چند هفته پیش در تیتراژ پایانی سریال «خسوف»، محسن چاوشی با شعری از پدرام پاریزی ترانه «باب دلمی» را منتشر کرد و مثل همیشه مخاطبان زیادی را به سمت خود کشاند، بخش دوم این ترانه یک ایرانگردی لطیف هم در دل خود دارد، وصف دوستداشتنی حال عاشق و معشوق با استفاده از جاذبههای بیشمار شهرهای ایران، ترکیبی زیبا را ساخت. گرچه او پیشازاین هم در ترانه جنگزده با استفاده زیرکانه از اسامی شهرهای ایران، توصیف متفاوت و جذابی داشت.
وصف جذابیتها و عناوین شهرهای مثل شیراز، اصفهان و مشهد در اشعار شاعران کلاسیک و معاصر ایران مرسوم بوده ولی در همین چند نقطه محدود شده بود، البته در موسیقی فولک اقوام ایرانی، شعر به خدمت معرفی و روایت قصهها و افسانهها آمده و خاطرات و گذشته را برای نسل بعد حفظ کرده است. اما این تمام ماجرا نیست و همچنان این فرصت مغفول مانده است.
یکی از فرصتهای مهم گردشگری ایران وجود هنرمندان متعدد و تنوع سبکهای موسیقی در کشور است که البته تنها به اجرا ختم میشود و سهمی در محتوای آن ندارد. تبلیغات از زبان موسیقی که یک زبان بینالمللی است، یکی از بهترین شیوههای تبلیغی با برد بسیار خوب در میان تمام مردم دنیا است.
این روزها هنرمندان ایران در تمام رشتهها از ظرفیتهای میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استفاده میکنند و این انتخاب آنها تحمیلی و دستوری نیست، تولید فیلمهای سینمایی در لوکیشنهای تاریخی، طبیعی این روزها مرسوم شده است، قطعاً موسیقی و شعر هم میتواند از سوژههای خوب این بخش بزرگ فرهنگی ایران استفاده کند و یک تبلیغات زیرکانه و جهانی را برای گردشگری نیازمند حمایت، رقم بزند.
برگزاری جشنوارههای تخصصی فیلم، موسیقی و عکس با موضوعات جذاب این سه حوزه و حتی یک موضوع در جشنوارههای بینالمللی کشور، یک اقدام مهم در هدایت تولیدکنندگان و پیشنهاد به هنرمندان و شاعران ایرانی و حتی بینالمللی است که قطعاً با مدیریت وزارت تخصصی میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی میتواند سهم مهمی در تبلیغات بازارهای بینالمللی را به خود اختصاص دهد.
انتهای پیام/