میثم لباف خانیکی عضو هیئت عملی دانشگاه در یادداشتی نوشت: گرچه این محوطۀ تاریخی بهعنوان سکونتگاهی از دورۀ ساسانی معرفی شده بود؛ ولی شواهد امر شامل موقعیت خاص جغرافیایی، بافت مشهود معماری و سفالهای سطحی حکایت از قدمت دیرینهتر این محوطه داشت. از طرف دیگر قرارداشتن این محوطه در ناحیهای که از دیرباز بهعنوان خاستگاه اولیۀ اشکانیان شناخته میشد و نیز ارتباط مکانی آن با شهر نسا در جنوب ترکمنستان و نیز با مهمترین معبر مواصلاتی شمال فلات ایران که بخشهای مرکزی آسیا را به دشت گرگان مرتبط میساخت سبب شد که از سال ۱۳۹۸ موردتوجه باستانشناسان قرار گیرد.
به دنبال انعقاد تفاهمنامه همکاری ۵ساله بین پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری کشور و موزۀ لوور فرانسه هیئتی متشکل از باستانشناسان و متخصصان ایرانی و فرانسوی به سرپرستی دکتر میثم لباف خانیکی (عضو هیئتعلمی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران) و دکتر روکو رانته (بخش هنر اسلامی موزۀ لوور) شکل گرفت و اولین فصل مطالعات باستانشناسی در آبانماه ۱۳۹۸ در محوطۀ ویرانشهر انجام شد. این مطالعات طی ۵ فصل به طور متمادی در سالهای ۱۳۹۹، ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ ادامه یافت و منجر به ارائۀ نتایج درخشانی در ارتباط با باستانشناسی دوران تاریخی درۀ اترک گردید.
در فصل نخست در سال ۱۳۹۸ به بررسی سطحی محوطه و ثبت و مستندنگاری آثار مشهود معماری در این محوطه تاریخی اختصاص یافت. از جمله اقدامات صورتگرفته طی این فصل از مطالعات باستانشناسی، تهیۀ نقشۀ منحنی میزان و مدل رقومی ارتفاعات، عکسبرداری هوایی و زمینی از عرصۀ محوطه، مطالعۀ سفالهای سطحی و تعیین سیاست کاوش برای فصلهای آتی بود. مطالعۀ عوارض بقایای معماری آشکار ساخت که محوطۀ ویرانشهر شامل سکونتگاهی به پهنۀ ۱۴ هکتار بوده که حصاری مربعشکل به طول و عرض ۳۵ متر آن را در برمیگرفته است.
بر اساس مستندنگاری عرصۀ محوطۀ ویرانشهر در فصل اول، معلوم شد که در سطح محوطه تپههای خرد و کلانی وجود دارد که هر کدام ویرانههایی از ساختمانهای تاریخی را در خود جایداده است. یکی از مهمترین این اتصلال، تپۀ نسبتاً مرتفعی به ارتفاع ۶ الی ۷ متر بود که در میانۀ جنوبی محوطه قرار دارد. شناسایی بقایای معماری نهفته در این تپه نیز یکی از اهداف کاوش فصلهای آتی را رقم زد.
از مهمترین یافتههای فصل اول در نتیجۀ مطالعۀ روشمند سفالهای سطحی حاصل شد. مطالعۀ مشخصات فنی و گاهنگاری نسبی سفالهای سطحی محوطۀ ویرانشهر این فرضیه را به وجود آورد که سکونت در این محوطه بر خلاف آنچه هیئت ایتالیایی مطرح کرده بود، نه از دورۀ ساسانی بلکه از دورۀ اشکانی آغاز شده است. این فرضیه لزوم تمرکز بر گاهنگاری دقیق محوطه را در فصول بعد موجب گردید و بخشی از اهداف سالهای آتی بر گاهنگاری محوطه تعریف شد.
