مهدی بستار روزنامه نگار و فعال رسانهای استان کرمانشاه در یادداشتی نوشت: هر دست سازهای معرف فرهنگ قوم و ملتی است و از آنجا که نشانههایی از تاریخ و پیشینه آن قوم را در دل خود جای داده شناسنامه و سند تمدنی مردمان یک سرزمین تلقی میشود!
با توجه به اینکه این شناسههای فرهنگی در گذر زمان با زندگی مردم عجین شده و به عنوان بخشی از آداب و رسوم جامعه جا افتاده ارزشی معنوی یافته و به دلیل تعلق خاطری که در مردم به وجود آورده توانسته خود را از گزند اتفاقات و حوادت تاریخی مصون داشته و برای نسل های بعدی به یادگار بماند.
راز این ماندگاری را علاوه بر آنچه ذکر شد، میتوان در مزیتهای نسبی صنایعدستی و خلق ثروتی که برای جوامع محلی به وجود میآورد جستجو کرد.
هرچند با رشد و گسترش تکنولوژی شاهد تولید کالاها و محصولاتی با تیراژ بالا و در زمانی کوتاهتر هستیم تا انسانها از دردسر تولید با دست رهایی یابند اما هنوز هم تولید محدود و معدود کالایی که با دست و بدون بهره بردن از تکنولوژی ساخته میپشود خریدار و خواهان خود را دارد!
این توجه و اشتیاق به صنایعدستی اگر به نحو صحیحی مدیریت و هدایت شود میتواند منبع و منشاء تولید ثروت، انتفاع جوامع محلی و ایجاد اشتغال باشد. پس لازم است که دولتپها، انجمنها و تشکلهای صنفی فعال در این حوزه، صنعتگران و مردم محلی راه را برای این انتفاع و خیر عمومی هموار کنند.
در این حالت رونق گرفتن صنایعدستی میتواند به رونق اقتصادی منجر شود تا راه برای این تفسیر باز شود که مردمی که نان فرهنگ خود را میخورند هرچه از فرهنگ غنیتری برخوردار باشند سفره گستردهتری هم خواهند داشت.
اما برای رسیدن به این سفرهی گسترده باید به الزاماتی چند توجه و مقدماتی را فراهم کرد!
وقتی دست سازهها معرف فرهنگ و پیشینه یک منطقه هستند ضروری است که پیش از هر اقدامی بستر و زمینهی معرفی هرچه بیشتر فرهنگ جامعه میزبان فراهم شود. تا با جلوهگری ویژگیهای فرهنگی آن شهر مخاطبِ میهمان به تکاپو برای یافتن نشانههایی بیشتر از فرهنگ جامعهی میزبان بیفتد. ذهن جستجوگر میهمان حین این کاوشوها با ویژگیها و مشخصههایی از فرهنگ میزبان مواجه میشود که بر اشتیاق او برای شناسایی بیشتر میافزاید.
بدین ترتیب رفته رفته تکههای این پازل فرهنگی در ذهن گردشگر شکل میگیرد و او برای تکمیل این پازل به جستجوی خود ادامه داده و از پرداخت هر بهایی دریغ نمیکند. اینجاست که صنایعدستی یک شهر به عنوان تکهای از پازل فرهنگی مردمان آن دیار خواهان فراوان یافته و ارزش مادی مییابد، اتفاقی که به تولید ثروت در جامعه ی میزبان منتهی میشود.
حالا با طرح این پرسش که چطور میتوان جاذبههای فرهنگی جامعهی میزبان را به میهمان معرفی کرد؛ یک گام به عقب باز میگردیم!
اگر فرهنگ را مجموعهای از آداب و رسوم، سبک زندگی، سلیقهها، ترجیحات و علایق مردم یک منطقه یا شهر بدانیم برجسته نمودن این ویژگیها توسط ابزارهای نوین تبلیغاتی، ارتباطی سپس امکان تجربهی بدون واسطه و مستقیم آن از طریق فراهم نمودن شرایط حضور مستقیم گردشگر در پیچ و خم روزمرگی مردم محلی باعث ایجاد اشتیاق و در نتیجه افزایش شناخت میشود.
هرچه این شناخت عمیقتر و بیشتر باشد میل دستیابی به نشانههای فرهنگ میزبان در میهمان بیشتر میشود؛ میلی که منجر به خرید دست سازهها و صنایعدستی میشود.
اینجاست که صنعتگران و استادکاران با راهاندازی کارگاههای تولیدی و جذب جوانان علاقمند به تولید انبوه دست سازههایی روی میآورند که میتواند در نقاط مختلف شهر(به ویژه بافت تاریخی شهر) و در مراکزی که توسط متولیان امر(میراثفرهنگی) و بدین منظور راهاندازی و معرفی شدهاند در دسترس میهمانان و گردشگران قرار بگیرد.
این نقطه شروعی بر نقش آفرینی صنایعدستی در دو جبههی معرفی فرهنگ جامعهی میزبان از یک سوی و همزمان کمک به رونق اقتصادی شهر و بهبود وضعیت معیشت اهالی بومی خواهد بود.
مدل ارائه شده وی فوق با انجام مطالعات کارشناسی و درنظر گرفتن نکته نظرات صاحبنظران بومی قابل بسط و تعمیم به هر استانی است.
در این راستا متولیان امر در استان کرمانشاه میتوانند با بهرهمندی از تنوع قومی استان و سکونت اقوام گوناگون در محلات مختلف شهر کرمانشاه، زمینه بازدید و گردش میهمانان را در این محلات فراهم کنند تا در ارتباط چهره به چهرهی میهمان با میزبان، شناخت عمیقتری از فرهنگ متنوع کرمانشاه برای گردشگر فراهم شود و او را به جستجوی متعلقات و مشخصههای این فرهنگ تا فروشگاههای عرضهی سوغات و صنایعدستی هدایت کند!
انتهای پیام/
نظر شما