به گزارش میراثآریا به نقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، علیرضا انیسی عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری این مطلب را 11 بهمن1401، در نخستین نشست تخصصی همایش «چشمانداز منطقهای میراث راه ابریشم، همزیستی فرهنگها » مطرح کرد و با بیان بخشی از مقاله«کاروانسرای تاریخی سمنان، معرفی و بررسی معماری»گفت: جادۀ ابریشم از جملۀ مهمترین مسیرهای قدیمی در قاره آسیا است که از چین شروع و پس از عبور از فلات ایران به انطاکیه در بندر سواحل دریای مدیترانه ختم میشود.
او با بیاناینکه این راه طولانی تنها یک مسیر تجاری نبوده، بلکه عامل و وسیلهای برای تبادل فرهنگی و آشنایی جوامع، آداب و سنن یکدیگر بوده است افزود: حفظ مسیرهای تجاری و ایجاد امکانات لازم برای انجام سفر و تداوم حضور انسان در گِرو ایجاد سرپناه مناسب برای اقامتگاههای موقت است.
انیسی، یکی از ابزارهای موثر در جهت تحقق این هدف بر اساس شواهد تاریخی را احداث بناهای وابسته به تجارت میان شهرها دانست که در کالبد «کاروانسرا» تجلی یافته و گفت: کارونسرا یکی از گونههای معماری است که نقش مهمی در تداوم و گسترش ارتباطات و تبادلات بازرگانی در پهنه سرزمین ایران ایفاء کرد و نقش مهمی در رونق تجاری هر منطقه داشت.
عضو هیأتعلمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری با اشاره به اینکه، درگذشته هرچه تعداد کاروانسراها در مسیرهای تجاری بیشتر میشد، رونق اقتصاد تجاری در آن منطقه نیز افزایش مییافت افزود: معماری کاروانسرا در طول تاریخ در هر دوره بر حسب نیاز تغییر کرد، ولی توانست با تداوم ساختار معماری به همراه نوآوری و تکمیل اجزا و عناصر خود، فضایی مناسب برای پاسخگویی به نیازهای انسانی خلق کند.
به گفته او، دوره حکومت صفوی بویژه عهد شاه عباس اول، به دلایل مختلف از جمله سیاستهای خاص تجاری و بازرگانی درکشور، پراکندگی و تنوع ساخت این گونه معماری رونق چشمگیری مییابد که یکی از این نمونهها، کاروانسرای منسوب به دورۀ صفوی، در شهر سمنان است.
معاون پژوهشی پژوهشگاه گفت: این شهر تاریخی بستر شکلگیری بخش از میراث ارزشمند معماری و شهری و نیز یکی از منزلگاههای تاریخی شناخته شده در مسیر جادۀ ابریشم است و این مقاله قصد دارد به معرفی و بررسی معماری این کاروانسرا که یکی از بناهای با ارزش که در نوع خود در شهر سمنان بی نظیر است، بپردازد.
مروری بر سازههای معماری بینراهی راه ابریشم در خراسان
رجبعلی لباف خانیکی عضو مؤسسه فرهنگی-پژوهشی کهن بوم خراسان نیز در ادامه با مروری بر سازههای معماری بینراهی راه ابریشم در خراسان گفت: به استناد تعاریف و نقشههای فرضی گوناگونی که پژوهشگران و صاحبنظران از «شاهراه بزرگ شرق» یا «راه خراسان» که اخیراً به «راه ابریشم» معروف شده ارائه کردهاند، نمیتوان آن پدیده را صرفاً یک خط ارتباطی فرض کرد، بلکه به نظر میرسد راه ابریشم بستر وسیعی بوده که شهرها و مراکز فرهنگی و تمدنی شرق عالم را از چین به ایران و بینالنهرین و کنارههای دریای سیاه و مدیترانه در غرب و سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان در جنوب ایران ارتباط میداده و در آن بستر از گذشتههای دور کالا و فرهنگ مبادله میشده است.
او افزود: اگر این فرضیه را بپذیریم، آن بستر تمامی رشته راههائی را شامل میشده که در نهایت به شاهراه اصلی ارتباطی شرق به غرب متصل میشدهاند.
لباف خانیکی اظهارکرد: آن راهها به اقتضای موقعیت، از اقلیمها و بافتهای مختلف چون: دشت، کوه، بیابان و کویر با آب و هوا و امکانات گوناگون عبور میکرده و رهگذران در هر اقلیم خود را با شرایط محیطی سازگار میکردند و عمدتاً در سازگاری، محیط معماری را به خدمت میگرفتند و از سازههای معماری متنوع بهره میبردند.
