بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، مصطفی دهپهلوان سرپرست هیئت باستانشناسی امروز سهشنبه 24 تیر 99 با اعلام این خبر گفت: «دشت قزوین در شمال مرکزی فلات ایران قرار دارد و از شمال به دامنههای جنوبی کوههای البرز، از غرب به ارتفاعات موازی چرگر و مناطق طارم، منجیل و زنجان و از جنوب به ارتفاعات راماند محدود میشود.»
او با بیان اینکه این دشت از سمت شرق باز است و به دشت ساوجبلاغ کرج منتهی میشود، افزود: «وسعت دشت قزوین 443 هزار هکتار و رودخانه شور که از به هم پیوستن رودخانههای کوچک خررود، حاجیعرب، کردان و مسیلهای مختلف بهوجود میآید، بزرگترین رودخانه این منطقه است و به دریاچه حوضسلطان میریزد.»
به گفته دهپهلوان، دشت قزوین یکی از دشتهای طبیعیفرهنگی است که به موازات فرهنگهای پیش از تاریخ (رویدادهای دوران تاریخی) و دیگر نقاط فلات ایران تحولات باستانشناسی خاص خود را پشت سر گذاشته و در جریان تعاملات فرهنگی با مناطق پیرامونی، شواهدی از روابط فرهنگی درون و برون منطقهای را در خود بر جای نهاده است.»
او با بیان اینکه دو عامل اصلی و مهم در دنیای باستان و حتی امروز، دشت قزوین را برای جوامع مستقر در فلات ایران مساعد ساخته است، تصریح کرد: «نخست آن که این دشت از نظر حاصلخیزی دارای ظرفیت فوقالعادهای است و این ویژگی برای استقرار جوامع اولیه در دوران آغاز کشاورزی و همزمان با شکلگیری تمدنهای دنیای باستان بسیار مناسب بوده است.»
سرپرست هیئت باستانشناسی عامل مهم دیگر را وضعیت خاص جغرافیایی این دشت عنوان کرد و افزود: «دشت قزوین در دامنههای جنوبی البرز و حاشیه شمال کویر مرکزی ایران واقع شده و داد و ستد و ارتباط در دنیای باستان بین تمدنهای شرق و غرب به ناچار از این تنها رهگذر مساعد و قابل زندگی انجام میگرفته و بیشک محوطههای پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی بسیاری در این دشت شکل گرفتهاند.»
او گفت: «در کنار بهرهگرفتن از تمام زحمات و نتایج باستانشناسان در دهههای گذشته که در دشت قزوین فعالیت داشتهاند، نیاز است که برخی از این یافتهها و محوطههای متعلق به دورههای مورد نظر با توجه به اهداف ارائه شده و در افقها و بافتهای مجزایی، مورد بازنگری و بررسی مجدد قرار گیرند.»
دهپهلوان تصریح کرد: «از آنجایی که رشته قناتهای منطقه مورد نظر (بهعنوان عامل شکلگیری، حیات و حتی رکود محوطههای باستانی) تاکنون مورد شناسایی و ثبت دقیق قرار نگرفتهاند، بنابراین شناسایی دقیق آنها میتواند تأثیر شگرفی در درک ما از عوامل تأثیرگذار در شکلگیری محوطههای منطقه مورد نظر، داشته باشد.»
او با بیان اینکه ایرانیان در طول تاریخ همواره نقش اساسی در دانش مهندسی آب شامل مهار، کنترل، ذخیره و توزیع آب داشتهاند، گفت: «آثار باقیمانده از ساخت سدها، شبکههای آبرسانی، پلبندها و سازههای مشابه دیگر که بسیاری از آنها پس از گذشت بیش از هزاران سال از تاریخ ساختشان، همچنان در حال استفاده هستند، از آن جملهاند.»
سرپرست هیئت باستانشناسی با اشاره به این نکته که حدود دو سوم از جغرافیای ایران را نواحی خشک و بیابانی فرا گرفته است، افزود: «مردمان این سرزمین از دیرباز با هوشمندی خود، به مقابله با آن پرداخته و با مهار آب، این مشکل را برطرف کردهاند که یکی از اقدامات مهندسی ایرانی، ساخت و ابداع کاریز یا قنات است.»
او وجود بیش از 40 هزار رشته قنات در ایران با قدمتی چندهزار ساله را که همچنان نزدیک به 30هزار رشته از آن در حال بهرهبرداری است، نشان از هوشمندی ایرانیان در استحصال آب در مناطقی دانست که نزولات جوی به کمترین میزان بوده و رواناب قابل اعتمادی وجود ندارد.
دهپهلوان در ادامه استان قزوین را یکی از استانهای ایران دانست که شواهد بسیاری از سازههای سنتی آبی در آن، در زمینه مهندسی مهار آب شامل حفر قنات، کانالهای سنتی انتقال آب، ساخت بند، آبانبار و سایر سازههای آبی سنتی بر جای مانده است.
انتهای پیام/