غرفه اسباببازیهای دستساز قدیمی ایرانی هوشنگ شاهینزاده معروف به «عمو شاهین» با جو رنگارنگ و شاد و نوستالژی توجه هر فردی را به خود جلب میکند. چندین بار در نمایشگاهها او را ملاقات کردهام و دلم میخواهد پای صحبتهایش بنشینم. عمو شاهین فراتر از پژوهش و ساخت اسباببازیهای دستساز به تألیف کتابهای بازی با «دستها و آواها» و «بچههای محل» نیز پرداخته و مدرس کارگاه بازیابی خلاقیت و برگزارکننده دورههای بازیهای خلاق والدین و کودکان است.
عمو شاهین که پژوهشگر، احیاکننده و سازنده اسباببازیهای قدیمی ایرانی است، درباره دوران کودکیاش میگوید: متولد ۱۳۳۲ و بچه خوزستان هستم. پدرم شرکت نفتی بود و در شهرکی زیبا در خوزستان زندگی میکردیم که محیط طبیعی در کنار فضای فرهنگی و ادبی داشت. از همان کودکی بازی نقش عمدهای در فرهنگمان داشت، مثل بچههای امروزی پاستوریزه نبودیم. از صبح که چشم باز میکردیم تا شب در کوچه بازی میکردیم. از همان کودکی به مجسمهسازی گرایش داشتم؛ یادم میآید وقتی باران میبارید به ابرها نگاه میکردم و اشکال مختلفی از آنها تجسم میکردم. مادرم نانی میپخت به اسم تیری و من با خمیر آن اشکال مختلفی را میساختم.
لبخندی دلنشین از مرور خاطرات کودکی بر لبش نقش میبندد و میگوید: قدیمها کارخانه اسباببازی نبود. اسباببازیهایمان را خودمان میساختیم و من از سن ۷، ۸ سالگی با چوب و میخ و مفتول اسباببازی میساختم و به بچههای محل میفروختم و با پول آن کیهان بچهها میخریدم.
از کارش حرف میزند که فرسنگها با دنیای بازیها فاصله داشته و میگوید: ۱۶ سال در وزارت نیرو مهندس مکانیک بودم و در کنار کارم به ساخت مجسمه و اسباببازی میپرداختم، اما ارتباط زیادی با کار مکانیک و تعمیرات ماشینهای صنعتی برقرار نمیکردم. تصمیم گرفتم تمرکزم را به صورت جدی روی پژوهش، ساخت و احیای اسباببازیهای دستساز ایرانی بگذارم. اگرچه پیش از آن هم در کنار کارم به ساخت مجسمه و اسباببازی میپرداختم.
انگار پرت شده باشد به دنیای امروزی، زمانی که از خوزستان به کرج مهاجرت میکنند و به قول خودش از دشت به سلول زندگی شهری پای میگذارد و ادامه میدهد: از ۱۷ سال پیش که به کرج آمدیم، مجسمهسازیهای بزرگ را کمکم ترک کردم و کار پژوهشیام را در مورد اسباببازیهای دستساز ایرانی شروع کردم. تاکنون بیش از ۴۰۰ اسباببازی را با پژوهشهایی که انجام دادهام طراحی، ساخته و احیا کردهام.
عمو شاهین ضمن بیان اینکه از منابع مختلف تصویری، مکتوب و میدانی برای پژوهش و احیا اسباب بازیها استفاده کرده است، میگوید: به بسیاری از روستاها سفر کردهام و با افراد کهنسال در مورد اسباببازیهای دوران کودکی آنها صحبت کردهام و از نحوه ساخت، مواد اولیه و شکل آن میپرسیدم و همزمان طراحی میکردم تا به آنچه میگفتند شبیه میشد، سپس آن را میساختم.
تحقیقات او اسباببازیهای مربوط به دورههای قاجار و پهلوی تا کنون را در بر میگیرد که در این باره بیان میکند: وغ وغ صاحاب، طبلک و جغجغک از جمله اسباب بازیهایی است که در تحقیقاتم قدمت آنها به دوران قاجار هم میرسد. خواستگاه برخی از این اسباب بازیها مشخص نیست و شاید با جهان هم مشترک باشند.
استقبال از اسباب بازیهای عموشاهین بینظیر است. حتی دیدن این اسباب بازیهای دستسازچوبی رنگارنگ هم آدم را به ذوق میآورد. او اظهار میکند: من دوستدار محیط زیست هستم و اسباببازیهایی که میسازم از بازماندههای وسایل چوبی و بیاستفاده و تکه پارچه است و از پلاستیک در آنها استفاده نشده و میتوانند به چرخه طبیعت بازگردند. اسباببازیهای خشن و سختی نیستند و با نیروی محرکه دست کار میکنند، نه باطری. خانوادهام در این مسیر همواره همراهم هستند. همسرم به طراحی و دوخت لباس برای عروسکها و دخترم به طراحی چهره آنها میپردازد.
مجموعه اسباببازیهای عمو شاهین در واقع موزهای از اسباببازیهای دستساز ایرانی است. او در این باره میگوید: چندین بار از زمانی که تحقیقاتم به ۱۵۰ اسباببازی رسید، مجموعه آنها از سوی برخی موسسات و جاهای مختلف خریداری شد. به هر جایی که دعوت میشوم، موزهام را با خود میبرم و توضیحات را میدهم. چند سال پیش در نمایشگاه بینالمللی گردشگری تهران اسباببازیها به نمایش گذاشته شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
او در واقع تنها فرد در قید حیات ایران است که این موزه اسباببازیها را دارد و نگران از بین رفتن این میراثفرهنگی است و بیان میکند: ۲۰ سال است در جلسات متعدد با مسئولان خواهان برپایی اولین موزه اسباببازیهای دستساز ایرانی هستم و حتی جزئیات مکتوب این طرح که دارای بخش آموزش، فروشگاهی و موزهای است را هم نوشتهام. با داشتن موزه اسباببازیهای دستساز ایرانی میشد این آثار را ماندگار کرد. خودم توان مالی اینکه فضایی را برای موزه به صورت دائم در اختیار بگیرم، ندارم و این موضوع نیاز به حمایت دستگاههای مختلف از جمله میراثفرهنگی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حتی شهرداری دارد. ایجاد موزه اسباببازی اقدامی است که در کشورهای دیگر به وفور انجام شده است ولی متاسفانه در ایران از داشتن این موزه محرومیم.
ورود به دنیای قشنگ و رنگارنگ بازیها و اسباببازیهای دستساز قدیمی و گذران ساعتی در این فضا آنقدر شیرین است که دلم برای بچههای امروزی که با تبلت و بازیهای خشن کامپیوتری از تجربه این فضا محروم هستند، میسوزد. ای کاش زمینهای فراهم شود تا بازیها و ابزارهای بازی قدیمی که عموما دسته جمعی و شاد هستند، در میان کودکان امروز هم رواج پیدا میکرد. القصه اینکه وجود جای خالی موزهای دائمی برای به نمایش گذاشتن و عرضه این اسباببازیهای دستساز و آموزش فرهنگ بازی خلاق در ایران کاملا محسوس و مستلزم حمایت مسئولان است.
گفتگو از شیما عبداله خانی/ خبرنگار میراثآریا، البرز
انتهای پیام/
نظر شما