با کشفيات مذکور و ساير آثار ميتوان مرکز عمده فرش قديم جهان را ايران، آسياي صغير، ترکستان، چين، هندوستان، مناطقي از شرق اروپا، شمال افريقا دانست.
فرش ايران داراي تاريخ بسيار طولاني است در ايران از ديرباز، بافتن متداول بوده است. پروفسور رودنکو کاشف فرش پازيريک معتقد است: «قالي مذکور کار مردم ماد يا پارس و پارت (خراسان) بزرگ است».
توجه به نقشهاي مشابه و همزمان اين فرش در ستونهاي تخت جمشيد نيز اين نظريه را تأييد ميکند. منابع يوناني از قاليهاي زربفت ايران ياد کردهاند. فرش بهارستان يا فرش (بهار خسرو) نمونهاي از شاهکارهاي هنر فرش ايران در گذشته است.
قالي سيستان
زيراندازهاي سيستاني را بايد از لحاظ مبناي تاريخي به سه نوع تقسيم کرد:
نوع تاريخي يا کهن، که تا آغاز قرن چهاردهم هجري (بيستم ميلادي) بافته شده است، نوع ميانه، که از حدود اواخر قرن سيزدهم هجري (نوزدهم ميلادي) بافته شده و هنوز هم بافته ميشود و نوع نو، که هم اکنون بافته ميشود.
رنگهاي قالي سيستان:
سکاها به رنگ سرمهاي و فيروزهاي علاقه شديدي داشتند. در سيستان امروز هم قاليهايي بافته ميشود که نقشه آن اصيل و ويژه همين منطقه است و زمينه آنها سرمهاي است. در قالي پازيريک دومين رنگ غالب بعد از آبي، فيروزهاي است.
روي نمونههاي چند قالي قديم سيستاني که باقي مانده رنگ زرد نسبتاً ايجي است و يادآور شکوه گندمزاران وسيع و پربار سيستان کهن است که امروزه هم بخشي از آن باقي است، سومين رنگ رايج در قالي پازيريک زرد است.
ديگر رنگ مورد علاقه سکاها سرخ است و در قالي سيستاني مثل قاليهاي بسياري از نواحي ديگر ايران، رايج است.
نقشههاي قالي سيستان:
قالي اصيل و کهن سيستان داراي نقشه مشخصي نيست و اين البته در قالي ايراني ظاهراً چيز بعيدي است. قالي ايراني اگرچه نقشههاي معيني دارد بسيار متنوع است. نقشهايي است که صرفاً در متن ديده ميشود و آنها را هرگز نميتوان در حاشيه ديد مثل لچک، ترنج و … قالي کهن سيستان برخلاف اين است. متن اين قالي با همان نقوشي پرشده است که عيناً در حاشيه است.
در فرش پازيريک تفاوتي بين نقشهاي متن و حاشيه نيست. گلهاي درون متن همه تکرار يک نقش هستند که ممکن است عيناً در حاشيه نيز قرار گيرد. نقشهاي حاشيه نيز تکراري هستند و قرار گرفتنشان در متن چندان بعيد نيست و اينجاست که ميتوان گفت تنها يادگار اصيل فرش پازيريک را ميتوان در بافتههاي قديم سيستان يافت.
قالي سيستاني کهن داراي مشخصههاي عمومي از جمله تار و پود که صرفاً از پشم، تار، پشم سفيد و کمتر قهوهاي و شتري، پودپشم رنگ شده و گاهي هم خودرنگ (قهوهاي، شتري، خاکستري و حنايي)است، گره سکايي (ترکي يا متقارن)، رنگها گياهي و تقريباً پيرو الگوي عمومي رنگهاي گياهي ايران است.
