس. میتوان گفت با روند مدرنیزاسیون و توسعه شهر بندرعباس، یک نوع سبک زندگی شهری طبقه متوسط رایج شده که عمده الگوهای خود را از فرهنگ غالب شهری و عموما کلان شهری دریافت میکند. بدین ترتیب هر چه این فرهنگ شهری مدرن گسترش یافته، به همان تناسب لباس بندری نیز کارکردهای مصرفی خود را در فضای عمومی از دست داده است. معنای دیگری که در دل این مفهوم میتوان گفت، فرهنگ سنتی و لباس به عنوان بخشی حیاتی از این فرهنگ، تا حدی آن تقدس و اعتبار و جایگاه خود در عرصه عمومی را از دست داده و به لباس خاص بدل گشته است و لذا تنها در موقعیتهای زمانی و مکان ویژه، کارکردهای خود را باز مییابد.
بازگشت به هویت سنتی و بومی
مهمترین عملکرد فرهنگ چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی آن، هویت سازی است. هویت و چیستی آن با فرهنگ و بنیادها ارتباط عمیقی دارد، هنگامی که از هویت خویش سخن میگوییم به ساز و کار فرهنگ، باورها، نمادها، آداب و رسوم، سنن، ارزشها و آرمانهای موجود در آن، شدت و ضعف استحکام آن، چگونگی دوام و قوام و پویندگی و بالندگی آن توجه داریم (صفایی، 235:1380).
هویت، رابطه نزدیک و تنگاتنگ با مقوله فرهنگ دارد. چه این که فرهنگ مجموعهای است از ارزشها، سنتها، آداب و رسوم، میراث و تاریخ مشترک که در طول زمان از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود (معظم پور، 34:1380). فرهنگ برای یک فرد و یا یک جامعه با حدود مشخص ایجاد هویت میکند. هویتهای جمعی فرهنگی در هر جامعهای از منابع مختلف تغذیه میشوند و نوع این منابع هویت بخش یا هویت ساز بنابر شرایط تاریخی، محیط جغرافیایی، فرآیندهای جامعه پذیری، گفتمانهای قدرت، روابط اجتماعی، رسانهها، سیاست فرهنگی و ... تعیین و مشخص میشود (حاجیانی، 151:1387). در واقع هویت یعنی بازنشانی مرز میان خودی از بیگانه.
وجود تنوع در ذات فرهنگ و از سوی دیگر تنوع درون حوزهای یعنی تنوع اقوام و خرده فرهنگها سبب انعکاسهای مختلف میشود. هرمزگان سرزمینی است که اقلیمهای مختلف جغرافیایی و اقلیم گوناگون را در خود جای داده است. اما آنچه بیش از وجود تنوع درون مجموعه مهم است پیوند و تداوم این مجموعه متکثر است. همه این خرده فرهنگها یا حوزههای کوچکتر فرهنگی که در دل حوزه اصلی یعنی فرهنگ ایرانی قرار گرفتهاند با هم در ارتباط بوده و در عین داشتن شاخصها و ویژگیهای خاص خود به دلیل تعامل بسیار بر هم تاثیر میگذارند. داد و ستد فرهنگی درون مجموعهای سبب چرخش پدیدهها و انتقال روایتها میشود. شباهتهای متعدد در روایتها و تصاویر شکل گرفته از پدیدههای فرهنگی گوناگون مبین همین چرخش، حرکت یا داد و ستد فرهنگی است و میتوان عناصر مختلفی را مشاهده کرد که در بررسی پدیدههای مختلف در تمام نقاط هرمزگان قابل مشاهده است و حتی گاه این پرسش را پیش میآورد که مبدا آن کجا بوده و چگونه این عنصر به این منطقه آمده و یا رفته و نوعی نگاه بومی و قومی یک منطقه به ساخت جنبهای از موضوع کمک کرده است.
