درسا دزفولیان، پژوهشگر گردشگری فرهنگی و رویداد و دانشجوی دکترای گردشگری دانشگاه سویل اسپانیا در یادداشتی نوشت: با شدت گرفتن مشکلات زیستمحیطی ناشی از توسعه صنعتی و برداشت بیرویه از زمین و طبیعت و همچنین نارضایتی افراد جامعه محلی از حضور بیش از حد گردشگران در برخی مقاصد جهان در پی افزایش گردشگری انبوه، جلساتی تشکیل و تصمیم گیریهایی پیرامون این مسائل انجام شد از جمله بهکارگیری اصول توسعه پایدار در صنایع و سپس ورود آن به گردشگری. با پدیدار شدن نقصهایی در برنامه توسعه پایدار سازمان ملل و اهداف آن و از کنترل خارج شدن تغییرات اقلیمی و آبوهوایی کره زمین، محققان رویکرد جدید بازآفرینی را وارد چرخه زندگی کردند.
در میان صنایع پایدار، گردشگری از مهمترین صنایع و دارای نیروی محرکه بالا برای ایجاد تغییرات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، شهری و محیطی در جامعه است. طی سالهای اخیر، بهخصوص پس از گذراندن دوران چالشبرانگیز کووید-۱۹، مفهوم دیگری علاوه بر پایداری به صنایع گستردهای افزوده شد تا نقصهای برنامههای توسعه پایدار را برطرف کند و گامی فراتر از حفظ منابع برای امروز و آیندگان باشد. این مفهوم، گردشگری احیاکننده یا بازآفریننده (Regenerative tourism) نام دارد. با پیشرفت روزافزون صنعت گردشگری، نیاز به تدوین و اجرای اصول و ارکان این مفهوم و نگرش بیشتر در جامعه و صنایع، به خصوص صنعت گردشگری، حس میشود.
با توجه به یافتههای جدیدترین مقالات در زمینه حمایت جامعه محلی و ذینفعان در توسعه پایدار در شهرهای ایران، میزان علاقه و مشارکت جامعه محلی و فعالان صنعت گردشگری به توسعه گردشگری پایدار مشخص شدهاست و با بهکارگیری برخی از مؤلفههای گردشگری پایدار در ایران، شاهد تغییرات اندکی در قسمتهایی از این صنعت بودیم؛ از جمله برگزاری تورهای گروهی با تعداد گردشگران کمتر، خدمات تخصصیتر و شخصیسازی شدهتر، به مقاصد ویژه و با اهدافی به غیر از استراحت و تفریح، و با علاقههای منحصربهفرد برای فراگیری مهارتی جدید یا تجربیات جدیدتر و مسئولانهتر. این نوع از گردشگری بیشتر در میان قشر خاصی از جامعه مرسوم است، به همین سبب است که نتایج موردنظر این دیدگاه در ایران ملموس نیست.
در برنامه پیشنهادی دولت برای وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، از تخریب و آسیب به میراثفرهنگی و طبیعی توسط گردشگران بهعنوان یک تهدید برای صنعت گردشگری ایران نام برده شده است، اما همچنان عدم اتخاذ قوانین در این زمینه ادامهدار بوده است. در نتیجه، این موضوع بهعنوان یکی از عمدهترین دلایل نیاز تغییر دیدگاه فعالان این صنعت به سمت بازآفرینی خواهد بود.
گردشگری بازآفریننده نیز مانند گردشگری پایدار، نیاز به تغییر اساسی در دیدگاه را در سه بعد اصلی اقتصاد محلی، فرهنگی و اجتماعی و زیستمحیطی متمرکز میکند. در واقع گردشگری بازآفریننده بهعنوان یک پله بالاتر یا گامی تکمیلکننده برای دیدگاه گردشگری پایدار، توسط محققان این حوزه معرفی میشود، بدین معنا که علاوه بر محافظت از منابع برای نسل آینده، به دنبال بالابردن کیفیت آنها، پیش از رهاکردن به حالت اولیه نیز است. کشورمان نیز در هر سه بعد نامبرده شده، نیازمند تصمیمگیری و سیاستگذاریهای جدید و جدی است.
مقصد گردشگری و اقتصاد محلی آن همانند نظام طبیعت، دارای ظرفیت و اصول است و شکوفایی و توسعه آن صرفاً از نظر مالی میسر نمیشود. با گسترش گردشگری بازآفریننده، به دنبال قطع بازاریابی برای گردشگری نیستیم بلکه به دنبال ایجاد درک وسیع و عمیقتری از رشد در طبیعت، و ایجاد تابآوری و سازگاری بیشتر هستیم. در گردشگری پایدار تلاش بر پایه باقی گذاشتن منابع برای آیندگان است؛ اما در گردشگری بازآفریننده باید منابع را برای آیندگان به گونهای بهتر از گذشته بهجا گذاشت. همانطور که گفته شد، در گردشگری باز آفریننده به فکر درونیسازی تابآوری جوامع، با مشارکت اکثریت محلی، برای مقابله با مسائل ناگهانی هستیم، که این امر خود، جامعه را به سمت برآوردن اهداف توسعهی پایدار نیز سوق میدهد.
انتهای پیام/
نظر شما