نقشه اين قاليها بر دو دسته است که شامل نقشههاي سنتي (خشتي، دو خشته، سه خشته، خشتهخشته ياترنج ترنج)، و همچنين کجاوهاي، گلداني، درختي است، دسته دوم نقشههايي است که رواج آنها در دورهاي ميانه نشان از سابقه آنها دارد مانند جنگلي، گل قنداني، چپات اشتر، مددخاني، قابقابي.
سيستانيها به گليمک پهن علاقه زيادي دارند. گليمک به بخش بيپرز قالي (اغلب در دو سر قالي) که معمولاً گليمباف و يا ساده باف است گفته ميشود.
سيستانيان فراوان گليم ميبافتند. البته از آنجا که در قرن ما گليم خواستار چنداني نداشته و از ارزش افتاده است، امروزه در سيستان منسوخ شده است.
گليمک پهن باعث نگهداري و استحکام بيشتر قالي هم ميشد و اين نشانه از تجربه طولاني سيستانيها در توليد قالي دارد. ديگر پديدهي قابل توجه در قالي کهن سيستان، تار (چله)هاي عاجي است. اين نيز خود نشانهي يک تجربهي طولاني است که قومي براي تارفرش خود از يک رنگ مشخص که در عين حال زيباترين و فراوانترين انواع پشم بومي است، استفاده کند.
اين کار علاوه بر اين که به قالي سيستان مشخصهاي زيبا ميبخشيد، باعث صرفهجويي هم بود زيرا ديگر احتياجي به رنگ گردن پشم نبود و در عين حال نقش يک شناسنامه را داشت. ديگر ويژگي، تمايل يکنواخت گرههاي قالي سيستان به چپ است.
قالي سيستان ميانه:
حد فاصل نوع کهن و نوع جديد يا نو است که داراي تار با پشم با رنگ طبيعي، بيشتر سفيد و گاهي شتري، خاکستري يا فلفلي است و پود آن نيز از پشم رنگي نازک و کلفت (دو پرده) و
به ندرت از نخ است. پرز آن از پشم، رنگها گياهي و گاهي شيميايي و اندازه آن در بزرگترين حالت 500 در 145 سانتيمتر است.نوع گره اين فرشها فارسي، به ندرت سکايي يا ترکي است، نوع پشم که در اين فرشها استفاده ميشود بسيار مرغوب از پشم گوسفندان محلي است.
تعداد گره در قالي سيستان ميانه حداکثر 2000 در دسيمتر مربع و کمتر به بالاتر از اين ميزان ميرسد. گليمک هم اغلب رنگي و پهن، باريک و گاه پهن و داراي نقش و زنجيرهي درشت که تا 20 سانتيمتري ميرسد، لوار اين قاليها هم اغلب پشم و به ندرت از موي بز بوده و نقشه آن بين نقشههاي کهن و نو است.
در اين مرحله متن از حاشيه مشخص ميشود و نقشه، نقشههاي متن و حاشيه برخلاف دوره کهن يکي نيست و تفاوت آشکار دارد و با الگوهاي قاليهاي دورهي اسلامي ايران تطبيق ميکند. اين نقشهها عبارتند از: ترنج ترنج، سه ترنج (سه خشته)، سه ترنج، نيم ترنج، دو ترنج(دوخشته)، سه ترنج يا تودرتو، انواع نقشهاي تکراري مانند: گلداني و قاب قابي (خانه خانه)، صورت بافي، جنگلي، لچکدار يا لچک ترنج، درختي، جانمازي، بازوبند، گل قنداني، ده مرده، سيه کار، گل نوروزي و شکارگاه را شامل ميشود.
قالي سيستاني نو
اين قالي هماکنون در اکثر روستاهاي سيستان تقريباً پانصد روستا از هشتصد روستا بافته ميشود، اما به شدت در حال تزلزل است. مهمترين و شايد تنها عامل اقتصادي اين منطقه است.
اين دسته از قاليها نقشههاي کهن را کاملاً فراموش کردهاند و از ديگر ويژگيهاي قالي سيستاني نو ميتوان به جنس پود که از پشم، نخ (دو پوده)، پرز از پشم محلي و پشم کارخانههاي خراسان و رنگ آن شيميايي است.