این گونه است که با هر حرکت یا تعامل بخشی از روایت یا تصویر ساخته شده به حوزه دیگر انتقال مییابد. نکته مهم دیگر آن است که این مجموعه به یک برهه پیوند خورده به هم در تداوم زمانی به سر برده است یعنی تنوع و پیوند آن مربوط به یک برهه زمانی نیست بلکه پیوند آن به امری ثابت و شاخص تبدیل شده است و همین حضور و یکپارچگی در سیر زمانی شرایط و فرصت جنبهسازی مختلف را در فرهنگ مردمی آن ایجاد کرده است چرا که چنین ساختاری نیازمند فرصت زمانی کافی است تا فرآیند بتواند به کار خود بپردازد و محصولهای فرهنگی خود را ایجاد کند.
فرهنگ بومی هرمزگان نیز یک ساختار نیست که ثابت و بیحرکت باشد بلکه فرهنگ بومی ساختمندی است که مدام به بازسازی ساختار خود اقدام میکند. هرمزگانی بودن با هویت بومی هرمزگان محصول و محدود به یک نقطه زمانی نیست، از همین رو باید نشانهها و قواعد نشانگانی هویت آن را در موقعیت همزمانی و با روایت در زمان بازشناخت. نکته مهمتر اینجاست که یک حوزه مطالعاتی و یا یک زیر مجموعه فرهنگ بومی هرمزگان به تنهایی گویای هویت بومی نیستند بلکه باید آنها را در کنار هم دید. البته باید این موضوع را در نظر داشت که هر زیر مجموعه به روایت و نمودی از هویت میپردازد و از همین رو وجوهی از هویت به گونهای متناسب آن ژانر، بیانی است که در قالبهایی همچون غذا، پوشاک، معیشت، آیین و ... تجلی مییابد. اینکه چه قواعد و نظام مشترکی در میان فرآیندهای تولید زیر مجموعههای فرهنگ وجود دارد میتواند ما را به شاخصهای بومی برساند.
طی سالیان اخیر بازگشت دوباره به پوشش سنتی به وجود آمده است که یکی از دلایل آن حفظ سنت بومی منطقه است. پوشش آشکارترین نماد فرهنگی هر جامعه است و افراد برای نشان دادن اصالت خود سعی میکنند دوباره از پوشش سنتی استفاده کنند. همچنین زنان که خالق این آثار یا همان تولید کنندگان لباس سنتی هستند سعی کردهاند تا با به روز کردن لباسها به جذابیت آنها بیفزایند تا زنان راحتتر از آنها استفاده کنند و در حین استفاده از لباس سنتی همراه با جامعه پیش روند. همان گونه که تنوع پوشاک مناطق گوناگون به منزله علامت و نشانه خاص برای معرفی اقوام مختلف است، جنس، رنگ و شکل لباس و زیورآلات و ضمایم آنها هم به پوشنده لباس، منزلت اجتماعی ویژهای میبخشد. لباس سنتی هرمزگان دارای تزئیناتی بسیار چشمگیر است که در گذشته به جز جنبههای تزئینی و زیبایی، دلایل اقتصادی و مالی برای پس انداز خانواده نیز داشته است؛ مانند طلاهایی که از برقعها و لچکها آویزان میکردند در عین زیبایی و جلوه دادن پس اندازی بود برای خانوادهها تا در زمان نیاز از آنها استفاده کنند.
طی سالیان اخیر تغییراتی در پوشاک به وجود آمده است. پوشاک اصیل و سنتی زنان هرمزگان متاثر از دیگر فرهنگهای همجوار و حتی فرهنگهای دورتری که از این خطه عبور کردهاند، است. اگر خوب و با دقت به پوشاک سنتی هرمزگان توجه داشته باشیم و آن را با پوشاک هند، اعراب و بلوچها مقایسه کنیم میبینیم که تاثیرات متقابلی از همدیگر گرفتهاند. دقیق نمیشود گفت که خاستگاه اولیه این نقش، رنگ، ابزارها و حتی مدل پوشش متعلق به کدام فرهنگ بوده است. ولی قطع به یقین در رفت و آمدها و داد و ستدهایی که طی سالیان دور و نزدیک با هم داشتهاند تاثیرات زیادی بر هم نهادهاند تا جایی که در وجود فرهنگ نهادینه شده و ما میگوییم این نوع رنگ و یا این طرح و نقش بومی و سنتی همین منطقه است.
