ناصر بخشی، هنرمند تجسمی متولد سال ۱۳۶۱ و ساکن تبریز است. آثار ناصر بخشی بهنوعی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی را تداعی میکنند؛ دورانی که اشیا هنوز آنالوگ بودند و با مهارت، برای عمر طولانی و با دستساخته میشدند، دورانی که بهسادگی میشد درون هر شی مکانیکی را باز و ماهیت آنها را کشف کرد.
سازههای ناصر بخشی هم همین حس کنجکاوی را در مخاطب ایجاد میکند. حس کشف کردن به شکل تعاملی که لایههای خاطره را مانند یک داستان، اما بهصورت فیزیکی میتواند کشف کند و در اعماق آن به معنایی فراتر برسد. همانقدر که آثار بخشی حسی نوستالژیک دارند، دارای حسی معاصر و حتی پیشگویانه و روایتگر آینده نیز هستند.
آثار او دارای انگارههای هویتی هستند که در نهایت به ایده بازگشایی حافظه جمعی میانجامد، حافظه جمعی و هر آنچه که حسی نوستالژیک از روایتهای زیستی انسان میسازد. انسان سفرکرده از رویا به عینیت و از خیال به حیات.
در آثار ناصر بخشی مکاشفه در دنیای واقعی و دنیای گذشته انسانها در ظریفترین لایهها و زوایا پیداست. هنر در آنها فضای مکاشفهای است برای مخاطب در زمان و مکان که لایههای معنایی وسیعی را شکل میدهد که مشکل میتوان ذهنیت خالق اثر را بهطور منسجم در آن درک کرد.
آثار او مفاهیم تاریخی و سیاسی را در قالب تلفیقی از نقاشی و اشیای سهبعدی و در واقع حجمی کردن اثر هنری نمود پیدا کرده است و آن را به گزارشی از میان ذهن و زندگی هرروزه بازماندگان رویدادها مبدل کرده است.
آرشیو بهصورت عمومی به ذخیرهای از اسناد و مصنوعاتی گفته میشود که ماهیتی کاملاً مستند دارند.
موزه آرشیو ناصر بخشی به خلق و ارائه بینالمللی و گردآوری و آرشیو آثار و اسناد مرتبط با هنر مفهومی پرداخته است و توانسته بهنوبه خود و اقتضای توانی که دارد بحران تمرکز به پایتخت را در این حیطه بهطور محسوسی پر کرده و راه را برای هنرمندان دیگر در این عرصه باز کند، تا با اعتماد به توان و پتانسیلهای شهر خود بتوانند در عرصه بینالمللی نیز بدرخشند.
هنر چیدمان یا هنر اینستالیشن (Installation art) هنر نصب یا راهاندازی آثار سهبعدی است که در آفرینش آن از عناصر و مواد مختلف در فضایی مشخص و محدود استفاده میشود. هنر نصب یا چیدمان میتواند بهصورت موقت یا دائمی باشد. از ویژگیهای هنر چیدمان، فعالسازی یک محیط یا یک مفهوم با برخوردهای هنری است که اثر، مفهوم هویت میبخشد. موزه آرشیو ناصر بخشی با تبعیت از هنر چیدمان یا اینستالیشن و در تلفیق آن باهنرهای مفهومی شکل گرفته است.
هنر مفهومی (Conceptual art) گونهای از هنرهای تجسمی است که در آن مفهوم یا ایده موجود در اثر، بر زیباییشناسی معمول و مواد بهکاررفته برای خلق آن اولویت دارد. در هنر مفهومی ایده با مفهوم مهمترین جنبه کار است.
موزه آرشیو ناصر بخشی با استفاده از آثار و اسناد تاریخی متعلق به تاریخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آذربایجان و بهویژه شهر تبریز و ارتباط آن با آثار مفهومی خود هنرمند، توانسته است فضایی قابل درک از تاریخ را روایت کند.
