قلعه نادری در شمال شرقی روستای لافت و 60 کیلومتری شهر قشم، ضلع شمالی جزیره و در ساحل مشرف به خلیجفارس قرار گرفته است. این قلعه در تاریخ هفتم مهرماه 1381 به شماره 6497 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
قلعه نادری در جنوب شهر لافت بر روی بستری صخرهای که نسبت به شهر لافت حدود پنجمتر مرتفعتر است قرار دارد. این بستر صخرهای از شمال دارای شیب است و بخش جنوبی آن با شیب ملایمی به قلعه منتهی میشود. قلعه نادری بنایی است با پلان مربع شکل به ابعاد 33×33 متر و مساحت عیانی آن 1089 متر است. در چهارگوشه اصلی بنا چهار برج نیمدایرهای به قطر سه متر ساخته شده است. سقف قلعه نادری در وضع موجود بهکلی تخریبشده و اطلاع چندانی از وضعیت پوشش سقف عیانی آن در دست نیست. اما بر اساس شواهد موجود بر روی دیوارههای طولی به نظر میرسد این قلعه دارای سقف مسطح بوده است.
تنها پوشش باقیمانده از سقف قلعه نادری طاق گهوارهای هشتی و درگاهی قلعه است. تنها راه ورود به قلعه از طریق درگاهی است که در مرکز ضلع جنوبی قلعه قرار دارد. در دو طرف این ورودی دو برج دیدهبانی ساختهشده است. این برجها بهشدت آسیب دیدهاند و بخشهای زیادی از آنها تخریبشده است. در بالای ورودی و بر سطح دیوار قلعه داغ و فونداسیون اتاقی به ابعاد 3/60×3/80 سانتیمتر به چشم میخورد. با توجه به کوچک بودن این فضا به نظر میرسد اتاق ساختهشده برای نگهبانی بوده است. مصالح بهکار رفته در این بنا سنگهای قلوهای و لاشهای مرجانی و ملاط گچ و گل است. سطح دیوارهای نمای بیرونی و درونی قلعه نادری دارای اندود گچ بوده که در وضع موجود بیشتر قسمتهای آن بر اثر عوامل جوی و طبیعی و فعالیتهای انسانی تخریبشده است. با توجه به وجود داغ و فونداسیون برخی از سازههای معماری درون قلعه به نظر میرسد محوطه داخل قلعه دارای فضاهای متعددی بوده که در وضع موجود به علت تخریب صورت گرفته در عیانی بنا، شناختی از کارکرد این قلعه نداریم.
وجهتسمیه قلعه نادری
مردم بندر، این قلعه را قلعه نادری میخوانند و آن را به دوره نادرشاه افشار منسوب میکنند، عدهای هم قلعه را مربوط به دوره صفویه میدانند. عدهای دیگر به دلیل شباهت با قلعه پرتغالیهای جزیره قشم، قلعه لافت را یک قلعه پرتغالی میدانند. مکان گزینی قلعه نادری در ساحل غربی دماغه لافت و سواحل امن بندر لافت نمیتواند فقط اهداف نظامی داشته باشد و این قلعه با هدف محافظت از ناوگان دریایی که در این مکان توقف داشتهاند و یا برای حفاظت از منابع آب شیرین در منطقه ساختهشده است.
پس از آزادسازی جزیره قشم از دست پرتغالیها در سال 1622م/ 1031 ه.ق به دست امام قلی خان، سردار نامی دوره شاهعباس صفوی، با ضعف دولت صفوی، ابتدا هلندیها 1642م/ 1052 ه.ق و سپس در چند نوبت قبایل عرب بنی معین و جواسم بر قشم و احتمالاً لافت چیره شدند. این احتمال وجود دارد که زمان ساخت قلعه همزمان با مهاجرت مردم لافت کهنه به این محل باشد. احتمال دیگر این است که قلعه نادری به دست اعراب بنی معین و جواسم ساختهشده باشد. قبایل بنی معین در سال 1007 ه.ق از عربستان به سواحل جنوبی ایران کوچ کردند و در سال 1150 ه.ق در جزیره قشم ساکن شدند و به مدت 190 سال در این جزیره حاکم بودند.
