10 مانع و چالش در برابر زنان راهنمای گردشگری تورهای خروجی

گردشگری در حل مشکلاتی که بیشتر زنان با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، بسیار بالا تلقی می‌شود و از این رو به عنوان «وسیله‌ای برای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان» معرفی شده است.

در سطح جهانی، برابری جنسیتی به کلمه پرطرفدار توسعه تبدیل شده است. با افزایش نابرابری جنسیتی که منجر به کاهش رشد و وابستگی بیشتر می‌شود، این واقعیت ثابت شده است که اگر جهان باید با سرعت ثابت و پایدار رشد کند، پیوستن زنان به نیروی کار اجتناب‌ناپذیر است و باید فرصت‌هایی در این زمینه ایجاد شود.

همین امر را می‌توان با این واقعیت تأیید کرد که سازمان ملل متحد برابری جنسیتی را به عنوان سومین هدف خود از اهداف توسعه هزاره و پنجمین هدف از اهداف توسعه پایدار پذیرفته است. این هدف فهرستی از کارکردهایی را که برای دستیابی به برابری جنسیتی باید انجام شود، ترسیم می‌کند. یکی از این کارکردها «تضمین مشارکت کامل و مؤثر زنان و فرصت‌های برابر برای رهبری در تمام سطوح تصمیم‌گیری در زندگی سیاسی، اقتصادی و عمومی» است.

صنعت گردشگری رشد تصاعدی را تجربه می کند، از این رو برچسب یکی از صنایع طلوع خورشید در جهان را به خود اختصاص داده است، در نتیجه صنعت گردشگری در میان دانشگاهیان و صنعت به دلیل نیروی کار بسیار مورد حمایت قرار گرفته است. صنعتی که شکاف‌های جنسیتی را کاهش می‌­دهد (طبق برآورد سازمان بین‌المللی کار  از کل مشاغل ایجاد شده از طریق گردشگری به طور مستقیم یا غیرمستقیم، زنان 60 تا 70 درصد در کل را تشکیل می‌دهند).

در حالی که جنسیت به معنای مردان و زنان به‌طور مساوی است، بیشتر کار در توسعه گردشگری در ارتباط با توانمندسازی زنان انجام شده است .گردشگری در حل مشکلاتی که بیشتر زنان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، بسیار بالا تلقی می‌شود و از این رو به عنوان «وسیله‌ای برای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان» معرفی شده است.

کارهای انجام شده در صنعت گردشگری شامل مشاغلی است که بیشتر به تعاملات انسانی نیاز دارند و بنابراین از آنجایی که زنان در مهارت‌های انسانی خوب شناخته می‌شوند، انتظار می رود در وظایف محوله در صنعت گردشگری بهتر عمل کنند.

گردشگری شامل فعالیت‌هایی مانند راهنمایی، تهیه محل اقامت و غذا است که بیشتر توسط زنان به عنوان کارهای روزمره انجام می‌شود. از این رو زنان در حین انجام این فعالیت‌ها بهتر تلقی می‌شوند. همچنین گردشگری در بیشتر نقاط جهان به صورت نیمه وقت انجام می شود. به دلیل این ماهیت شغل، زنان می توانند پس از اتمام کارهای خانه در اوقات فراغت خود به فعالیت‌های مرتبط با گردشگری بپردازند. استدلال می‌شود که زنان با توجه به تعامل دائمی آن‌ها با طبیعت در هنگام جمع‌آوری غذا، علوفه و مراقبت از اماکن خانه، بیشتر از مردان با طبیعت در ارتباط هستند، بنابراین زنان نسبت به مردان نسبت به طبیعت دلسوزترند. به همین دلیل است که بیشتر گردشگری مبتنی بر طبیعت مانند اکوتوریسم، گردشگری کشاورزی و گردشگری روستایی می‌تواند توسط زنان بهتر اداره شود.

در کشورهای در حال توسعه که زنان با نابرابری‌ها و سختی‌های زیادی روبرو هستند، گردشگری با توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن‌ها، شعاع امیدی را به وجود آورده است. علاوه بر این، گردشگری زنجیره‌های ارزش زیادی ایجاد می‌کند که فرصت‌های زنان را برای دستیابی به مشاغل رسمی و غیررسمی افزایش می‌دهد. گردشگری همچنین قدرت ابراز عقیده و اشغال موقعیت‌های مختلف را برای زنان فراهم می‌کند.

شش عامل اصلی در این زمینه که بیشترین تاثیر را می‌تواند به صورت کلی و عمومی موانع مشارکت زنان در فعالیت‌های راهنمای گردشگری را تبیین کند، وجود دارد که عبارتند از:

1) عدم آگاهی در مورد نقشی که زنان می‌توانند در محیط کار به‌طور کلی و در زمینه صنعت گردشگری به طور خاص ایفا کنند. درواقع فقدان آگاهی به عنوان یک عامل کمک کننده مهم برای وضعیت فعلی زنان در رابطه با کار در این زمینه تلقی می‌شود.

