خبرگزاری میراث آریا: بازیها به طور عام دارای یک بار فرهنگی هستند. بازیهای بومی، قبیلهای، محلی و سنتی ایرانی علاوه بر بار فرهنگی، از جذابیت و تنوع بالایی نیز برخوردارند.
با توجه به پهناوری اقلیمی و قومی و قبیلهای در ایران، انواع بازیها با هدفهای خاص طراحی شده و میان مردم رایج بوده است.
برخی از بازیها به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در اکثر نقاط ایران مشترک بودهاند، در ادامه برخی از بازیهای سنتی و محلی قم معرفی شدهاند.
مرّهبازی
یکی از بازیهای مردم قم که بیشتر در خارج شهر و در ایام تعطیل بهویژه روز سیزده بدر انجام میشد، مرهبازی بود.
یک عدد چوب سبک وزن و یک عدد توپ ماهوتی ابزار بازی بود، بعضا جهت هیجان نوعی توپ دستساز که از درهم پیچیدن پارچههای پلاستیکی به دست میآمد و اصطلاحا (بکش) نامیده میشد به کار میرفت.
نفرات برنده در بالای زمین و نفرات بازنده در پایین آن قرار میگرفتند و نقطهای را در بالای زمین و نقطهای دیگر را در پایین آن با حدود ۱۰ تا ۲۰ متر فاصله از یک عنوان «مرّه» انتخاب میکردند.
یک نفر از بازندهها به عنوان «توپده» به جمع برندهها میپیوست و اولین نفر چوب به دست بایستی به توپ ضربه میزد، اگر ضربه اصابت نمیکرد در کناری میایستاد تا نفر بعد این کار را بکند و آخرین نفر اصطلاحا «سه توپه» میشد، یعنی حق داشت سه بار این کار را انجام دهد و اگر هیچ کدام موفق نمیشدند به توپ ضربه بزنند، توپده در فاصله دو متری «مرّه» توپ را بالا میانداخت و فرصت میداد تا نفرات خویش را زنده کنند. البته این یک ریسک بود و یک یا دو نفر بایستی با حرکتهای مارپیچ از اصابت توپ به خود جلوگیری میکردند و خویش را به مبدأ میرساندند. در غیر این صورت علاوه بر این که ضربهای نوش جان میکردند بایستی به عنوان بازنده به پایین زمین میرفتند.
گُودگُود
بازی گودگود در زمینهای خاکی انجام میشد و هر یک از شرکتکنندگان که تعداد آنها معمولا به هفت نفر میرسید گودال کوچکی بر روی زمین بازی در محدوده مشخصی برای خود حفر میکردند که گنجایش توپی به اندازه پرتقال را داشته باشد.
همه میکوشیدند گودال خویش را شیبدار حفر کنند تا توپ آسانتر به درون آن برود. با آغاز بازی یکی از شرکتکنندگان، توپ را از فاصله تقریبا سه متری به طرف محدوده گودال پرتاب و تلاش میکرد آن را به گود خودی بیندازد.
اگر در این کار موفق نمیشد، توپ به درون گودال هرکسی که میرفت. آن فرد میبایست این کار را تکرار کند، اما اگر در این کار موفق میشد، شرکتکنندگان پا به فرار میگذاشتند و فرد پرتابکننده، توپ را برمیداشت و آنها را تعقیب میکرد. توپ به هر کسی که میخورد آن فرد میبایست در محل آغاز بازی خم شده فرد پرتابکننده را بر دوش خود نشانده و دوباره توپ را به طرف محدوده گودالها پرتاپ کند. توپ به گودال هر کسی که میرفت، او بر دوش فرد سوارشده مینشست و فرد نجات مییافت. به همین گونه بازی ادامه داشت تا توپ دوباره به درون گود خودی برود و تعقیب و گریز از سر گرفته شود و یا همه خسته شوند و بازی به پایان برسد.
شاطربازی
نفرات شرکتکننده در این بازی بین هشت تا 12 نفر بودند و یک نفر به قید قرعه و یا داوطلبانه به عنوان شاطر و یک نفر دیگر نیز به همین نحو به عنوان وردست شاطر انتخاب میشد. معمولا شاطر فردی بود که زور قابل توجهی داشت. ابزار بازی هم از یک لنگه بود و شرکتکنندگان دست چپ شاطر به پای چپش طناب پیچ میکردند و لنگه گیوه را به دست راستش میدادند و با فاصله دو سه متری از او شروع به شعار دادن میکردند.
شاطر نونت خمیره
الهی بچهت بمیره
و آنها را تعقیب میکرد و وردست شاطر باید گیوه را بهسرعت به شاطر برمیگرداند. در این اثنا ممکن بود بعضی از آنها، چشم وردست شاطر را دور ببینند و به سمت شاطر بروند و او را به باد کتک بگیرند و اصطلاحا «کل کوف» کنند.
پس از برگشت لنگه گیوه، شاطر که از خوردن کتک عصبانی بود این بار گیوه را با قدرت بیشتر پرتاب میکرد. البته گاه لنگه گیوه به کسی اصابت نمیکرد و در عین حال شاطر کتک مفصلی هم میخورد. در عین حال به زرنگی و سرعت وردست شاطر سبب میشد که اصلا کتک نخورد و بازی با اعلام خستگی هر یک از طرفین به پایان میرسید.
حسین صادقی علی آبادی مدرس تاریخ و پژوهشگر
انتهای پیام/
انتهای پیام/