داود طالبی فعال رسانه در یادداشتی نوشت: مرور تاریخچه پنجاه ساله جامعه روستایی و تحولات پیش آمده در این چند دهه زندگی روستاییان و به طور کلی روستا و اهمیت آن همواره مورد بحث و پژوهش بوده است. روز ملی روستا و عشایر فرصتی شد تا یکبار دیگر جامعه روستایی را در مقابل دیدگان خود قرار دهیم.
بر اساس سرشماری در سال ۱۳۵۵ حدود ۵۱.۶ درصد جمعیت ایران در روستاها زندگی میکردند که ۳۴ درصد آنها در بخش کشاورزی یا دامداری فعال بودهاند. دقیقا در همان دهه بر اساس سیاستهای به وجود آمده فاصله اجتماعی و اقتصادی میان شهر و روستا به شکل قابل توجهی زیاد شد. به طوری که وضع بسیار نامطلوب اقتصاد روستایی از یک طرف و جاذبههای روزافزون شهرهای بزرگ و مرکزی به سبب رونق فعالیتهای اقتصادی و خدماتی، موجب تسریع مهاجرت نیروهای روستایی به شهرها در دهه آخر عصر پهلوی شد و تمرکز امکانات بهداشتی، اقتصادی و آموزشی در شهرهای بزرگ، تأثیر عمیقی بر مهاجرت روستاییان به شهرها گذاشت.
بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، جمهوریاسلامی ایران از بدو تشکیل تأکید خاصی نسبت به عمران و آبادی روستاهای ایران معمول داشت. از جمله انواع برنامههایی که برای بهبود شرایط روستاها طراحی شده طرح بازنشستگی روستائیان بالای ۶۵ سال و تأمین کمکهای کشاورزی از قبیل دادن اعتبارات بانکی بدون بهره، دادن یارانه برای خرید ملزومات و مواد مورد نیاز، تأمین علوفه دامی ارزان قیمت و اجرای پروژه های زیربنایی روستایی را میتوان ذکر کرد. در حالیکه وزارت کشاورزی و سایر وزارتخانهها سهم بسزایی در عمران روستاها داشتند جهاد سازندگی ایفاگر نقش اصلی بود. جهاد سازندگی با هدف خاص تأمین نیازهای اساسی و زیربنایی روستاها از قبیل جادهسازی، احداث مدرسه و درمانگاه، لوله کشی آب آشامیدنی و برق رسانی تشکیل شد. در مقیاس کلی میتوان گفت جهاد سازندگی در اجرای طرحهای خود بسیار موفق بود. در حالیکه تا قبل از انقلاب فقط ۴۳۰۰ روستا از نعمت برق برخوردار بودند بیست سال بعد از پیروزی انقلاب این رقم به بیش از ۳۹۰۰۰ روستای دارای بیش از (۲۵۰) نفر جمعیت بالغ شد. آمار احداث جادههای روستایی نیز افزایش چشمگیری نشان میدهد و از ۸۰۰۰ کیلومتر قبل از پیروزی انقلاب به ۶۷۰۰۰ کیلومتر در ماه رسید.
آمار، بیانگر چگونگی مراحل پیشرفت روستاها طی چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. اما با همه رسیدگیها و بهبود زندگی روستایی، اقتصاد و درآمد روستاییان با مشکلاتی روبرو است که نیازمند حمایت و جدیت و اهمیت دادن به آنها است.
متاسفانه متوسط درآمد سرانه جامعه روستایی در ایران، یک سوم مناطق شهری است، این در حالی است که با ترویج گردشگری روستایی بخشی از درآمدهای مناطق شهری در مناطق روستایی خرج میشود که همین امر منجر به رونق درآمد در این مناطق خواهد شد. هماکنون یکی از مشکلات مهم روستاییان در ایران، نبود مشاغل پایدار است و در این سالها خشکسالیهای متمادی و ضعف سیستم کشاورزی مکانیزه در کشور نیز این امر را دامن زده است؛ همین موضوع نیز روند مهاجرت روستاییان به شهرها را تسریع کرده است.
در کنار بخش کشاورزی در روستاها، همواره صنایعدستی و بومی به عنوان یکی از مبانی ایجاد شغل نقش ایفا کرده است و در این سالها متاسفانه با افزایش روند مهاجرت از روستا به شهر، بخش مهمی از صنایعدستی در معرض نابودی قرار گرفته است. به عنوان مثال تا یک دهه پیش قالیبافی به عنوان یکی از مهمترین رشتههای اشتغالزا در روستاها و شهرهای کوچک نقش ایفا میکرد اما متاسفانه امروز این صنعت در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. در صورت توسعه گردشگری روستایی این قبیل صنایع نیز با برخی مدلهای روزآوری شده دوباره میتوانند احیا شوند و نقش سابق خود را در مسائل اقتصادی و فرهنگی روستا بازی کنند.
مشاغل خدمات گردشگری از جنسی است که میتواند برای زنان، شغل متناسب با شرایط بومیشان ایجاد کند و باتوجه به افزایش درصد باسوادی در جامعه روستایی و ظهور نسل نویی از زنان تحصیلکرده دانشگاهی حتی در مناطق روستایی، با توسعه گردشگری روستایی میتوان از این فرصت بهره گرفت.
با چنین روشهایی جمعیت فعال روستایی افزایش یافته و گردش مالی در منطقه، رونق بیشتری مییابد.
با پیشرفت این صنعت از جزئیترینها یعنی روستاها میتوان شهرها و حتی در مراحل بالاتر کشور را هم به سوی رونق اقتصادی سوق داد.
به امید روستاهایی آباد و آبادتر
انتهای پیام/
نظر شما