رجبعلی لباف خانیکی باستان شناس و پژوهشگر میراث فرهنگی در یادداشتی نوشت: در فاصله ۷۲ کیلومتری شمال غرب مشهد شهر گلمکان واقع شده که علاوه بر وجهه ییلاقی و گردشگری، به لحاظ تاریخی، اعتقادی و عرفانی نیز جایگاه والایی داشته و بزرگانی از اهل طریقت در آن دیار بالیدهاند که «ابوالقاسم علی عبدالرحمن گهوارهگر» از آن جمله است و آرامگاهش بر فراز تپهای مشرف بر روستای نوزاد واقع در ۲ کیلومتری گلمکان نماد محرز و یادآور شأنِ آن شخصیتِ قرن هشتم ه.ق است.
عبدالرحمن گهوارهگر که خود صوفی وارسته و مورد احترام مردم بود، با عارفان دیگر ولایت توس چون «مولانا رضیالدین مایانی» و «شیخ حافظ بهاءالدینی»، «عمر ابردهی»، از تربیت یافتگان عارف بزرگ «شیخ عبدالله غرجستانی» معاصر بود و به آنها ارادت داشت.
برخی او را جزو عقلای مجانین برشمردهاند و برخی صاحب کرامات دانسته و تا آن جا بر کشیدهاند که به باور آنها حق تعالی دعایش را اجابت کرده و به رحمت خود وبا را از مردم دفع کرده و چنان منزلتی داشته که «علی خان» حاکم توس به زیارتش مباهات میکرده است.
تاریخ دقیق تولد گهوارهگر نامعلوم است اما وفات او را سال۷۷۱ دانستهاند و بر کتیبهای منصوب بر بالای ورودی آرامگاهش این گونه به نظم کشیدهاند:
مقتدای اهل عالم هادی راه یقین
کرداندر هفتصدوهفتاد ویک عزم سفر
رفت از این غم خانه ویرانه بی اعتبار
جانب فردوس علیین روان گهواره گر
آرامگاه گهوارهگر یکی از زیباترین بناهای به جای مانده در دشت توس است. این بنا در ابعاد ۱۶×۱۶ متر مجموعهای مشتمل بر یک فضای آرامگاهی محقر مخروط مانند در میانۀ مجموعه، چهار رواق مسقف آجری با پهنا و ارتفاع ۵ متر که هر یک با سه دهنه طاق بلند و گشاده به بیرون ارتباط مییابند و گنبدی آجری و متوازن به بلندای ۱۴/۵ متر بر افراشته بر ساقهای استوانه به ارتفاع ۵ متر از بام، که همه بر روی سکویی در میان گورستانی محصور استقرار یافتهاند.
بعید نیست که هسته اولیه آرامگاه عبدالرحمن گهوارهگر همان بنای دخمه مانند محقر بوده که همانند صومعۀ عارفان متواضعانه و اندکی پائینتر از سطح زمین در سال ۷۷۱ ه.ق بر فراز گور او ساخته شده است اما جذبۀ عرفانی و شخصیت محبوب او موجب شده که بعدها علاوه بر تجدید اندود گچ و آرایش رویۀ دیوارها، رواقها ساخته شوند و بر فراز آنها گنبدی زیبا استقرار یابد. شواهد موجود حکایت از آن دارند که
بنا در دو مرحله ساخته شده است. مرحله اول سال ۷۷۱ ه.ق و مرحله دوم سال ۱۳۰۰ ه.ق توسط آل جلایر که از کلات نادر به نوزاد مهاجرت کرده بودند و دلیل آن مهاجرت وصلتی بوده که میان حاکم چناران و خان جلایر صورت گرفته از این قرار که اولاد «ممِش خان» روستای نوزاد را به عنوان مهریه به دختر خانٍ جلایرها داده و این امر دلیل حضور آن خاندان در آن روستا شده که سنگ قبرهای جلایریان در جوار آرامگاه گهوارهگر شاهد حضور آنها در نوزاد است.
گویا در سال ۱۳۰۰ ه.ق جلایریان مهاجر از کلات و ارادتمند عبدالرحمن گهوارهگر تصمیم میگیرند آرامگاهی در خور شخصیت آن عارف بسازند و تصمیم خود را عینا همانند آرامگاه نادرشاه (عمارت خورشید) در کلات نادر اجرا کردند.
مطالعات باستان شناسی پیرامون عمارت خورشید به وضوح نشان داده است که یک آرامگاه متعلق به دوران ایلخانی در عصر افشاریه نوسازی و به صورت کنونی درآمده است، دقیقا آن اقدام در نوزاد هم تکرار شده به این ترتیب که به شیوه آرامگاه نادر در کلات، آرامگاه اولیه گهوارهگر دست نخورده باقی مانده و بر اطرافش رواقها و بر فرازش گنبدی بلند ساخته شده است.
به عبارت دیگر نقشه عمارت خورشید در آرامگاه گهوارهگر اجرا شده با این تفاوت که عمارت خورشید ناتمام مانده و گنبد بر فراز ساقه استوانهای شکل اجرا نشده در حالی که گنبد آجری آرامگاه گهواره گر ساخته شده، تفاوت دیگر در نمای بنا است. نمای بیرونی عمارت خورشید سنگهای حکاکی شده است در حالی که نمای دیوارهای آرامگاه گهوارهگر آجری و ساده است، تنها آرایههای ساده نما لایههای اندود گچ بوده که بر روی برخی لایهها آثار نقاشی مشاهده میشود. از جمله بر بالای دیوارهای انتهایی رواقها ردیفی از قابهای به هم پیوسته با رنگ سرخ یا شنگرف ایجاد و درون آنها با موضوعات گیاهی نقاشی شده است.
در جای جای آرامگاه نشانههای فرسایش مشاهده میشود که در صورت عدم رسیدگی و استحکام بخشی، موجودیت آن بنای زیبا و کم نظیر تهدید میشود.
وجود قنات پر آب نوزاد در جنوب غرب آرامگاه و درختان سرو و افسانهای و رمز آلود جبهۀ شرقی، حکایت از جایگاه ویژه و قابل اعتنای آرامگاه دارد به گونهای که یک سازه دیگر در مجاورت بنا و سمت شمال شرقی آن معروف به «غلور خانه» میتوانسته است پاسخگوی نیازهای معنوی و غذایی بسیاری در مجاورت آرامگاه باشد.
آرامگاه گهوارهگر در پانزدهم آذر۱۳۷۹ به شماره ۱۸۱۲ در فهرست آثار ملی ثبت شد.
انتهای پیام/
نظر شما