تفسیر پوشاک سنتی از زبان زنان بومی بندرعباس
زنان شهر بندرعباس تفسیر زیبا و با معنایی از لباس سنتی خود دارند. تصویری بدیع که تا به امروز زیبا و ماندگار باقی مانده است. فرهنگ بومی هرمزگان نیز یک ساختار نیست که ثابت و بیحرکت باشد بلکه فرهنگ بومی ساختمندی است که مدام به بازسازی ساختار خود اقدام میکند. زنان هرمزگانی با هویت بومی ـ سنتی خود تنوع محصولات را هم تنها در یک نقطه محدود نکردهاند و تنوع این نقش و نگار و زیبایی سالهاست که در بازه زمانی فرهنگ از جنوب به شمال و شرق و غرب گسترش دادهاند. از همین رو باید نشانهها و قواعد نشانگانی هویت آن را در موقعیت هم زمانی و با روایت در زمانی بازشناخت. هرمزگانی بودن یا هویت بومی هرمزگان محصول و محدود یک نقطه زمانی نیست بلکه نتیجه حضور در زمانی با یک فرهنگ است، نکته حائز اهمیت اینجاست که یک حوزه مطالعاتی و یا یک زیر مجموعه فرهنگ بومی بندرعباس به تنهایی گویای هویت بومی نیستند بلکه باید آنها را در کنار هم دید و البته این موضوع را در نظر داشت که هر زیر مجموعه به روایتی و نمودی از هویت میپردازد و از همین رو وجوهی از هویت به گونهای متناسب آن ژانر بیانی است در قالبهایی همچون غذا، پوشاک، معیشت، آیین و ... تجلی مییابد. اینکه چه قواعد و نظام مشترکی در میان فرآیندهای تولیدی زیرمجموعههای فرهنگ وجود دارد میتواند ما را به شاخصهای بومی برساند.
با پیشرفت جوامع در سالهای اخیر اقوام مختلف در حال خارج شدن از حالت سنتی هستند و افراد تمایل زیادی به مدرنیته دارند، در زمینه پوشاک سنتی بندرعباس هم به همین نحو است و دیگر مانند سالها و یا دهههای قبل لباس غالب زنان بندرعباس دیگر لباس سنتی نیست و در مکانهای عمومی و مرکز شهر، دیگر پوشش سنتی بسیار کمرنگ شده است. البته نه اینکه کامل از بین رفته باشد، بلکه ساختار کلی خود را حفظ کرده است ولی از جایگاه اصلی خود به عنوان نمادی از شناخت زنان جنوب فاصله گرفته و عرف جامعه بندری به سمت یک دست شدن با سایر مناطق کشور پیش میرود. زنان بندری در عین به روز شدن و عرفی بودن پوشش خود، پوشش سنتی را به طور کامل کنار نگذاشتهاند. لباس سنتی بندرعباس سعی کرده است تا در عین سنتی بودن به روز و موقعیتمدار شود به طوری که در مکانهای سنتی و مجالس مختلف از آن استفاه میکنند ولی در مکانهای عمومی جامعه با عرف هم سو میشوند.
از آنجایی که الگوی پوشش امری اجتماعی است و افراد به میانگین جامعه در زمینه پوشش خود توجه میکنند در زمینه پوشش سنتی هم سعی میکنند از میانگین جامعه الگو بگیرند. یکی از دلایل عدم پوشش لباس سنتی را میتوان همین امر بیان کرد. تغییر در بافت فرهنگی بندرعباس طی سالیان اخیر و ساخت چندفرهنگی هرمزگان، وجود فرهنگهای متعدد است که از سالیان دور به واسطه روابط اقتصادی به اینجا آمدهاند، همچنین بندرعباس مکان تردد اقوام مختلف بوده و باعث شده فرهنگ بومی مانند سالیان قبل غالب نباشد و سعی میشود در مکانهای عمومی که افراد مختلف با فرهنگهای متعدد آنجا تردد دارند کمتر از لباس بومی استفاده کنند و میل به استفاده از پوشش سنتی در مجامع عمومی روز به روز کمتر شود.
