به گفته او کیستی و چیستی جامعه با مرمت و احیای بناهای تاریخی یادآوری میشود و در نتیجه علاوه بر هویتبخشی، ارتقای حس تعلق خاطر ملی را هم در پی خواهد داشت.
نیکبخت، تجربیات متنوعی در حوزههای طراحی، نظارت و همچنین مرمت و احیای بناهای تاریخی از جمله کتابخانه جدید حسینیه ارشاد، خانقاه چلبیاوغلو، حمام سالار، کاروانسرای ماهیدشت، مجموعه تاریخی بایزید بسطامی و نیز طراحی مقبره مزار بایزید دارد.
او در خلال انجام این پروژهها موفق به کسب جوایز ملی و بینالمللی شده است و همچنین نویسنده کتاب «معماری اجزا» و «خانقاه و آرامگاه چلبی اوغلو، تجربهای در مرمت و احیا» است.
به بهانه دور جدید فراخوان عمومی واگذاری حق بهرهبرداری 54 مجموعه تاریخی فرهنگی به منظور مرمت و احیا از سوی بخش خصوصی، گفتوگویی با این استاد معماری، مرمت و احیا بناهای تاریخی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
بیتوجهی به مرمت و احیا بناهای تاریخی چه پیامدهایی دارد؟
تصور میکنم بزرگترین رکنی که میتواند در این موضوع یعنی حفظ و احیای آثار تاریخی موثر باشد، آگاهی مردم نسبت به ارزشهای ظاهری یا پنهان این آثار است. در حقیقت بزرگترین معضلی که در این حوزه داشته و داریم، این است که آگاهی نسبت به ارزش بناهای تاریخی هنوز به طور شفاف، در سطوح اجتماعی نهادینه نشده و هنوز مردم مرز بین آثار تاریخی و بناهای فرسوده را نمیتوانند تشخیص دهند. حتی این موضوع در میان برخی از مدیران و مسئولان هم دیده میشود.
البته در شهرهای مختلف بسیاری از مجموعههای تاریخی از سوی میراثفرهنگی، ثبت ملی شده است. ولی در کنار اینها، بافتهای مسکونی دیگری نیز داریم که بناهای شاخصی در آنها نیست اما در کنار یکدیگر بافتی را شکل دادهاند که متضمن یک حافظه تاریخی و جمعی برای افرادی است که در آن زندگی میکنند.
عدم توجه به این بافتها و بناهایی که در آنهاست، باعث میشود مهمترین رکن اجتماعی ما که همان حافظه تاریخی است، آسیب ببیند.
سرمایهگذاری بخش خصوصی در مرمت و احیای آثار تاریخی چه ضرورتی دارد و این مشارکت چه آثاری برای جامعه در پی خواهد داشت؟
سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه مرمت و احیای بناهای تاریخی موجب میشود این مهم در لایههای اجتماعی جامعه نفوذ کند. از طرفی طرحها و ایدههایی که مهندسان معمار و مشاوران مرمتکار برای احیای بناها میدهند میتواند حتی از نظر اقتصادی بازخورد و بازتاب مثبتی در پی داشته باشد.
چه نکاتی باید در این مشارکت و حضور بخش خصوصی مدنظر گرفته شود؟
به دلیل حساسیتی که در واگذاری حق بهرهبرداری بناهای تاریخی وجود دارد، این موضوع نیازمند مراقبت بیشتری در مشارکت با بخش خصوصی است. فرض کنید پدربزرگ از کار افتادهای داریم و میخواهیم به او کاری سپرده یا از قابلیتهای او بهره ببریم. این موضوع هم ممکن است باعث تقویت روحی و احساس مفید بودن برای او شود و یا ممکن است موجب آسیبپذیری بیشتر او شود.
بنابراین حساسیت برنامه طراحی و احیا در آثار تاریخی بسیار بالاست. به ویژه وقتی بخش خصوصی وارد این حوزه میشود، این حساسیت باید پررنگ تر باشد تا موضوع مرمت و احیای بناهای تاریخی دچار آسیب نشود.
مرمت، احیا و بهرهبرداری از مجموعههای تاریخی چه پیامدهای فرهنگی برای جامعه دارد و تا چه میزان باعث ارتقای احساس تعلق خاطر مردم به تاریخ و فرهنگ این سرزمین خواهد شد؟
اصولاً کیستی و چیستی هر جامعهای را از سابقه تاریخی آن پرسش میکنند نه از اهداف و آرمانهایش. در واقع مسئله این است که چگونه در سابقه تاریخی با آرزوها و آرمانهای خود مواجه شده و آن را انجام دادهاند. ذکر این نکته لازم است که هر یک از آثار تاریخی در درون خود بخش بسیار وسیعی از حرفهها و فنهای متعدد از جمله نجاری، شیشهکاری، آیینهکاری، گچبری، آجرکاری، کاشیکاری، فلزکاری و حتی در برخی بناها سفالگری و کتیبهنویسی و حجاری را جا داده است. بنابراین یکی از پیامدهای مهم حفظ و احیای این آثار تاریخی، انتقال دانش فنی گذشتگان به نسل امروز است.