قبایل جواسم یا قواسم از پیروان شیخ قاسمی از اهالی شارجه بودند که به کار دزدی دریایی مشغول بوده و مردمانی دریانورد و جنگجو بودند و شهرت آنان در تاریخ به سفاکی است. در سال 1736م/ 1149 ه.ق لطیف خان، دریابیگی، سپاه نادرشاه افشار جزیره قشم را از دست جواسم خارج کرد، اما پس از مرگ نادر در سال 1747م/ 1160 ه. ق جواسم مجدداً قشم را به تصرف خود درآوردند. احتمالاً جنگ لطیف خان با قبایل جواسم در زندگی مردم لافت مؤثر بوده است زیرا مردم، قلعه را به نام نادرشاه، قلعه نادری مینامند. احتمال دیگر میتواند این باشد که پس از متلاشی شدن قبایل جواسم و خروج آنان از قلعه لافت، لطیف خان مردم لافت کهنه را به محل قلعه و استحکامات کوچ داده باشد و همین کار موجب نامگذاری قلعه به نام نادرشاه باشد. همچنین احتمال دیگر این است که دو مکان لافت کهنه و لافت نو (بندر لافت) همزمان مسکونی بوده و به دلایل مختلف بهتدریج جمعیت لافت کهنه بهسوی لافت نو جذب شدهاند.
به طور کلی دلیل تغییر مکان مردم لافت کهنه به محله قلعه (لافت نو) مبهم است. تنها موردی که از گفتههای مردم به شکل خاطره مانده این است که مردم از محلی به نام لافت سیدان به بندر کنونی لافت در کنار قلعه کوچ کردهاند.
برجهای قلعه نادری
قلعه نادری دارای 4 برج در چهارگوشه اصلی و 2 برج در دو طرف ورودی است. برجها از نظر ابعاد و اندازه یکسان هستند. قطر برجها 3 متر و ارتفاع آنها به علت تخریب قسمتهای فوقانی آنها در وضع موجود متفاوت هستند. برجهای چهارگوشه اصلی قلعه به دیوارهای طولی متصل و پیوسته هستند. برجهای قلعه بهصورت بلوکهایی که بر روی یکدیگر قرار دارند، ساخته شدهاند. این شیوه ساخت را در بناهای دوران تاریخی بهخصوص دوره اشکانی میتوان مشاهده کرد. در این روش ابتدا از سنگهای مسطح بهصورت خوابیده و سپس از سنگهای لاشهای و قلوهای با ابعاد و اندازههای متغییر و کوچکتر بهصورت ردیفهای اریب دوطرفه (چپ ـ راست) استفاده شده که در برخی قسمتها نیز نامنظم است. به بیانی دیگر ابتدا یک بلوک به ارتفاع پنجاه تا هفتاد سانتیمتر را ساختهاند و سپس بلوک بعدی بر روی آن قرار گرفته است. پس از اتمام ساخت برجها، با استفاده از سنگهای قلوهای با ملاط گچ پوستهای با میانگین عرض 30 سانتیمتر برای نماسازی و استحکام برجها به آنها ملحق شده است که در وضع موجود بیشتر بخشهای پوسته روی برجها تخریبشده است. این شیوه و تکنیکهای ساخت در دیوارهای حدفاصل برجها نیز بهکار رفته است. در دو طرف ورودی قلعه دو برج دیگر نیز ساختهشده است. از نظر تکنیک ساخت، برجهای کنار هشتی و ورودی قلعه بهصورت الحاقی به دیوار قلعه متصل شدهاند و این وضعیت را میتوان در اتاق نگهبانی ساختهشده بر روی سقف و دیوار طولی درگاهی (دیوار جنوبی) قلعه نیز مشاهده کرد. این بخش از معماری دفاعی قلعه، بهراحتی امکان دید بر اطراف را داشته، که امروزه بخشهایی از آنها باقیمانده و در حال حاضر با تخریب جدی مواجه شدهاند.
ورودی قلعه
تنها ورودی بنا در مرکز ضلع جنوبی و مشرف بر خلیجفارس است. این ورودی (فضای بین دو برج) به عرض 5 متر است و در دو طرف آن، برجهای نیمگرد پیشآمدهای ساختهشده است که پس از گذر از فضای بدون سقف بین این برجها، فضای دیگری قرار دارد که با سقف طاقدار پوشیده شده است. با توجه به وضعیت کنونی و ارتفاع قلعه، امروزه راه دسترسی ورودی از طریق 7 پلکان میسر است که در 2 بخش ساخته شدهاند، عرض این پلکانها 150 و میانگین ارتفاع آنها 25 سانتیمتر است. این پلکانها در سالهای اخیر مرمت و بازسازیشدهاند و دارای شیب زیادی هستند. در کل، فضای ورودی قلعه از 3 بخش تشکیلشده است، فضایی باز که برجها در دو طرف آن ساختهشدهاند، پس از عبور از 4 پلکان بخش اول، وارد فضایی مستطیل شکل میشوید که به عرض 5 متر ساختهشده است که در دو طرف آن برجهای ورودی قرار دارند. این برجها به دیوارههای طاق ورودی متصل هستند.
