پریسا قاسمی کلور بافنده عروسک چیمن میگوید: «آن موقعها که از این جورابهای نخی آماده نبود. این جورابها را زنهای تالش با پنج میل بافتنی میبافتند؛ هم زنانه هم مردانه. جورابهای مردانه پشمی را در زبان محلی» گوروه» میگویند. جورابهایی کاملاً بلند که با نخ دور ساق پا پیچیده میشود. جورابهای زنانه هم «پاتون» نام دارند که کوتاهاند و تا قوزک پا را میپوشانند. زنها و مردها این جورابها را برای کار میپوشیدند. برای همین هم خود جوراببافی در خانوادهها یک کار جدی بود.»
چیمن یک عروسک است که همین قصهها را برای بچهها میگوید. در کنار چیمن، چیتن عروسک مرد هم قصههای دیگری برای تعریف کردن دارد. عروسکهای پریسا ثبت ملی هم شده. شاید اگر همینجوری از کارگاه عروسک بافی این زن دیدن کنید، تصور کنید یک کارگاه پر از عروسکهای بافتنی است. عروسکهایی که خوشرنگ و طرحاند و جان میدهند برای بازی بچهها. عروسکهایی بیخطر با طراحی زیبا اما بهتر است بدانید این عروسکهای گیلانی هرکدام قصه خودشان رادارند و همانطور که یکگوشه نشستهاند و زل زدهاند به دیوار روبهرو یا روی یک میز جا خوش کردهاند، با زبانی بسته قصه یک مراسم، یک آیین و یک فرهنگ را تعریف میکنند؛ داستانی که شاید دیگر فراموششده باشد.
پریسا قاسمی کلور اصالتاً از اهالی منطقه شاهرود خلخال است و خودش را تالش و تات زبان میداند و در ماسال زندگی میکند. شهرستانی کوچک در گیلان که به ییلاقات زیبایش معروف است. کارگاه عروسکسازی پریسا هم در همین شهر کوچک قرار دارد. خودش عاشق لباسهای محلی گیلان و تالش است.او می گوید: «سه سال پیش به این فکر افتادم که از همه خاطرههایی که در ذهن دارم و از اینهمه قصهای که شنیدهام استفاده کنم و از آنها عروسک بسازم. چه چیز بهتر از عروسک که در دست بچههاست و بهراحتی با آن ارتباط برقرار میکنند.
فرهنگ هر قومی بهخوبی در عروسکهایش نمایان است. مثلاً در گیلان همه عروسکها رنگی و خوشحال هستند. در دستشان میوهدارند و رنگ و بوی طبیعت و فرهنگ گیلان را بازنمایی میکنند. زنده کردن این عروسکها به صنعت گردشگری و اشتغالزایی هم کمک میکند.»
عروسکها گاهی تکیتکی و گاهی گروهی یک آیین را به نمایش میگذارند. او می گوید: «لباسهایی محلی که در کودکیام میپوشیدم همیشه برایم الهامبخش داستانهایم بوده. رسمهایی که جز بهجز در ذهنم ثبتشده است. زمانی که عروسی را سوار بر اسب به خانه داماد میبردند یا آیینهای دلنشینی که در ماسال برگزار میشد مثل مراسمی که همه دور عروس بالباس عروس حلقه میزدند و آنقدر ملاقههای چوبی را به هم میزدند که میشکست. این مراسم نوعی پیشگیری از چشم نظر بود. با این کار یعنی شکستن ملاقهها درواقع میخواستند، نظر بد را از زندگی عروس و داماد دور کنند. خب من با خودم فکر کردم چرا این سنتها را در قالب عروسک احیا نکنم. در بیشتر کارهایم این آدابورسوم نشان دادهشده مثل نی زنی چوپانها با همان لباسهای مخصوص چوپانی یا مراسم جوراببافی اصیل این منطقه که در بیشتر گیلان رواج دارد.»
