به گزارش میراث آریا، محمد رسولی گفت: در شاهنامه فردوسی علومی همچون فلسفه، کلام و حکمت و نوع نگرش شیعی به هستی و عالم وجود متجلی گشته است و این امر تا به آن حد است که برخی پژوهشگران، گاهی تصور میکنند فردوسی فقیهی شاعر بوده که ماهرانه و حرفهای به طور غیر مستقیم اعتقاد خود به مذهب شیعه را در این منظومۀ عظیم گنجانده و سپس این مفاهیم را در بستری از جنس حماسه و داستانهای تاریخی پیچیده و به جامعۀ مخاطب ارزانی داشته است.
وی افزود: شاید شگفت زده شوید اگر بگویم که هر پنج اصل دینی شیعی یعنی توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد به نیکی در شاهنامه آمده که گاهی به صراحت هر چه بیشتر و گاهی هم با کنایه است. به هر روی شاهنامه با زبانی موزون در قالب وقایعی کاملا عینی تاریخ را شرح داده و فردوسی، باورهای مذهبی خود را در دل این وقایع تعبیه کرده است. متاسفانه برخی از پژوهشگران شاهنامه، این وقایع را اسطوره میدانند در صورتی که تمام شاهنامه آینهای از تاریخ است و ردپای دین اسلام و مذهب شیعه در این آینه مشهود است.
رسولی اضافه کرد: تعداد ابیاتی که به بحث حضور مذهب شیعه در شاهنامه میپردازند، بسیار است و نمیتوان همه آنها را در گفتوگو مطرح کرد ولی به چند نمونه از ابیات مهم در این زمینه اشاره می کنم. مثلا فردوسی در باب توحید میگوید «هر آن کس که از دادگر یک خدای؛ بپیچد نیارد خرد را به جای» و درباره نبوت میگوید «به گفتار پیغمبرت راه جوی؛ دل از تیرگی ها بدین آب شوی».
وی افزود: فردوسی اینگونه از معاد سخن می گوید که «تو را از دو گیتی بر آورده اند؛ به چندین میانجی بپرورده اند/ کزین خواب نوشین سر آزاد کن؛ ز فرجام گیتی یکی یاد کن!» و در بخشهایی از شاهنامه پیرامون عدل میفرماید «کنون هرچ خواهیم کردن ز داد؛ بکوشیم وز داد باشیم شاد».
به گفته این شاهنامه پژوه، حکیم ابوالقاسم فردوسی موضع خود را پیرامون امامت در این بیت روشن میسازد «منم بنده اهل بیت نبی؛ ستاینده خاک پای وصی/ اگر چشم داری به دیگر سرای؛ بنزد نبی و علی گیر جای/ برین زادم و هم برین بگذرم؛ چنان دان که خاک پی حیدرم».
انتهای پیام/
نظر شما