فضایی مستطیلی به شکل دالان که اتاق نگهبانی بر بالای آن ساختهشده است، با عبور از 3 پلکان دوم، فضایی مستطیل شکل با ابعاد 3/5×4/20 متر با طاق هلالی به ارتفاع حدود 5 متر ساختهشده است که اتاق نگهبانی بر بالای آن قرار دارد. شیوه ساخت قوس این طاق هلالی، بهگونهای است که با پیشآمدگی هر رج، عرض دهنه کاهش مییابد. به علت فرم این قوس مقاومت آن بسیار زیاد است و بهندرت دچار شکستگی و ریزش میشود. به همین دلیل سالم باقیمانده است. همچنین آثار درِ ورودی بر روی دیوارههای این فضا باقیمانده است.
طاق هلالی کوچک که با استفاده از دیوار اصلی ضلع جنوبی بنای قلعه ساختهشده است، پس از عبور از فضای مستطیل شکل، یک ورودی با طاق هلالی کوچک با ارتفاع 3 و عرض 3 متر ایجادشده که با استفاده از دیوار اصلی بنا ساختهشده و جزئی از آن است. پس از این فضا حیاط مرکزی قرار دارد که دارای پلان چهارگوش است. همچنین در بخش داخل حیاط قلعه، در بالای سطح داخلی دیواره ورودی و چسبیده به ورودی کوچک، آثار بقایای یک قوس یا طاق نمایان است که در وضع موجود به علت نامعلومی تخریبشده است. به نظر میرسد این بخش بهصورت هلالی و جزئی از فضایی رواق دار بوده است. شبیه چنین فضاهایی در ورودی منازل واقع در بافت قدیمی لافت مشاهده میشود.
اتاق نگهبانی
مرتفعترین قسمت قلعه در بالای ورودی و مرکز دیوار جنوبی است که به شکل یک اتاقک در ابعاد 3/80×3/60 متر در بالای فضای طاق هلالی بزرگ دیده میشود که هماکنون آثار و شالوده آن باقیمانده است. این اتاق جزئی از الحاقات دیوار قلعه است که احتمالاً پس از ساخت دیوار جنوبی، همزمان با ساخت و الحاق برجهای ورودی ساختهشده است. اتاق نگهبانی نسبت به سایر بخشهای قلعه دارای دیدی بیشتر است که برای امنیت و اهداف نظامی ساختهشده است. با توجه به موقعیت قرارگیری قلعه نادری انتخاب محل برج نگهبانی بر روی درگاه ورودی مناسبترین مکان برای دیدهبانی و تسلط بر محیط اطراف بوده است. در کف اتاق نگهبانی و سقف طاق هلالی (ورودی بزرگ) روزنهای مربع شکل به ابعاد تقریبی 30×30 سانتیمتر قرار دارد. این روزنه از داخل اتاق نگهبانی با خاک و آوار پوشیده شده و مشخص نیست، اما از بالا و سقف طاق هلالی بزرگ کاملاً نمایان است. این روزنه احتمالاً در مواقع اضطراری برای جلوگیری از هجوم دشمنان ساختهشده است. کاربرد اینگونه روزنهها در قلعهها برای ریختن آب جوش، قیر و مواد دیگر بوده است. راه دسترسی به اتاق نگهبانی احتمالاً از طریق برجهای ورودی قلعه بوده است. با توجه به فضای درون برج شرقی ورودی قلعه، به نظر میرسد که راهروی ساختهشده درون این برج (مشابه پلکان منارهها) معبری برای سربازان گارد یا نگهبانان بوده که ورود به اتاق دیدهبانی و بالای برجها و دیوارهای قلعه را ممکن میساخته است. بهطورکلی راهرو یا ورودی که به این منظور احداثشده به نحوی ساختهشده است که افراد برای رفتن به روی حصار و برجهای نگهبانی میتوانستند بهطور انفرادی از طریق پلههایی که بهطور مارپیچ درون برجها ساختهشده بود عبور کنند و آنان را به مکان نگهبانی و بالای قلعه هدایت میکرده است. این پلهها در طول زمانبر اثر عوامل طبیعی تخریبشده است.