اما چرا پریسا عروسکهای بافتنی را برای کارهایش انتخاب کرد؟ او میگوید: «بافت را انتخاب کردم برای اینکه میخواستم کارهایم ماندگار شود و بتوانم ثبتشان کنم. برای ثبت باید حتماً از الیاف طبیعی استفاده میکردم اما اینکه چرا قالب عروسک را برای کارهایم انتخاب کردم برای این بود که فکر کردم داستانها اینگونه برای کودکان قابلدرکتر است. مثلاً یک نوع لباس خاص در مناطق تالش هست که مردهای ما میپوشیدند. این لباس پشمی و نام آن شال است. من در کارهای خودم یعنی عروسکهای چیتمن از همین لباس استفاده کردهام یا برای لباس زنان کاملاً لباسهای محلی را بازسازی کردم؛ پیراهنهای گلدار با دامنهای ساده و جلیقه و روسریهای سفید یا رنگی. البته در استان گیلان لباسهای مختلفی هست و در منطقه ماسال این لباسها خیلی رواج دارد و من خودم هم به هر نمایشگاهی دعوت میشوم همینها را میپوشم و به هر جای ایران بروم باافتخار این لباسها را به تن میکنم.»
چند عروسک باهم مراسم گیشه برون را روایت میکنند، زنانی که لباسهای یکدست محلی پوشیده و مجمعهها یاسینیهای پر از هدیه بر سردارند. آنها همچنین چوبهای بلندی به نام بروم با پارچههای رنگی و میوه و شکلات در دست دارند و هلهلهکنان با این وسایل عروس را تا مقابل خانه داماد مشایعت میکنند. در گوشهای دیگر عروسک چیتمن لباس چوپانی بر تن کرده و چند گوسفند را به چرا میبرد.
قاسمی از مراحل دشوار ثبت ملی این عروسک هم میگوید، اینکه تنها عروسکی که در ایران ثبت ملی شده عروسکهای ماسوله بوده که آنهم به اسم شخص نیست و به اسم ماسوله ثبتشده اما عروسک او بانام خودش ثبتشده است. این دومین عروسکی است که میراثفرهنگی آن را ثبت ملی کرده است. او در جریان ثبت اثرش هم روایت آدابورسومی را که هرکدام از عروسکها روایتگرش هستند، بازگو کرد: «هدف من حفظ و ثبت این آدابورسوم بوده و هست؛ اینکه بتوانم این آدابورسوم را احیا کنم. امیدوارم بتوانم این عروسکها را با ذکر داستان هر زمزمشان به مردم معرفی کنم و مجموعه عروسکها با داستانهایشان به علاقهمندان معرفی شود. برای همین هم در منطقه ییلاقات ماسال دنبال مکانی مناسب برای این کار میگردم تا گردشگران بتوانند بهجز دیدن عروسکها با آدابورسوم منطقه هم بیشتر آشنا شوند.»
پنج زن در کارگاه عروسکسازی پریسا قاسمی در شهر ماسال همکار او هستند تا عروسکهای زیبایش را تکمیل کنند. او میگوید: «آنقدر عروسک تولید کرده که الآن تعداد دقیقشان را در ذهن ندارد.این عروسکها را در نمایشگاههای مختلف کشور ارائه کردهام. کارهای ریز دوخت و دوز را خانمها در خانه انجام میدهند و بعد در کارگاه دورهم جمع میشویم دربارهشان حرف میزنیم و کار را تکمیل میکنیم.»
عروسکها بالباسهای رنگووارنگ محلیشان در گوشه کارگاه پخشوپلا هستند. نگاهشان که میکنی شیء بیجانی به نظر نمیرسند. آنها با همان زبانبسته چه داستانها که برای تو تعریف نمیکنند، هزار و یک قصه از هزار و یک آیین.
گزارش از ترانه بنییعقوب
انتهای پیام/