رجبعلی لباف خانیکی باستانشناس و پژوهشگر میراثفرهنگی در یادداشتی نوشته است: یکی از حرکتهای پسندیدهٔ معاونان فرهنگی شهرداریها در روزهای نوروز ایجاد و نصب المانها یا آثار تجسمی هنری، فرهنگی و تاریخی در میدانها، چهارراهها و معابر شهرها است.
این اقدام فرهنگی که مورد اقبال شهروندان نیز قرار میگیرد بسیار مفید، تاثیرگذار و آموزنده است و ارزش این را دارد که در شهرداریها کمیته یا ستادی شکل بگیرد تا در آن علاوه بر هنرمندان خلاق و ماهر، صاحبنظرانی چون جامعه شناس، روانشناس، معمار، تاریخدان و باستانشناس حضور داشته باشند و سازههای هنری را ارزیابی و داوری کنند. امسال علاوه بر سوژههای متعدد در منظرهای عمومی شهر مشهد، اِلمانهای نصب شده در میدانهای تقاطع بلوار شهید فکوری و سرافرازان(میدان سرتیپ محمدرضا ریحانی یساولی) و تقاطع شهید فکوری و خاقانی (میدان سید علی آل شهیدی) بسیار هوشمندانه و قابل تحسین است. آنها ماکتهای بزرگ از ظرفهای سفالی پیش از تاریخ کشف شده در زیستگاههای کهن ایران متعلق به حدود ۷ تا ۳ هزار سال پیش (عصر مس و برنز تا هزاره اول پ.م) دوران طلایی فرهنگ و تمدن ایران زمین است عصری که در آن خط و نگارش آغاز شد، با استفاده از فلز برنز انواع ابزار و آلات دفاعی و کشاورزی ساخته شد، از علوم مختلف در تمشیت زندگی استفاده شد، چرخ سفالگری ابداع شد، شهرنشینی آغاز شد و هنر نگارگری به جایی رسید که به سفالهای منقوش عصر برنز میگویند «سفالهای آغاز ادبیات» زیرا همان نقشهای زیبا و خلاصه شدۀ بدنه سفالها، اساس و شالوده خط شدند.
سرزمین مقدس ایران آن شایستگی و قابلیت را داشته که در رواج و پاسداشت ارزشهای انسانی و فرهنگی در بین جوامع بشری پیشتاز باشد که آثار آن جهشهای شگفتانگیز را در زیستگاههای کهنِ حصار دامغان، سیلک کاشان، شوش، شهداد، جیرفت کرمان، شهر سوخته سیستان و زیستگاههای متعدد دیگری شاهد هستیم.
آن قدمهای اولیه و در عین حال محکم، استوار و عالمانه موجب افتخار و سربلندی ما است که جا دارد به عنوان یک ملتِ متمدنِ پیشتاز به آنها ببالیم.
میدانیم که به یمن مطالعات باستان شناسی و معماری مشخص شده است که تداوم آن خلاقیتها در چغازنبیل، همدان، پاسارگاد، تخت جمشید، شوش، قنات قصبه شهر گناباد، نسای ترکمنستان، بیستون و طاق بستان کرمانشاه، نقش رستم فارس تیسفونِ عراق، شیراز، اصفهان، نیشابور و مشهد همواره ملت ایران را مبتکر، خلاق و توانمند در میان ملتها پر آوازه نگاه داشته و شهرداریها وظیفه دارند یادمانهای پرشکوه و افتخارآمیز ملت ایران را صرف نظر از زمان یا مکان یا دودمان خاص، به اهتزاز در آورند و به رخ بکشند زیرا خالق تمامی آثار فاخر منقول و غیرمنقولِ فرهنگی، هنری و معماری ایران زمین از میان توده مردم برخاستهاند نه از دربارها.
چه بخواهیم و چه نخواهیم هویت ما در پهنه فلات ایران شکل گرفته که اکنون نمادها، نشانهها، آثار تاریخی، اسناد و کتیبهها، آن هویت را تعریف میکنند و ما اگر فرزندان خلف این سرزمین باشیم که هستیم باید در پاسداشت و بزرگداشت نشانههای هویتی خود بکوشیم، که اقدام فرهنگمدارانه شهرداری مشهد از آن جمله است.
ارزشها و نمادهای فرهنگی و هنری ایران پرشمارند و پر واضح است که هنرمندان و مبتکران باید هم و غم خود را صرف شناخت، معرفی و عرضۀ ظرایف فرهنگی و هنری ایران کنند.
در احساس مسئولیت و ایراندوستی هنرمندان مشهدی تردید ندارم و اطمینان دارم که اگر با صاحب نظران مشورت میشد به جای ظروف سفالی «ازنیق» ترکیه در آخر بلوار وکیلآباد، ظروف زیبای زرین فام یا آبی-سفید دوران اسلامی ایران را به نمایش میگذاشتند.
انتهای پیام/
نظر شما