اگر چه بسیاری از آثار ارزشمند ایران زمین چون کتابخانهها، لوحها، اسناد و کتیبهها در هجوم بیگانگان در آتش کینه دشمنان و مهاجمان سوخت و از میان رفت اما آنچه باقی مانده گنجینهای بزرگ و ارزشمند است.
اقوام ایرانی مانند اقوام دیگر ملتها بخش بسیار بزرگی از تاریخ نانوشته خود را در سینه افراد حفظ کرده و با روایات شفاهی آن محفوظات را از نسلی به نسل دیگر انتقال دادهاند. هزاران افسانه، تمثیل، ضربالمثل و شعر و…از ادوار گوناگون تاریخ باقی ماندهاست، که هرکدام از این آثار به نوبه خود گنجینهای گرانسنگ را تشکیل میدهند.
افسانه خسرو و شیرین که ساخته و پرداخته نظامی گنجوی شاعر قرن پنجم هجری است با وجود آنکه مکتوب شده است ولی تودههای مردم با روایات گوناگونی آن را سینه به سینه به نسلهای پس از خود انتقال دادهاند. درباره اینکه آیا افسانه خسرو و شیرین قبل از خلق آن توسط نظامی گنجوی افسانهای شفاهی و فولکلور بوده اطلاع دقیقی در دست نیست. بسیاری از مورخان و صاحب نظران افسانه خسرو وشیرین یا شیرین و فرهاد که برای ایرانیان به شکل اسطوره درآمده است، را قسمتی از تاریخ مستند ایران به شمار آوردهاند که اثری ماندگار در ادبیات کلاسیک ایران است.
این افسانه همچون بسیاری از افسانههای کهن رایج در ایران در میان هر قوم و قبیلهای به روایات مختلف بیان شده است، گویی اقوام ایرانی هرکدام در زمان روایت این افسانه به دنبال آرمانها و آرزوهای خود بودهاند. زیرا از آنچه در خمسه نظامی آمده است فراتر رفته و حکایات آن را در قالبهای دیگری ریخته و به زبان خاص مردمان آن دیار بیان کردهاند. در اصل داستان خسرو و شیرین که در کتاب خمسه نظامی به زبان منظوم آمده است شیرین دو بار عاشق میشود، یکبار عاشق خسرو پرویز که با او ازدواج میکند و بار دیگر زمانی که همسر خسرو پرویز بوده دل به عشق فرهاد میبندد و عشقی ممنوعه را رقم میزند. پروفسور آرتور کریستین سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان به نقل از بلعمی قصه عاشقانه فرهاد و شیرین را چنین آورده است که «فرهاد فریفته این زن شد و خسرو او را به کندن کوه بیستون گماشت فرهاد در آن کوه به بریدن سنگ مشغول شد. هر پاره که از کوه میبرید چنان عظیم بود که امروز صد مرد آن را نتواند برداشت.»
این افسانه در بین مردم غرب کشور و کُردها قالب خاصی یافته و به شکلی دیگر بیان میشود. مردم کُرد زبان این افسانه را شیرین و فرهاد نامیده و قهرمان اصلی این داستان را شیرین و فرهاد ذکر کردهاند و از خسروپرویز بهعنوان کاراکتری منفی و زورگو که قصد ازدواج اجباری با شیرین را دارد یاد میکنند. در این روایت شیرین دست رد به سینه خسرو پرویز میزند و تن به ازدواج اجباری با او نمیدهد. الماس خان کندولهای که در زمان افشاریان میزیسته و یکی از سرداران نادر شاه افشار بوده است، مورد غضب شاه قرار میگیرد و از کار برکنار شده و به کندوله زادگاه خود باز میگردد. او در خلوت و انزوا به خلق افسانه منظوم شیرین و فرهاد به زبان کُردی میپردازد، که اثر این شاعر توانمند کُرد در سالهای اخیر بهصورت کتاب چاپ و به بازار عرضه شده است. در سالهای اخیر نیز مجموعهای منثور توسط نگارنده تهیه و چاپ شد که نه قالب روایی افسانه خسرو وشیرین نظامی گنجوی است و نه اثر منظوم شیرین و فرهادی که الماس خان کندولهای به آن پرداخته، بلکه روایتی است بصورت شفاهی و سینه به سینه که در میان مردم غرب کشور بازگو میشود.
در ادبیات، هر شاعری که میخواهد از داغ عشقی سخن بگوید یا نامی از شیرین و فرهاد میآورد و یا از کوه کندن فرهاد در بیستون میسراید. هرچند که در منطقه غرب آثاری وجود دارد که هرکدام را جداگانه به فرهاد نسبت میدهند اما شاخصترین آن اثری است در مجموعه جهانی بیستون که به فرهاد تراش یا فراتاش معروف است. در حقیقت این اثر در ادبیات عامیانه افسانه شیرین و فرهاد نقش پررنگتری دارد. این اثر که حدود ۲۰ متر ارتفاع و ۲۰۰ متر طول دارد در ضلع غربی مجموعه جهانی بیستون در سینه کوه نقر گردیده که آثار قلم حجاران بر روی آن بصورت واضح مشهود است.
سفرنامهنویسان، مورخان و باستانشناسان هرکدام نظرات مختلفی را درباره این اثر ارایه کردهاند، به گونهای که یکی آن را اثری از داریوش هخامنشی میداند و دیگری اثری از خسروپرویز برای ایجاد کاخ و یا کتیبهای به منظور نوشتن شرح فتوحات خود نسبت میدهد. عدهای آن را معدنی از دوره هخامنشی و عدهای دیگر نیز یک معدن دوره ساسانی برای ایجاد کاخ خسرو، پل خسرو، پل بیستون و… مینامند. اما آنچه تا به امروز در میان مردم پایدار و پابرجاست فرهادتراش اثری است از فرهاد برای معشوقه خود شیرین که در دوره ساسانیان ایجاد شده است.
انتهای پیام/