درک معنایی رویدادهایی که تأثیر مستقیمی در زندگی افراد داشته و این تأثیرات در هیاهوی تاریخ نوشتاری جامعه گمشده و به آن پرداخته نشده است. بهطور مثال، اسناد و مکتوباتی با موضوع آموزش و پروش کودکان کارکه تحولات تاریخی زمان تأثیرات مخرب فراوانی در زندگی آنها گذاشته است ولی هیچگاه صدای آنان به گوش تاریخ نویسان نرسیده است و تنها دفاتر حضور غیاب وجود آنها را تائید میکند، انگار هر آنچه از زندگی سهم آنها بوده حضورشان در دنیایی بوده است که گرد فراموشی بر رنج آنان پاشیده و تصویری تار از آن باقی گذاشته است.
نامههای مهاجران ایرانی که به دست خوانندههایشان نرسیده است و ناخوانده رهاشده است، درد رنج غربت کشیدههایی که نامشان را در کتابهای تاریخ نمیتوان یافت ولی در تفسیر ناصر بخشی از انسان همیشه مهاجر و آنچه در سازههای چمدانی او بهوضوح قابلرؤیت است، حک شده است. انسانی که هنوز نقطه امن زیستی برای خود نیافته و هرروز چادر سفری خود را در یک نقطه از دنیا بر پا میکند و فردا روز در مکان دیگری.
مهاجرت، فقر، جنگ، بحرانهای اجتماعی و ... هر آنچه از آلام انسانی که در حافظه زیستی و تاریخی انسانها ثبتشده است موضوع موزه آرشیو ناصر بخشی است.
نگاه او به تاریخ به شیوه مستندنگاری فردی و با استناد به آثار و اسناد تاریخی برجایمانده از گذشتگان و نگاهی فردگرایانه و انسان شناسانه است. او معتقد است هنرمند به درک تاریخی از گذشته نخواهد رسید مگر با بازگویی روایت فردبهفرد انسانها در تاریخ. روایتی که تنها از زبان فردیت بازگو شده باشد.
ارتباط منطقی آثار او با اسناد و مدارک موجود به شیوه شاعرانه و انسان دوستانه است. زبان او که روایتی به زبان موزه شناسانه از تحولات تاریخی است در عین روشنگری ، توأم با حس عمیق انساندوستی است. سازههایی گسترده که در یک مجموعهای منسجم روایتی واحد را بازگو میکنند و در تلفیق باهنر چیدمان هدفی بسیار آرمانگرایانه را دنبال میکنند. به طوریکه مخاطب در بازدید خود با روایت واقعی انسان درگذر زمان همراه میشود و مخاطب خود را جزئی از کل پنداشته و با اثر همزادپنداری میکند. این حس با نصب آئینه هایی در جایجای اثر هنری مفهومی جان میگیرد و زمانی که مخاطب چهره خود را در لابهلای کاراکترهای آثار مشاهده میکند، هر آیینه خود را جزوی از دردمندان احساس میکند و رنج آلام انسانها را رنج خود میداند.
در بخشی از بیانیه موزه آرشیو ناصر بخشی آمده است :
"دهههای آخرین سده بیستم ، شاهد تحولاتی عمیق در مفهوم هنر و ساختار زیباییشناسی بوده است و از این رهگذر قلمروی گسترده و متنوعی از ابزارها و روشهای بیان هنری جدید را تجربه کرده است. اساساً مهمترین خصیصه هنر این قرن وجه تجربی آن است که این خود از میلی خستگیناپذیر به نوآوری و شیفتگی بیحدوحصر نسبت به پدیدههای نو سرچشمه گرفته است. تحولات شکلی هنر در ابتدای قرن ،با بهکارگیری موادی فراتر از رنگ و بوم –بهطور مثال بریدههای کاغذ و پارچه در کولاژهای هنرمندان کوبیست، آغاز و در سالهای آخرین آن به آزادی کامل هنرمندان از هرگونه قیدوبند نقاشی و مجسمهسازی و رویکرد بهسوی رسانهها و امکانات جدید آفرینش هنری منتهی شد.