نوع پشم محلي آن بسيار مرغوب و نوع پشم خراساني آن متوسط است که اندازه اين قاليها بيش از400 در 135، نوع گره هم فارسي و تعداد گره تا 2000 در دسيمتر مربع است.
قالي امروز سيستان:
مواد اوليه: فرش سيستان اکنون داراي سه نوع ماده اوليه است. اول \"پشم\" که خود از دو نوع پشم محلي گرفته از گوسفندان مشهور که اغلب پشم سفيد و خوش جنسي و پشم بازاري که اغلب محصول خراسان است و از بازار ميخرند؛ جنس آن قابل مقايسه با پشم محلي نيست. قالي با اين نوع پشم نيمي تمام پشم و نيمي با چله (شت) نخي بافته ميشود و عمر فرشي که با چنين پشمي بافته شود يک سوم فرشي است که با پشم بومي بافته شده باشد.
نخ آن محصول کارخانههاي ريسندگي است و از مشهد به سيستان آورده ميشود و در بازار زابل براي هر قالي در حدود نيم کيلو موي بز ريسيده فروخته ميشود و نکته قابل توجه اين است که در قالي سيستان پود نخي در حال رواج است.
رنگرزي:
تا سال 1330 رنگها بهصورت گياهي بوده اما از سال 1345 به بعد از رنگ شيميايي براي رنگرزي استفاده ميکنند.
در رنگرزي سنتي از چغک، گل گز، ناش (پوست انار) برگ تاک، پوست کالک، کونکار، رعفران، مشلگ (ميوه چغک|)، نيل، پلمک، زمي مشکک، رودنگ (روناس) و به عنوان دندانه از زاک (زاج سفيد) و شار (زاج سياه، اکسيدآهن) استفاده ميشد، احتمالاً در قديم از پوست گردو و زردچوبه هم استفاده شده است.
روش رنگرزي قديم (سنتي):
سنگ ترش را درون ديگهاي بزرگ ريخته و بعد نخها را داخل ديگ انداخته و از شار (زاج سياه، اکسيدآهن) بهعنوان دندانه براي ثبات رنگ استفاده ميکردند. البته از شار به مقدار خيلي کم استفاده ميشد زيرا اگر براي زمان زيادي روي پشم بماند نسوج پشم را ميسوزاند.
روش رنگرزي شيميايي:
صرفاً از رنگهاي شيميايي و نيل توليد هندوستان يا آلمان استفاده ميشود و رنگرز طبق فرمولي که ياد گرفته نخها را همراه با رنگهاي شيميايي (مثل آليزارين) در خِم يعني خم رنگرزي ميريزد تا بجوشد و رنگ جذب نخ شود پس از آن نخها را آويزان کرده تا آب آن بريزد و خشک شود.
در سيستان دو الگوي مشخص توليد وجود دارداول در کارگاه هاي قاليبافي دولتي و شرکتهاي خصوصي و دوم در خانههاي روستايي و نظام اول که سرمايهگذاري شرکتهاي دولتي يا خصوصي است هر يک کارگاه يا کارگاههايي دارند و از تهران هدايت ميشوند. مواد اوليه از تهران يا حتي خارج تهيه و به کارگاه فرستاده ميشود. نقشه معمولاً کاشان و بهندرت اصفهان يا مشهد و يا جاي ديگري است. تمام توليد به تهران فرستاده ميشود کارگران از بيمه و هرگونه خدمات ديگر بيبهرهاند.
در خانههاي روستايي مواد اوليه را با خود دارند از بازار ميخرند. اگر خود داشته باشند پشم را ميريسند و بهرنگرزان شهري ميدهند. آنگاه يک، دو و حداکثر سه زن يک قالي ر
ا که حداکثر پنج متر مساحت دارد، ميبافند. اگر خود نداشته باشند از بازار ميخرند. قالي روستايي، از بر، (بدون داشتن نقشه) و با نقشههاي درشت و آسان بافته ميشود.