به این ترتیب، نیاز به افزایش آگاهی در مورد توانایی‌های زنان برای کار در بخش گردشگری ضروری است. لذا ما باید آگاهی را در مورد نقش زنان در صنعت گردشگری در سطح جهان افزایش دهیم و به عموم مردم در مورد سهم حیاتی و مثبتی که زنان می‌توانند در این صنعت پرسود داشته باشند آموزش دهیم. نتیجه چنین آگاهی‌هایی نه تنها برای زنان بلکه برای مردان نیز فرصت های شغلی ایجاد می کند.

2) کار به عنوان راهنمای گردشگری مستلزم فعالیت‌هایی است که گاهی با فرهنگ و قوانین مذهبی همخوانی ندارد. در حالی که به نظر می‌رسد مذهب تأثیر بسیار مهمی بر تصمیم زنان برای پیوستن به صنعت توریست و بر مشارکت زنان دارد. مسئله اصلی این است که زنان در این حرفه باید مستقیماً با مردان کار کنند که طبق سنت دینی این امر قابل قبول نیست. اما نقطه مقابل این دیگاه می‌گوید: "خداوند به زنان این توانایی را عطا کرده است که بر اساس ظرفیت خود، درست مانند مردان عمل کنند. در واقع کار به عنوان راهنمای توریستی بر احترام زنان به ارزش ها و اعمال مذهبی تأثیر نمی‌گذارد."

3) مسائل اجتماعی و فرهنگی را می توان به‌عنوان عوامل محدودکننده برای مشارکت زنان در صنعت گردشگری ذکر کرد. بر این اساس فعالیت زنانی که به عنوان راهنمای تور کار می‌کنند، به دلیل فقدان نگرش باز از سوی جامعه محلی خنثی می‌شود. آنان از حق اشتغال همگان به طور کامل آگاه نیستند و عمدتا این دیدگاه نا آگاهانه از جانب کسانی است که تحصیل نکرده‌اند. رویکرد مقابل معتقد است کار زنان در صنعت گردشگری را می‌توان به گونه‌ای تنظیم کرد که رضایت مردم را جلب کند. هم‌چنین قوانین اجتماعی می‌تواند کار زنان در این حوزه را تسهیل کند.

4) بر اساس باورهای دینی و ارزش های اجتماعی، زنان باید همسر، مادر و خانه دار باشند. تصور عمومی این است که کار به عنوان راهنمای گردشگری مستلزم آن است که زنان ساعات طولانی را دور از خانه کار کنند، چیزی که طبق این دیدگاه ها انسجام زندگی خانوادگی را به خطر می‌اندازد. رویکرد غالب در طرح این موضوع این است که این شغل را به مردان بسپاریم. اگر قرار است زنان به عنوان راهنمای گردشگری کار کنند، باید محدودیت‌های خاصی وجود داشته باشد. از جمله اینکه راهنمای محلی مجبور نباشد از محل زندگی خود دور بماند.

5) فقدان قوانین حمایت کننده به عنوان پنجمین مانع مطرح است. در واقع قوانین فعلی دولت در مورد اشتغال زنان ناکافی است. بر این اساس دولت می‌تواند نقش مهمی در حمایت از مشارکت زنان در بخش گردشگری ایفا کند. اگر دولت رویه‌های فعلی خود را تغییر دهد و سیاست‌هایی را اجرا کند که از مشارکت زنان در محیط‌های کاری و به‌ویژه در صنعت گردشگری حمایت می‌کند، نقش زنان در صنعت گردشگری نیز تقویت می‌شود.

6)حقوق نابرابر زنان برای کار در حوزه گردشگری نیز به عنوان یکی دیگر از موانع مطرح است. در این زمینه علی‌رغم موانع مذهبی، اجتماعی و حکومتی،که زنان به اندازه مردان برابر هستند، هم زنان و هم مردان می‌توانند به عنوان راهنمای گردشگری کار کنند. کار نکردن زنان در این زمینه موجه نیست، به ویژه اینکه زنان در سایر بخش‌های کاری نیز به راحتی پذیرفته می‌شوند.

از طرفی چهار چالش دیگری که در فعالیت‌­های راهنمای گردشگری پیش روی زنان قرار دارد را بدین شکل می‌توان عنوان کرد:

1)سوادآموزی زنان به عنوان یکی از بزرگترین چالش‌ها در تضمین توانمندسازی زنان مطرح است. بسیاری از زنان تحصیلات خود را که برای به‌دست آوردن مشاغل لازم است به پایان نمی‌رسانند، زیرا مجبورند مسئولیت‌های خانواده را برعهده بگیرند یا ازدواج کنند.

2) کلیشه‌های جنسیتی هنوز در کشورهای در حال توسعه رایج است، جایی که تصور می‌شود زنان برای بسیاری از مشاغل مناسب نیستند.

3) شکاف دستمزدها پدیده‌ای رایج است که در آن زنان برای همان پست شغلی یا برای کار مشابهی نسبت به مردان دستمزد کمتری دریافت می‌کنند. این به عنوان یک مانع بزرگ در مسیر توسعه مطرح است.

4)عدم حمایت همتایان مرد نیز یکی از عوامل اصلی مؤثر بر موفقیت زنان در  صنعت گردشگری است.

 

 

 

انتهای پیام/

کد خبر 14010620640618

برچسب‌ها