رضا رئیسی، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: این روزها که هارتلند انرژی و مهد تمدن و ادیان، بیش و پیش از هر زمان دیگری در تب و تاب التهابات خطیر و اتفاقات صعب و سخت روزگار میگذراند و در پی انتحارات نظامی و سیاسی رژیم منحوس صهیونیستی، غرب آسیا به مثابه بشکه باروت قابل اشتعال گشته، سوال و پرسش مهم آنست که جمهوری اسلامی ایران در واکنش به این افسارگسیختگی بی امان و تعرض از تمامی حدود و خطوط قرمز که در چارچوب معادله قالب حاکم بر چند دهه منازعه ایران با اسرائیل با عنوان «موازنه منفی» صورت بندی میشد، می بایست با کدامین استراتژی و راهبرد، دشمن قهار و هار را تنبیه و دست بالای خود را بر سر میز موازنات منطقهای و معادلات ژئوپلیتیکی تسری و تعمیم دهد.
بنیامین نتانیاهو که بزرگترین ضربه طول تاریخ حیات این رژیم سفاک را در ۷ اکتبر پذیرا شد، برای جبران ضربه واردهی ترمیم ناپذیر، این روزها در آستانه سالگرد این عملیات، بی محابا به در و دیوار میکوبد تا شاید بتواند، هم در بعد نظامی و سیاسی هم در ابعاد رسانهای و افکار عمومی منطقه ای، جایگاه از دست رفته را احیا کند و به خیال خودش بازدارندگی و هیمنه و ابهت گذشته و مخدوش شده را دوباره بازگرداند.
او در همین راستا از ماجرای محافظه کاری اجتناب ناپذیر معطوف به انتخابات ریاست جمهوری در میان سران ایالات متحده نیز حداکثر بهره برداری را کرده و کمپین تبلیغاتی خود را در مسیر این میلیتاریسم افسار گسیخته به پیش میراند و مع الاسف عدهای در داخل در دام این پازل از پیش طراحی شده، افتاده و به جای اعتنا و اعتماد به تدبیر در اردوگاه خودی، ناخواسته همسو با تحرکات ایذایی و مدل جنگ روانی دشمن، خواستار تحرکی عاجل و پاسخی سریع و فوری به این حملات تلخ و جانسوز هستند.
حال آنکه باید توجه داشت، مهمترین راهبرد ایران در پاسخ به این تعرضات و تخلفات از تمامی حدود توسط دشمن، بازگرداندن عنصر «بازدارندگی» بر سر میز نبرد و منازعه است، درست همان چیزی که اکنون اسرائیل هم در ورای این تحرکات به دنبال آن است. این بازدارندگی برای ایران به طور قطع به یقین با پاسخی از نوع موارد قبلی و یا بدون رعایت اصل غافلگیری ممکن و میسر نیست و این نکتهای است که عزیزان تعجیل خواه که احساسات آن جریحه دار شده و دلبستگی آنان به اردوگاه مقاومت کتمان ناپذیر است، آن را لحاظ نمی کنند و از طرف دیگر در قالب پروپاگاندای پردامنه و متواتر صهیونیست های بی نام و نشان مدام روی نقاط حساس و قوه عاقله آنان مانور داده می شود که چرا ایران پاسخ این گستاخی را نمی دهد و وا اسفا که همه چیز از دست رفت و…
البته که خاموشی خورشید عالم تاب جبهه مقاومت، واقعه ای بس سترگ و مصیبتی تلخ و ناگوار است اما عزیزان دغدغه مند تصویر کلان را ببینند و از یاد نبرند که فراتر از شخص شخیص جناب سیدحسن نصرالله(رضوان الله تعالی علیه) آرمان او، هدفش و مانیفستش که جان گرانمایه خود را نیز در این مسیر تقدیم کرد، مهم است و آن چیزی نیست جز آزادی قدس شریف و نابودی و اضمحلال رژیم اشغالگر که نوک پیکان و عمود خیمه آن جمهوری اسلامی ایران است و وی مفتخر بههمراهی و حراست از این نگین انگشتری اردوگاه مقاومت بود.
جمهوری اسلامی که نشان داده اگر در هر نقطه و موضوعی دچار کاستی و خلل باشد در پیشبرد سیاست های منطقه ای کارآمد و کاربلد است و گواهش همین حزب الله لبنان است که از یک جمع چند نفره و ضعیف البنیه، طی ۴ دهه تبدیل به یک ساختار چند بعدی نظامی و استراتژیک، با نقش آفرینی بی مثال و غیر قابل کتمان در معادلات منطقهای شد.
اکنون نیز باید به استراتژیست های نظام در این عرصه باور و اعتنا داشته باشیم و از یاد نبریم که هر چند در جنگ لطمات و ضربات سخت و صعب گریزناپذیر است؛ اما مهم آنست که در نهایت و نقطه غایی، کدامین طیف و دسته برتری و تفوق می یابند و تجربه و تاریخ نشان داده که ایران و تصمیم گیران آن ید طولایی در برقراری امنیت و استحکام و ثبات در اردوگاه خودی دارند و بدون شک این بار نیز در موقع لازم پاسخی درخور و تعیین کننده با رعایت آن اصل و راهبرد «بازدارندگی» را روی میز معادلات منطقهای قرار داده و انتقام لازم و ضروری را خواهند گرفت که می گوید: صبر و ظفر برادر یکدیگرند…
انتهای پیام/
نظر شما