عضو مؤسسه فرهنگی-پژوهشی کهن بوم خراسان افزود: خراسان کنونی از ابتدای شهرستان سرخس در شمالشرق تا انتهای شهرستان سبزوار در غرب و انتهای شهرستان طبس در جنوب غرب بسترهای گستردۀ بخشی از راه ابریشم بوده و شرایط و اقلیمهای متفاوت در آن مسیرهای طولانی ایجاب میکرده است که انواع کاروانسرا، چاپارخانه، حوضانبار، یخدان، پل، مناره و راه سنگفرش ساخته شود که البته هریک متناسب با زمان و مکان و کاربرد آنها از ویژگیهای خاص برخوردار بوده که در حال حاظر هنوز آثار و نشانههائی از آنها برجای مانده و امکان بررسی و مطالعۀ آنها را فراهم کرده است.
ایستگاههای پارتی ایزیدور خاراکسی(کهنترین متن جغرافیای ایران باستان)
در ادامه نادر کریمیان سردشتی عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری با اشاره به کتاب «ایستگاههای پارتی» اثر ایزیدور خاراکسی گفت: این کتاب میتواند به عنوان ارزندهترین کتاب در زمینۀ جغرافیای باستانی ایران زمین بهشمار آید و برای ارزش این کتاب همین بس که جهت تبیین جغرافیای دقیق ایران باستان بویژه دورۀ پارتی منحصر بهفرد است.
او افزود: در حقیقت کتاب خاراکسی از زمره مراجع مهم جغرافیایی است که باید به قول فرنگیان در زمره آثار handbook قرارگیرد، زیرا پیوسته باستان شناسان و مورخان و جغرافیدانان بدان نیاز دارند.
کریمیان سردشتی تصریحکرد: این اثر شامل سه بخش مجزاست: گزارش ایستگاهها و منزلگاههای پارتی (شامل 19 سرزمین باستانی)؛ گزارشی از متن «گشتی در قلمرو پارتها» (اشکانیان) راجع به نحوه صید مروارید در خلیج فارس؛ بخش سوم راجع به مسایل و مناطق جغرافیایی به نقل از کتاب تاریخ طبیعی پلینی است.
نیشابور در شبکۀ تبادلات شرق و غرب جهان اسلام و فراسوی آن
مقاله «نیشابور در شبکۀ تبادلات شرق و غرب جهان اسلام و فراسوی آن» نیز در ادامه این نشست تخصصی توسط زهرا لُرزاده دانش آموخته دکتری باستان شناسی دانشگاه گوته فرانکفورت و هایده لاله عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران ارائه شد.
هایده لاله عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران با بیان گوشهای از این مقاله گفت: نیشابور تنها ربع از ارباع چهارگانۀ خراسان بزرگ که امروز در مرزهای سیاسی ایران بهجا مانده، در بازۀ زمانیِ بیش از پانزده قرن بارها پایتخت و کرسی خراسان بزرگ بود و یکی از مراکز اصلی در شبکۀ ارتباطی میان قارهایِ بین شرق و غرب جهان ایرانی و جهان اسلام و فراسوی آن بهشمار میآمد.
او افزود: در تقسیمبندی چهارگانۀ خراسان بزرگ، نیشابور به عنوان گستردهترین بخش و کلانشهر آن و بهعنوان یکی از مهمترین شهرهای شرق جهان اسلام در دوران اوج و بالندگی خود از قرن سوم تا ششم هجری قمری گسترۀ جغرافیایی وسیعی را در بر داشت که با تمامیتی یکپارچه حضور شکوفای آنچه که نیشابور بزرگ مینامیم را، تا مدتها در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جهان آن روزگار میسّر ساخته بود.
زهرا لُرزاده دانش آموخته دکتری باستان شناسی دانشگاه گوته فرانکفورت افزود: نیشابور با موقعیت قرارگیری خود واقع در جنوب ـ جنوبشرقی کوههای کپهداغ و بلخان که سه ربع دیگر خراسان بزرگ را از فلات ایران جدا میکند نقش کلیدی در برقراری ارتباط بین ارباع خراسان و نیز ارتباط خراسان و خوارزم و ورارود با دل ایرانشهر و غرب جهان اسلام و فراتر از آن ایفا میکرده است.
او اظهارکرد: نیشابور نه تنها از طریق تجارت فرامنطقهای مواد و محصولات خود یک مرکز مهم اقتصادی بود، بلکه کانون تبادل اندیشهها و جریانهای فکری بهشمار میآمد و این خود جایگاه ویژهای در روابط متقابل شرق و غرب به نیشابور داده بود.
نویسندگان در پایان یادآور شدند: در مقالۀ حاضر برآنیم تا اهمیت مفهوم مرکزیت کلانشهر نیشابور در گستره بزرگ جغرافیای اداری آن را در دل شبکههای ارتباطی آشکار و توان طبیعی و فرهنگی آن را در ایجاد زمینههای گوناگون تبادلات و تعاملات در پهنۀ گستردۀ جهان اسلام ارزیابی کنیم.
انتهای پیام/
انتهای پیام/