موزههای هنرهای مدرن پس از نیمقرن تجربه ،در سالهای دهه 1970 خود را با بحران هویتی فزایندهای مواجه دیدند. بسیاری از هنرمندان و بازدیدکنندگان این موزهها نگاه به گذشته در معرفی آثار دوره مدرن را نوعی اشرافیت واپس گرایانه پنداشته و عدم حضور فعالانه آنها را درصحنه فرهنگ و هنر معاصر نمیپسندند. با همین انگیزه موزههای هنرهای معاصر باهدف تکاپوی جدید و تحولیافته هنرمندان، ظهور پیداکرده و عرصه تازهای برای اشاعه هنر جدید فراهم ساختهاند. پس از آنها مراکز هنری فعال و گالریهای پیشرو به صحنه معرفی تلاشهای نوینی که پیشتر در دهه 1960 جرقهشان زدهشده بود،تبدیل شدند. طبیعی بود که مکانهای جدید مخاطبان متفاوتی نسبت به بازدیدکنندگان سنتی موزههای مدرن به خود جذب نمودهاند و لذا هنری جدید را، هم به لحاظ شکلی و هم ازنظر مفهومی مورد توجه قرار دادند.
موزههای شخصی هنر مفهومی دربردارنده آرشیو، الهامات و اشیای مرتبط با فرآیند هنری هنرمندان، منبعی عظیم برای شناساندن و آموزش دیداری و معنایی مخاطبان و گردآوری منحصربهفرد از منظر گنجینهای از آثار و الهامات و اشیای شخصی هنرمندان پیش رو هست که هر آنچه مربوط به سبکی از هنر مفهومی باشد در آن میتوان یافت و منبعی مهم برای پژوهش و تدوین آن هنرمند یا سبک خواهد بود، لذا چنانچه این موزههای شخصی در این رابطه شکل بگیرد خودبهخود بالندگی و شناخت در آن حیطه به عمل میآید و میتواند جنبههای فراوانی را پوشش دهد."
موزه از سه بخش تشکیلشده است که به شکل سه گالری بههمپیوسته آثار را به نمایش گذاشته است:
گالری اول: آثار کوچک و اشیای مرتبط با خلق آثار
گالری دوم: عکسها، دفترها و اشیای مرتبط با حافظه جمعی
گالری سوم: آثار نقاشی و هنر مفهومی ناصر بخشی
موزه آرشیو ناصر بخشی(گالری 3)
موزه آرشیو ناصر بخشی(گالری 3)
موزه آرشیو ناصر بخشی(گالری 3)
موزه آرشیو ناصر بخشی در انتقال مفاهیم عمیق تاریخی در قابی کوچک بسیار موفق بوده است. ناصر بخشی که خود جزو هنرمندان هنر معاصر بوده و در عرصه بینالمللی میدرخشد و تاکنون در دهها موزه در کشورهای مختلف نمایشگاههای انفرادی و جمعی برگزار کرده است، در راهاندازی موزه نیز بسیار خلاقانه ظهور کرده است. او موزه را نه یک اقیانوس بلکه چشمهای زاینده میداند که مخاطب میتواند جرعهجرعه از آن بنوشد و از لذت مفاهیم آن گواراترین لحظات را شاهد شود.
اسناد و آثار تاریخی موجود در آرشیو ناصر بخشی ، نه یکشی منفعل و منجمد بلکه ساری و جاری در جریان روایت موزه هستند که ارتباطی منطقی با مفهوم ارائهشده، برقرار میکنند و این ارتباط را تا آخرین لحظات بازدید حفظ میکنند. فرم و شکل ارائه آثار نیز باقدرت تمام به درک عمیق مفاهیم ارائهشده کمک میکند. بعضی از آثار داخل ویترینهای طراحیشده توسط خود هنرمند به نمایش درآمدهاست و برخی در مکانهای نامتعارف استقراریافته است. داخل جعبهها و یا بخشی از عکسها در قطعهای از یکتخت خواب کودک. هنرمند در چیدمان موزه نیز از داشتهها و دانش هنری خود در نهایت کمال بهره برده است. انتخاب محل استقرار هر اثر و فرم ارائه آنها دقیقاً در راستای انتقال مفاهیم و در خدمت سناریوی موزه قرار گرفته است.
و در یک کلام با فرصتهای مقدور، ناصر بخشی موفق به بهترین حالت نمایش و ارائه آثار شده و آیندهای از موزهداری نوین، سرشار از امید با چشماندازی بسیار درخشان را ترسیم کرده است.
گزارش از: گیسو فکوری نوشاد، کارشناس امور موزههای استان آذربایجان شرقی
انتهای پیام/