هنگامی که از اثر تاریخی سخن به زبان میرانیم، از یک عنصر یا موجودیت مستمر و جاودان در امتداد زمان و مکان حرف نمیزنیم، بلکه به عناصر مادی و معنوی منحصربهفردی اشاره داریم که نهتنها حکایتگر بنمایه پیشینه دیار، دوران و زمانی خاص است، حتی تشکیلدهنده هویت فرد فرد جامعه است. چه چیز میتواند از این با ارزشتر باشد که راوی از حکایت عشق، شهر به شهر و کوی به کوی، خود راز نهان در دل خشت و خاک عیان کند و چه زیباست دعوت ناخواسته خاک جاندار تاریخ هزاران ساله ایران سربلند که هر انسانی را برای کشف اندرونش به خود میخواند.
اما پاسداشت و صیانت از این ارزشهای بیانتها و یکتا، امری است خطیر بر عهده یکایک اجزای جامعه که باید با ارج نهادن بر آن، دین خود را به این مواریث برجایمانده از گذشتگان بهجا آورده و امانتدار خوبی برای انتقال آن به نسل بعد باشند. ارزشگذاری و حریم و منظر این آثار که موهبتی از سوی پرودگار برای شناخت بهتر خود و منزلت انسانی پیشینیان بوده، یکی از اولویتهای نخست برقراری ارتباط دو طرفه بشر با میراث گرانسنگ خود تعریف میشود.
اساساً حریم، موجودیتی است قابل رویت و لمس که برای انسان توان بازشناسی و تجزیه و تحلیل محیط اطراف خود را پدید میآورد. حریم، بسته به نوع و جایگاه و منزلت اثر، برگرفته از کالبد و شناخت ناظر از اطراف خود است. شاید برای اینکه بتوان حریمی درخور شخصیت و شأن اثر تعیین کرد، یا با زبانی سادهتر بهترین حریم ممکن را برای اثر در نظر گرفت، لازم باشد برای ساعاتی خود را جای اثر گذاشت و در وضعیت سکون، علایق اثر به چیزی که میبیند یا نحوه آراستن و زیبنده دیده شدن خود را برای حاضران و ناظران در جایگاه آن را ارزیابی کرد.
زیباییشناسی هنگامی که به معنای پژوهش برای شناخت میآید، نه آنگاهکه در فضای ذهنی و تجربی انسانها تحقق پیدا میکند، به نمایاندن یا بازشناساندن آنچه مقبول و خواستنی، دوستداشتنی و دارای توان راهبری اندیشه به راهی متعالی نزد انسان است، بدون پیشداوری میپردازد. هر عنصر مادی و معنوی نیاز به حریم دارد، حریمی متناسب با خودش، مادی یا معنوی، حریمی که بتواند خود را با آن اثبات کند یا حدود خود را برای اطرافیان روشن و واضح کند. پس برای این حرمتگذاری و ایجاد حریم، لازم است اجتماع و مردم هم در نظر گرفته شوند، چراکه حریم از ما و برای ماست. چیزی که ظاهر را نشان میدهد و از آنجا به بعد تصمیمگیری و قضاوتها بر مبنای آن شکل میگیرد. پس ضرورت و تکلیف تعیین حریم منظری برای اثر ارزشمند بیشازپیش روشن میشود، چرا که حریم حفاظتی در بطن اثر آمده و صلابت خشت به خشت تاریخ آن، خود حفاظی بر آسیبهای احتمالی بعدی از اثر تاریخی خواهد بود، لیکن فرهنگسازی و آگاهیبخشی به اقشار جامعه بهخصوص ساکنان و بهرهبرداری در محدوده بافت تاریخی شهرها، در زمینه شناخت عمیقتر از اطراف و محل استمرار حیات خویش، نقطه کلیدی و حائز اهمیت در ترویج و اشاعه مودت با اثر تاریخی خواهد بود.
در تعیین حریم منظری برای اثر تاریخی که از منظر علم روز حفاظت از میراثفرهنگی، ضروریترین اقدام در مسیر صیانت از مواریث ملی و ارزشمند است، توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی منطقه یکی از نکات مهم در تبیین ضوابط و مقررات است، چراکه منطقاً تغییرات کالبدی و فیزیکی در دانهبندی بافتهای شهری، تابع وضعیت اقتصادی ساکنان یا مداخلهجویان در محدوده بافتهای تاریخی است که به چه میزان علاقه به ایجاد ارزش افزوده بر پایه نوسازی در حیطه اثر دارند.
دیرینهشناسی، مطالعات محیطی و شناخت پیکربندی ساختاری در مطالعات حریم به حریمگذار کمک میکند تا فهم جامعتری از ضوابط در دست تدوین، بهمنظور حفظ حقوق شهروندی اشخاص و ایجاد تضمین برای اجرای ضوابط، بدون بروز تنشها و چالشهای حقوقی یا معضلات اجتماعی بعدی داشته باشد.
این موضوع در نگاه اول میتواند سادهانگارانه قلمداد شود، اما بهمرور و با گذشت زمان، همانگونه که ما انسانها در درون خود تغییر میکنیم، شهر و شرایط اجتماعی آن نیز هیچگاه ساکن نیست و همواره در حال تغییر و تحول است، پس شناخت عمیق، درک صحیح و پایداری در عقاید نهایتاً موجب ایجاد زمینه تابآوری اجتماعی در برابر ضوابط و قوانین خواهد شد. به میدان مشارکت همگان آوردن مقوله حریمگذاری بر ثروتهای فرهنگی، تاریخی و طبیعی، موجب دستیابی به نتایج مقبول در این زمینه میشود و میتواند قانونگذار را بهسوی تجربههای بهتر سوق دهد. ضوابط و حریم معین برای هر اثر، همانند هر انسانی نیاز به تولد مجدد و خود افزایی دارد، بازنگری و تغییر در حریم یک اثر الزاماً بیانگر ناکارآمدی یا نقایص متعدد آن نیست، به تعبیر دیگر میتوان گفت این هماهنگی میان دو نسل است که در بازنگری حریم یک اثر ظهور میکند.
درست مانند دوران گذار تاریخ از سنت به تجدد و مدرنیته که در جوامع مدنی به یک راهبرد اجباری مبدل شد. بدون شک هر میزان حریم یک اثر، چه منظری یا حفاظتی نیرومندتر و تواناتر در ارائه پاسخ درست و مستدل به جامعه باشد، کارآمدی نهاد متولی و ساختار حاکمیتی در پس آنرا نشان میدهد و ارزشهای خود را بیپرده بر همگان هویدا میسازد، در نتیجه میتواند زبان ناطق یک ملت در تشریح تاریخ و فرهنگی خود باشد.
انتهای پیام/