رابطه يافتههاي سيستان با بافتههاي همسايگان
قالي سيستان هم به دليل تاريخ طولاني خويش و هم به دليل قرار گرفتن در مرکز جهان قديم بيشک از قالي هاي همسايه تأثير پذيرفته و در آنها تأثير گذاشته است. از ميان اقوام همسايه، رابطه سيستان و بلوچستان به ويژه در اين زمينه بسيار نزديک است. زيرا در واقع قالي سيستان کم کم در قالي بلوچ تحليل ميرود و اکنون تنها مقداري از نقشها و رنگها اين دو قالي را از هم جدا ميکند.
وجوه مشترک قالي سيستان و بلوچستان
فنون بافت هر دو منطقه يکي است. هر دو با گره فارسي بافته ميشوند و تمايل گره به طور عمده به چپ است. قالي بومي يک پود دارد که معمولاً رنگي، اگر چله باشد رنگ نشده، دار بافندگي افقي و با دست گره زده ميشود و پود رد ميشود.
تعداد نقش مايههاي مشترک بين قالي بلوچي و سيستاني بسيار زياد است. اما هر کدام چيزهايي دارند که ديگري ندارند. نقش چهره انسان مخصوص سيستانيها است و بلوچها اگر هم انسان را نقش مايه قرار ميدهند به صورت آدمک در مي آورند پا به ندرت آن هم با تمام اندام تصوير ميکنند. بلوچها به چهره مرد ميپردازند و سيستانيها به هر دو چهره و در مواردي تنها به چهره زن. نام نقش مايهها بين دو قوم متفاوت است اما شکل آنها يکي است يا بسيار به هم نزديک است. نقش مايه هايي مثل آهو، بز، ستاره، چپات اشتر، درخت، گل، دودني و ... نرمش، تحرک و جابه جايي نقش مايه هاي سيستاني بيش از نقش مايه هاي بلوچي است و اندازه قاليهاي بلوچي معمولاً کوچکتر از سيستاني يافته ميشود، اکنون قالي 300در 140 در سيستان بافته ميشود، در حاليکه اين اندازه در بلوچستان کوچکتر است. بافتههاي بلوچستان به طور عمده قاليچه است، سيستانيها در قديم تا اوايل قرن چهاردهم هجري (بيستم ميلادي) در تعدادي از نقشههاي خود بين متن و حاشيه فرقي نميگذاشتند، در حاليکه بلوچها چنين چيزي ندارند و بلوچها هرگز مجلسي نميبافتند، و سيستاني ها مجلسي، بهويژه از خواجه حافظ بافتهاند.
نقشه کاخ ويژه سيستانيها و آن هم به شکلي است که هيچ مانندي با بافتههاي همدان ساروق و ... (غرب ايران) ندارد. در گذشته رنگ بافتههاي بلوچ بسيار تفاوت داشته است. هنوز در بافتههاي سيستاني رنگهاي روشني مانند سفيد، زرد، صورتي و شتري کم رنگ ديده ميشود اما رنگهاي بلوچي همه تند است. قسمتهاي حاشيه اي و کم اهميتتر يا همان ضمايم قالي مثل گليمک، ريشه لوار، پرداخت و ... است.
قالي سيستاني قديم گليمکهاي پهني داشت و هنوز هم گليمک سيستاني پهن تر از بلوچي است و در ريشه تفاوت عمده اي ديده نميشود. لوار بافتههاي قديم سيستان پشم بوده و امروزه هم پشم و هم موي بز به کار ميرود.
اما در بافتههاي بلوچ موي بز بهصورت غالب بهکار رفته است، در قالي سيستان پرداخت ماهرانه تر بافت يکدست تر و سرکجي کمتري دارد.
112/
انتهای پیام/