دلایل استفاده کمتر از لباس سنتی زنان بندرعباس
دلایل متعددی برای عدم پوشش لباس سنتی زنان بندرعباس وجود دارد. اگر این دلایل را به دو دسته بیرونی و درونی تقسیمبندی کنیم موقعیتمداری پوشش یا همان عرفی شدن پوشش سنتی از دلایل بیرونی و اجتماعی به حساب میآید. یکی دیگر از دلایل عدم پوشش لباس سنتی بندرعباس به خصوص در مکانهای عمومی دلایل درونی و یا همان مربوط به خود لباس است، لباس بندری با رنگهای شاد و رنگارنگ و طرحهای متنوع و چشم نواز، یا بهتر بگوییم رنگهای تند و فرم لباسها و شلوارها به نحوی است که کاملا هم سایز بدن است و برای پوشیدن در مدت زمان طولانی مناسب نیست و بعضی از افراد با آن احساس راحتی نمیکنند. چشم هر بیننده و رهگذری را به خود جلب میکند. همچنین لباس بندری از نظر قیمتی گران است به خصوص شلوارها که برای آماده سازی آن مراحل متعددی سپری میشود و همه این مراحل که به دست زنان به صورت دستی بافته و دوخته میشود هزینه زیادی را در بر دارد و باعث میشود که در مکانهای خاص از آن استفاده شود.
اشاعه گرایی پوشاک سنتی بندرعباس
همان طور که در تاریخچه پوشاک طی سالیان اخیر جست و جو میکنیم این تغییر در پوشاک اصیل و سنتی زنان هرمزگان نیز دیده میشود که چگونه خود را با فرهنگهای همجوار و حتی فرهنگهای دورتر که از این خطه عبور کردهاند همراه میسازد. نظریه اشاعه گرایی و مکتب اشاعه، سیر مراحل تمدن و فرهنگ را بر روی یک خط و در هر جامعه، مستقل و موازی با جوامع دیگر نمیداند؛ بلکه معقتد است که فرهنگهای جوامع از یک یا چند مرکز اشاعه گرفته شدهاند و شباهت میان فرهنگها به دلیل رفت و آمدها، دادوستدها، مهاجرتها، لشکرکشیها و در نتیجه اقتباس تقلید یا اخذ یکی از دیگری است.
اگر خوب و با دقت به پوشاک سنتی هرمزگان نیز توجه داشته باشیم و آن را با پوشاک هند، عرب ها و بلوچها مقایسه کنیم، میبینیم که تاثیرات متقابلی از همدیگر گرفته اند، دقیق نمیشود گفت که خاستگاه اولیه این نقشها، رنگها، ابزارها و حتی مدل پوشش متعلق به کدام فرهنگ بوده است. هر دو فرهنگ روی هم تاثیر گذاشتهاند و طی سالها در فرهنگها نهفته شده و جزیی از فرهنگ شدهاند و فرهنگ غالبی به عنوان فرهنگ بندری به وجود آوردهاند.
منابع و مآخذ
ـ حاجیانی، ابراهیم (1387)، نسبت هویت ملی با هویت قومی در میان اقوام ایرانی، مجله جامعه شناسی ایران، دوره 9، شماره 3و4.
ـ غیبی، مهرآسا (1387)، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، تهران، هیرمند
ـ صفایی، سهیلا (1380)، هویت فرهنگی و نسبت آن با زن ایرانی، نشریه: نامه پژوهش، تهران.
ـ معظم پور، اسماعیل (1380)، هویت فرهنگی در عصر رضاشاه، نشریه: نامه پژوهش، تهران.
انتهای پیام/