گشت و گذار در بزرگترین بازار سرپوشیده جهان همیشه پر از سوژه و اتفاقهای منحصر به فردی است که هیچ خبرنگاری نمیتواند دست خالی از آنجا بیرون بیاید. در طبقه دوم سرای حاج جلیل یک محل نظرم را جلب میکند؛ جایی که تعدادی دوربین عکاسی قدیمی و گلیم بیرون از مغازه گذاشته شده و تزیینات خاص خود را دارد.
از پلههای بلند و پرپیچ و تیز سرای حاج جلیل که بالا میروم، در سکوتی آرامشبخش با بوی شمعدانیهای این سرا، مردی در وسط حجرهای که نور آفتاب از بالا به سرش میزند، سرش را روی قالی بزرگ و زیبایی که با پاهایش نگهداشته است، خم کرده که در چند بخش آن فقط پودهای متلاشیشده باقی مانده است و با دقت تمام به آن نگاه میکند و در حال رفو است، بهطوری که هنوز متوجه حضور من نشده است.
سرم را داخل حجره کرده و قبل از سلام دادن به درو دیوار آنجا نگاه میکنم به نظر میرسد مسیر پر پیچ و خم زندگی این مرد نیز به مانند گره تاروپود رجی، به یک مغازه کوچک و جمع و جور ختم شده است. یک چهار دیواری کوچک با کلی فرش دستبافت قدیمی که هر کدام را به نوبت تعمیر کرده و یا خواهد کرد. سلام میدهم و مرا به حجله قدیمی و دلنشیناش دعوت میکند. کفش هایم را در میآورم و پایم را روی قدیمیترین فرش دستبافت میگذارم. در ادامه گفتوگویی با این مرد هنرمند خواهیم داشت تا از چم و خم این هنر مغفول مانده و کمتر شناخته شده، بیشتر سر در بیاوریم.
حمید روفهگرحق با 67 سال سن، ید طولانی در رفوگری دارد و حالا با بیش از 50 سال تجربه رفوگری، از کارکشتگان هنرصنعت رفوگری محسوب میشود؛ شغلی که این روزها کمتر کسی به سراغ آن میرود. به قول او، از حدود 10 سال پیش، تعداد زیادی رفوگران قدیمی بازار بزرگ سرپویده تبریز، دست از این کار ظریف برداشته و مشغول خرید و فروش فرش شدهاند.
جوانان امروزی به دنبال کار آسان و پردرآمد هستند
او یکی از مشکلات رفوگری را معرفی این شغل به دیگران میداند و میگوید: شکی نیست که هنر ما در دیده نشدن است؛ چرا که روفوگری کار بسیار پر زحمتی است. امروزه هیچ کس تن به کارهای پرزحمت نمیدهد. جوانان امروزی به دنبال کار آسان و پردرآمد هستند. بازارهای سرمایهداری، کم کم جای بازارهای سنتی را پر میکنند.
آقا حمید دستهایش را نشانم داد، پینهها و برآمدگیهایی که انگار سالها میان انگشتهایش ریشه دواندهاند، نشان از زحمت این حرفه را بیهیچ واژهای برایم تفهیم ساخت. حاج حمید که خنده بر لب داشت، گفت: آخرکار روفوگری پینههای دست هایم است که در اثر سوزن و قیچی زخمی شده است.
او واژه رفو را اینگونه معنی کرد و گفت: رفو به معنی درست کردن به نوعی که معلوم نشود و مانند اول شود. پس رفو یک نوع دوخت نامرئی و نامشخص است. فرش به دلایل مختلف از جمله سائیدگی، پارگی، بیدزدگی، تاخوردگی، سوختگی، مجاورت با مواد شیمیایی، ضربه و … همواره در معرض آسیب قرار دارد و همین امر باعث شده کار رفو و رفوگری در جهت ترمیم استادانه بخشهای آسیب دیده از اهمیت زیادی برخوردار شود.