معماری و مصالح ساختمانی
معماری قلعهها در دورههای مختلف تابع شرایط محیطی، مصالح ساختمانی محل، منطقه جغرافیایی و فرهنگ و باورهای عمومی بوده و عموماً دارای اتاقها، فضاها، برجها و آبانبارهایی هستند که مصالح ساختمانی آنها نیز متفاوت است. مصالح قلعه نادری از سنگهای مرجانی، آهکی، سنگهای لاشه رسوبی دریایی و ملاط گچ است. ملاط گچ مهمترین مصالح ساخت بنا بوده که در برابر رطوبت و شرجی هوا مقاوم است. وجود گچ در سطح دیوارهای قلعه بهآسانی قابلتشخیص است. غیر از مصالح فوق یعنی سنگ گچ و مرجان و ملاط گچ، احتمالاً از قطعات چوبی برای ساخت سقف نیز استفاده شده است، در حال حاضر آثار تیرهای چوبی بر روی بخشی از دیوار شرقی هم از داخل و هم از بیرون قلعه بهخوبی نمایان است که احتمالاً متعلق به دورههای اخیر بوده است. در وضع موجود سقف اتاقها و فضاهای قلعه نادری تخریبشده است.
دیوارها
آثار معماری باقیمانده نشان میدهد که شیوه ساخت دیوارهای قلعه سه نوع است، دیوارهای اصلی قلعه: این دیوارها باضخامت 160 سانتیمتر دیوارهای اصلی اطراف قلعه را تشکیل میدهند که با استفاده از لاشهسنگ، گچوخاک ساختهشدهاند، سپس نمای داخل و خارج دیوارها با استفاده از سنگ و ملاط گچ پوشیده و سطح آنها با گچاندود شده است. پوشش دو طرف دیوارها ملاط گچ است. امروزه نیز آثار اندود گچ بر روی سطح و دو طرف نمای دیوارها دیده میشود.
دیوار فضاهای داخل قلعه: این دیوارها با ضخامت حدود یک متر به دیوارهای اصلی قلعه چسبیدهاند و دیوار اصلی فضاهای داخلی قلعه را تشکیل دادهاند که با استفاده از سنگ و ملاط گچ ساختهشده و نمای داخلی و خارجی آنها نیز با گچاندود شده است.
دیوارهای جداکننده فضاهای داخل قلعه: این دیوارها با میانگین ضخامت 70 سانتیمتر (کمتر از یک متر) با استفاده از سنگ و ملاط خاک و در مواردی با ترکیب گچوخاک برای تقسیم و جدا کردن فضاهای داخل قلعه و ایجاد فضاهای جدید و کوچکتر ساختهشدهاند.
کف سازی و مسطح سازی
با توجه به ساخت قلعه نادری بر روی یک بستر طبیعی که در راستای جنوب و جنوب شرق امتدادیافته است، برای هموارسازی کف قلعه اقدام به ایجاد یک سطح هموار کردهاند. مصالح به کار رفته برای هموارسازی کف عیانی قلعه از سنگهای لاشه و قلوهای متوسط بوده که سطح آنها را با گچ پوشاندهاند. کف اصلی حیاط در بخشهای شمالی قلعه، نسبت به جنوب آن دارای ضخامت کمتری است و هر چه بهطرف جنوب پیش برویم ضخامت گچ و سنگهای استفادهشده برای کف بیشتر میشود. در برخی از قسمتها برای یکسانسازی کف بنا اقدام به تراشیدن صخرهها و هموارسازی آنها کردهاند. به بیانی دیگر برای ایجاد کف و هموارسازی سطح بستر طبیعی با مسطح سازی، صفحهای همسطح ایجاد کردهاند. نمایان شدن آثار دیوار شرقی قلعه در عمق 160 سانتیمتری چالهای غیرمجاز این نکته را تصدیق میکند. از طرفی دیگر در قسمت پایه دیوار غربی قلعه در عمق 123 سانتیمتری اثر بستر صخره نمایان است. همچنین در بخشهای مختلفی از قلعه، بر روی صخره و زیر آثار معماری، آثار یکلایه زغال و سوختگی با میانگین ضخامت 5 سانتیمتر نمایان است که احتمالاً برای عایق کف فضاهای معماری بوده است.
برجها
این برجها در ارتفاع شمالی بافت قدیمی شهر لافت قرار دارند. طی بررسی محل تعداد هشت برج شناسایی شد، فاصله بین این برجها یکسان نیست و بر اساس وضعیت توپوگرافی ساختهشدهاند. برای نشان دادن موقعیت و تصویر وضعیت برجهای شناساییشده، از جنوب با شمارههای یک تا هشت نامگذاری شدند. در بین برجهای شناساییشده فقط تعداد سه برج نسبتاً سالم باقیماندهاند.