طی فصل دوم در سال ۱۳۹۹ دو برنامۀ مطالعاتی شامل تعیین دقیق عرصه و حریم محوطۀ ویرانشهر و کاوش باستانشناسی در ناحیۀ دروازۀ مفروض ویرانشهر و تپۀ جنوبی داخل محوطه. یافتههای باستانشناسی که در این فصل از کاوش یافت شد عمدتاً شامل بقایای معماری بودند نشان دادند که آنچه بهعنوان دروازه فرض شده بود بهواقع ورودی اصلی محوطه را تشکیل میداده که از دو طرف توسط دو برج احاطه میشد. کاوش در فضای داخلی و بخشی از نمای بیرونی برج شمالی، سازهای مستطیلشکل را آشکار ساخت که شامل بقایایی از دیوارهای متقاطع بود که با خشتهای بزرگ ۴۰*۴۰ سانتیمتر ساخته شده و فضاهای متعدد تودرتویی که کاربری نامعلومی داشتند را پدید آورده بودند. این فضاها در دورههای بعد دستخوش مداخلات و تغییرات فراوان شده بود.
در فصل سوم در سال ۱۴۰۰ کارگاههایی در امتداد و در ارتباط با کارگاههای فصل قبل در همان دو ناحیه (دروازه و تپۀ جنوبی) ایجاد شد و پلان بهدستآمده در فصول قبل را تکمیل کرد.
فعالیتهای فصل پنجم (۱۴۰۲) طی دو برنامه دنبال شد؛ کاوش در تپۀ جنوبی و عملیات خواناسازی دروازه. کاوش در تپۀ جنوبی فرم، پلان و ماهیت بنای مدفون در تپۀ جنوبی را تقریباً آشکار ساخت. بر اساس یافتههای این فصل هم اکنون میدانیم که بنایی که در این محل برپا بوده از یک ایوان به پهنای دهانۀ ۱۲ متر تشکیل مییافته است. این ایوان بهسوی شرق گشوده میشد و در انتهای آن درگاهی وجود داشت که ابتدا به یک راهرو و سپس به تالاری مربعشکل راه مییافت. این تالار نیز ۱۲*۱۲ متر وسعت داشت و راهروی نسبتاً باریکی آن را احاطه میکرد. این پلان معمولاً در بناهای نیایشگاهی آسیای مرکزی طی دورۀ سلوکی و اشکانی اجرا میشد. مجموعه معماری مذکور را گروهی از فضاهای جانبی از دو سوی شمال و جنوب در برمیگرفتند. این مجموعه با بقایای معماری که گاه ارتفاع آنها به ۴ متر میرسد، سالمترین مجموعه معماری دورۀ اشکانی است که تا کنون در ایران شناسایی شده است و نسبت به انواع مشابه که پیشتر توسط باستانشناسان خارجی در افغانستان و ترکمنستان کاوش شدهاند، سالمتر و وسیعتر است؛ لذا شناخت جزئیات بیشتر از این بنا خواهد توانست نقطۀ عطفی در شناخت تاریخ معماری ایران باشد. هنوز مواردی چون نحوۀ پوشش سقف ایوان و تالار نامعلوم است. هنوز نمیدانیم که دقیقاً کاربری این بنا چه بوده است و از فضاهای مختلف آن چه استفادهای میشده است. این سؤالات در کنار ابهامات دیگر در ارتباط با مسائل سازهای و دلایل ترک بنا و نیز آخرین ادوار بهرهوری از این مجموعه روند کاوش فصلهای آتی را تعیین خواهد کرد.
طی عملیات خواناسازی دروازه، بخشی از برج شمالی پس از پاکسازی مورد خواناسازی قرار گرفت. عملیات خواناسازی با استفاده از خشتهای ۲۵*۲۵ که در یکی از کارگاههای همین منطقه با اصول خشتزنی سنتی تهیه شده بود صورت گرفت. در نتیجه، قسمتی از دروازه تا ارتفاع متوسط ۵/۱ متر خواناسازی شد و هم اکنون بخشی از یک دروازۀ اشکانی در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد. امید است با ادامۀ کاوشهای باستانشناسی و انجام همزمان عملیات مرمت و خواناسازی محوطۀ ویرانشهر به یکی از جاذبههای گردشگری منطقه تبدیل شده و تبعات سودمندی در راستای توسعۀ پایدار استان خراسان شمالی داشته باشد.
انتهای پیام/
نظر شما