او ادامه داد: رفوگری پیشه و ریشه پدری است که من هم آن را با جان و دل ادامه دادم و در سال 1361 پروانه کسب این مغازه را گرفتم. پدربزرگم، پدر روفهگر فرش شهرت داشت و در حال حاضر از بیمه قالی بافان بازنشسته شدهام، اما زندگی امروزی خیلی خرج دارد و نمیتوان تنها با پول بازنشستگی گذران زندگی کرد، هرچند که معتقدم تنها روزیرسان، خدا است. از صبح 7.5 به بازار میآیم تا عصر ساعت 17 که بازار بسته میشود، مشغول روفوگری هستم.
آقا حمید در حال تعریف خاطرات گذشته است و من به تک و توک قالیهای کوچک آویخته به در و دیوار این حجله زیبا نگاه میکنم.
روفهگرحق ادامه داد: خاطرات کودکیام همه به مغازه پدرم برمیگردد. از زمانی که چشم باز کردم با پدرم به بازار آمده و الفبای رفوگری را در همان سن و سال با نگاهکردن به دست رفوگران و بازی با بچههای اهالی بازار بین فرشها و رنگها، یاد گرفتم. البته آن زمان مردم بیشتر به دنبال کسب هنر بودند تا درس و مشق! فرقی نمیکرد چه سنی داشته باشی، مهم این بود که بتوانی کاری یادبگیری و روی پای خودت بایستی.
او با بیان اینکه در تبریز نزدیک به ۳۰ نفر مشغول کار روفهگری فرش هستند، خاطرنشان کرد و گفت: با توجه به تغییر سبک زندگی مردم، امروزه کمتر کسی به سراغ فرشهای دستبافت به دلیل گران بودن و سنگین وزن بودن روی میآورند. جوانان امروزی اغلب پذیرای رنگهای سرد و بیروح هستند که این خود نشان از افسردگی جوانان است. در همین راستا نسل روفهگرها نیز به دیارباقی خواهد شتافت. به اصطلاح خودمان کم کم منقرض خواهیم شد.
از او در مورد کار و بار رفوگرها میپرسم؛ با خنده رویی و با کلی دلیل ریز و درشت میگوید: بسیار کساد شده است. اولین و مهمترین دلیل هم جایگزینشدن قالیهای ماشینی به جای دستبافت است.
او گفت: در زمان قدیم به دلیل وجود حیاطهای بزرگ که همه از کوچک تا بزرگ فامیل در حیاط میخوابیدیم، مجبور به استفاده از فرشهای دست بافت بودیم و آن را در حیاط میشستیم، اما زندگیهای امروزی محدود به یک چهاردیواری کوچک در آپارتمانها شده که اغلب آنها نیز نیازی به استفاده از فرشهای دستبافت نمیبینند؛ یک قالی میاندازند وسط خانه و همین را کافی میدانند. با اینکه هیچ جنس فرشی به جنس فرش دستبافت نمیرسد، اما گاهی فرشهای ماشینی طرحهایی دارند که قابل تشخیص و تمیز از فرشهای اصل نیستند، ولی باید توجه کرد قالیهای ماشینی به ندرت پوسیده میشوند.
این روفهگر پیشکسوت بازار تاریخی تبریز افزود: با همه این تفاسیر حالا کسی قالی برای رفو نمیآورد و تنها مشتریان من تاجران فرشی هستند که میخواهند فرشهای دستبافت بیدخورده را برای فروش یا صادرات تعمیر کنند یا تک و توک ثروتمندانی که هنوز ارزش استفاده از فرشهای دستبافت را میدانند.
حمیدآقا تصریح کرد: روفوگری تنها شغلی است که هیچ دستگاه هوشمندی جز انسان توانایی ترمیم آن را ندارد. بیش از 50 سال در زمینه روفوگری سابقه دارم، اما گاهی در ترمیم بعضی از آسیب دیدگیها مخصوصا در تشخیص رنگها معطل میمانم.