از طرفی در شهرهای مختلف شاهد وجود آثار و بناهای تاریخی مختلفی هستیم. این آثار با وجود این که در اقلیمها و فرهنگهای مختلف شکل گرفته اما به لحاظ ظاهری و حتی باطنی با یکدیگر ارتباط دارند. حفظ و احیای این آثار در شهرها، موجب برقراری وجوه اشتراک بین اقوام مختلف خواهد بود. یعنی وقتی یک شهروند کرد، ترک، عرب یا ... در منطقهای دیگر از ایران آثاری را میبیند که نشانههایی از معماری شهر خود را دارد، این تشابهها باعث افزایش حس تعلق فرد شده و ایران برای تک تک ایرانیها معنا پیدا میکند و به نوعی حس تعلق ملی ارتقا پیدا میکند.
حال تصور کنید اگر تمام این آثار از بین برود و هیچ وجه اشتراکی بین شهرهای ما نباشد، چقدر آسیبزا خواهد بود. در حالی که الان وجود این آثار بسیار موثر است. مثلاً بافت شهری اسکو، بسیار شبیه به بافت مراغه و تهران (پهلوی اول و قاجار) است. آثاری که آنجا دیده میشود از نظر تکنیک ساخت و روح معماری به هم نزدیک است. اینها موجب افزایش حس تعلق در تمام ایرانیها میشود.
این موضوع در بحث هویت نیز مطرح است؟
بله. موضوعی که معمولاً از آن غفلت میکنیم، روانشناسی اجتماعی و داشتههای تاریخی ماست. این مهم در حافظه تاریخی ما تاثیر گذار است. هر چه حضور آثار تاریخی در زندگی ما ملموستر باشد، ما کیستی خودمان را بیشتر به یاد میآوریم و هر چه از آنها فاصله بگیریم، کیستی خود را فراموش میکنیم و در نتیجه هر کس و هر چیزی را دستاویز میکنیم تا برای خود هویت تعریف کنیم. این موضوع را امروزه در برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس شاهد هستیم.
با توجه به اینکه در دور جدید واگذاری حق بهرهبرداری بناهای تاریخی از سوی صندوق توسعه، بخشی از این بناها در مناطق محروم قرار دارد، حضور بخش خصوصی و سرمایهگذاری در این مناطق و احیای بناهای تاریخی این شهرها چه پیامدهای فرهنگی و اقتصادی خواهد داشت؟
اگر آثار تاریخی در مناطق محروم احیا شود به این معنی است که از یکسری بنای تاریخی ارزشمند بهرهبرداری خواهد شد. در نتیجه هم در زمان اجرای پروژه، عدهای مشغول کار شده و درآمد کسب میکنند و هم بحث آموزش نیروی کار و انتقال دانش در این حوزه اتفاق میافتد. همه اینها برای اقتصاد بومی منطقه ارزش افزوده ایجاد میکند. بعد از بهرهبرداری از بناهای تاریخی نیز شاهد حفظ و ارتقای هویت بومی و حس تعلق خاطر ساکنان منطقه خواهیم بود. در نتیجه از مهاجرت افراد نیز جلوگیری میشود و در عین حال باعث ارتقای شرایط اقتصادی و بهبود شرایط زندگی در این مناطق نیز میشود.
دراین مسیر علاوه بر مشارکت سرمایهگذاران توانمند، حضور مشاوران با تجربه تا چه میزان میتواند صندوق توسعه را در رسیدن به نتیجه مطلوب برای مرمت و احیای بناهای تاریخی یاری کند؟
در احیای بناهای تاریخی موضوع مبانی نظری به ویژه اینکه ما چه سیاستی را اتخاذ میکنیم و با چه اهداف بلندمدت و یا میانمدت برای احیای یک بنای تاریخی مواجه خواهیم بود، بسیار اهمیت دارد. به خصوص زمانی که قرار است بخش خصوصی مسئولیت اجرای پروژه را بر عهده بگیرد. نداشتن برنامه و مبانی نظری درست و همچنین عدم کنترل سیستمهای مدیریتی برای انتقال این بناها به بخش خصوصی، موجب آسیب وارد شدن به بناهای تاریخی میشود.
به همین دلیل حضور مهندسان مشاور با تجربه و معماران با سابقه در حوزه مرمت و احیا اهمیت پیدا میکند. در واقع بهتر است کنترلهای غیردولتی و غیرسیستمی نیز بر روند احیا و بهرهبرداری از این بناها وجود داشته باشد. در غیر این صورت چون اولویت بخش خصوصی معمولاً اقتصادی است، ممکن است آسیبهایی به این مجموعهها وارد شود.
به هر حال پتانسیل های فیزیکی آثار تاریخی محدود است و شاید نتوان هر طرحی را در این بناها اجرا کرد. در نتیجه در بحث مبانی نظری، تطابق قابلیتهای بنا با برنامههایی که قرار است در آن اجرا شود بسیار اهمیت دارد و باید انتظار ما از بنا به اندازه قابلیتهایش باشد.
انتهای پیام/