برجهای شماره سه، چهار و پنج به شکل مکعب مربع توپر بوده و نسبتاً سالم هستند. در چهارگوشه برجها از بیرون بهصورت ستونها استوانهای شکل نیم ستونهای نیمدایرهای است بهطوریکه قطر این نیم ستونها از پایین به بالا کمتر میشود. همچنین آثار باروی ساختهشده بین این دو برج باقیمانده و قابلرؤیت است. این برجها با گچ و سنگ ساختهشده و نمای بیرونی آنها با گچ، اندود شده است. بر روی بدنه این برجها آثار حفرههایی (احتمالاً آثار گلوله) دیده میشود.
برجهای شماره شش در مرتفعترین بخش شمالی بافت قدیم لافت ساختهشده و دارای چشمانداز وسیعی در منطقه بوده است. این برج دارای سه نیم ستون در چهارگوشه است و در وسط اضلاع آن از بیرون نیز چهار پشتبند مخروطی شکل ساختهشده و نسبت به سایر برجها بزرگتر است. در بالای این برج، یک ایستگاه نقشهبرداری ایجادشده است.
گورستان
در دامنههای شمالی کوه فراز، در بخش شمالی چاههای تلا و برجها، آثار یک گورستان نسبتاً بزرگ و قدیمی دیده میشود که امروزه نیز مورد استفاده قرار میگیرد. شبیه این گورستان در فاصله حدود یک کیلومتری شمال قلعه نادری در اطراف و حاشیه مقبره سیدان قرار دارد که علاوه بر گورها مواد فرهنگی و قطعات سفال بهصورت پراکنده در سطح آنها دیده میشود. شناخت شیوههای تدفین و اعتقادات مذهبی در ارتباط با این گورستانها یکی از ویژگیهای قابلتوجه و ممتاز این منطقه محسوب میشود. تدفین در گورستانهای منطقه اطلاعات ارزشمندی از ساکنان این نقطه از جزیره قشم را ارائه میدهد. بهطورکلی قبور گورستانهای منطقه به شکلهای مختلف است و بهوسیله سنگ احاطه شدهاند. روش تدفین در این منطقه به این صورت بوده که هنگام تدفین روی گورها یک بوته صبر زرد قرار داده و خمره و ظروف جای آب را روی قبر میگذارند، با توجه به تحقیقات شفاهی از افراد محل، این ظروف آب برای حفظ صبر زرد روی گورها است و این امر نشانگر مراسم و سنتهای تدفین مردم تحت تأثیر اعتقادات مذهبی آنها است. همچنین ازآنجاکه کمتر از سنگقبر استفاده میشده، این ظروف نشانهای بوده که افراد محل بتوانند محل گور مردگان خود را شناسایی کنند.
همانطور که قبلاً اشاره شد، مطالعات باستانشناسی بر روی قلعه نادری و آثار اطراف آن محدود بوده است، به همین دلیل نخستین مرحله از فعالیتهای میدانی هیئت برای به دست آوردن اطلاعات لازم، انجام بررسی حاشیه شمالی و اطراف قلعه نادری بود. با توجه به بررسی و مطالعات صورت گرفته در اولین فصل کاوشهای باستانشناسی قلعه نادری، میتوان چنین احتمال داد که قلعه نادری مرکزیت یک منطقه به شمار میرفته و آثار دیگری ازجمله چاههای تلا، آثار سازهها، برجها، آثار بناهای قدیمی و گورستان واقع در بخش شمالی قلعه، جزو محوطههای اقماری آن محسوب میشدهاند. البته این مهم تنها بر مبنای مطالعات اولیه بیان میشود و برای رسیدن به پاسخ قطعی نیاز به بررسیهای گستردهتر است. یکی از مهمترین دستاوردهای بهدستآمده طی این بررسی، آثار و بقایای معماری است که در شمال قلعه واقعشده است. این آثار احتمالاً متعلق به دورههای قدیمیتر از قلعه نادری است که جهت به دست آمدن نتایج مطلوب نیاز به گمانی زنی و مطالعات بیشتر دارد.
با آنکه در منطقه و بندر لافت بررسی باستانشناختی به گونه سیستماتیک انجام نگرفته است، اما گمان این است که منطقه مزبور از غنای فرهنگی ویژهای برخوردار باشد. طی کاوش فصل نخست قلعه نادری نشانه و آثار فرهنگی قابلتوجهی مشاهده شد و این برداشتها را تقریباً میتوان با توالی فرهنگی در گوشه و کنار منطقه بهصورت پراکنده ملاحظه کرد.
* گزارش از بابک مرادی، باستانشناس
انتهای پیام/