رفوگر باید یک فرششناس، رنگشناس و بافتشناس حرفهای باشد
از آقای روفهگرحق میخواهم که مراحل اینکار را از همان ابتدا توضیح بدهد. دستی به سبیلهایش میکشد و میگوید که یک رفوگر خوب باید از تمام مراحل بافت قالی اطلاع داشته باشد. یک بافنده اول نخ و پشم را از رنگرز میگیرد، یک رفوگر باید یک فرششناس حرفهای باشد. ما کلی گره مختلف و قالی از شهرهای متفاوت داریم. یک رفوگر باید تمام بافتهای ایران را بشناسد. رفوگر ماهر باید رنگرزی هم بلد باشد. وقتی قالی کهنه باشد و رنگ فرش رفته باشد باید بتواند آن را مثل رنگ موجود بزند. باید علاوه بر اینها رنگشناس خوبی هم باشد تا رنگ را درست مثل رنگ خود قالی دربیاورد. رفوگر حرفهای باید پرداخت را هم بلد باشد و بتواند بر اساس خواب و ضخامت قالی آن را رفو کند. وقتی یک قالی سوراخ میشود با ۱۰ روش میشود آن را تعمیر کرد. باید تمام این روشها را بداند و از بهترین آن استفاده کند.
آقا حمید در این سالهای عمرش آنقدر فرش دیده که با نگاه به شیرازه و ترنج و طرح فرش، بهراحتی میتواند بفهمد که تار و پود آن قالی در کجا برهم گره خورده و نقشها چگونه ایجاد شدهاند.
او در ادامه این ماجرا گفت: پشت هریک از این رجها، داستانهایی نهفته است. یکی شادی دوخته شده، یکی در غم و عزا، یکی با حال خوب و ذوق و استعداد دوخته، یکی با بیحوصلگی و حال بد. به نظرم فرق قالی ماشینی و دستبافت نیز همین جا مشخص میشود.
روفهگرحق، فرش آسیبدیده را مانند موجود زنده و بیمار میداند و خود را بهسان درمانگری که با عشق مانع نابودی آن میشود. همین عشق به زنده کردن یک فرش است که آقاحمید را با وجود درآمدکم و مورد بیمهری قرار گرفتن قالی دستباف، دلگرم کار در سرای حاج جلیل میکند.
شرط در رفوگری، داشتن تجربه است
او گفت: رفوگری ابزار زیادی نمیخواهد. همین ابزار هم چندان گران نیست؛ گرچه این روزها نایاب یا کمیاب شده است. مهمترین شرط در رفوگری، داشتن تجربه است، اما لوازم مورد نیاز جهت رفو فرش اغلب قیچی مخصوص رفو، قلاپ پشت و رو، قلاب خواب، چاقو خواب، سوزن، خامه، دمباریک، سوزن شیرازهدوزی و چرمدوزی، نخهای مخصوص و نخهای چرمدوزی، تخته، چکش، میخ، و چهارچوب است.
روفهگرحق به انواع رفو اشاره کرد و گفت: سوزن زدن، بَدلَمه کردن (تعمیر سرریشههای قالی) و قَلبیره زدن (بافت تار و پود قالی) قلبیره زدن از انواع رفو محسوب میشود.
هنر رفوگری و تعمیرات فرش دستباف این روزها در حال فراموش شدن است که بیش از همه ریشه در فراموشی و عدمشناخت فرش دستباف و اعتبار و جایگاه آن دارد. رونق گرفتن فرش ماشینی با قیمت کمتر و البته با طرح و نقش فرشهای دستباف و کاهش قدرت خرید مردم، به این فراموشی دامن زده است. ضروری است سازمانهای مسئول میراث فرهنگی برای حفظ این هنر چارهای بیاندیشند.
گزارش از سحر مغفرت
انتهای پیام/