آتوسا مؤمنی، رئیس مرکز میراث ناملموس تهران در یادداشتی نوشت: طلوع دوباره فرهنگ و تمدن ایران، اینبار در قامت آثاری از میان نمود هزارگانه آن در 54 یادگارِماندگار در گسترهای بیش از 80 درصد از خاک سرزمین ایران در چهل و پنجمین نشست کمیته بین الدول میراث جهانی بعنوان بیست و هفتمین اثر تاریخی و طبیعی ایران در فهرست جهانی یونسکو ممتاز شد و یکی از بزرگترین پرونده زنجیره ای جهان را به عنوان کاروانسرهای ایرانی به جهان و جهانیان هبه کرد.
گزینش این عنصر بیبدیل مبتنی بر دارندگی معیارهای (II) و (III) از میان معیارهای دهگانه میراث جهانی است که از سویی به نمایش گذاشتن تبادل مهمی از ارزشهای انسانی، در یک بازه زمانی، در یک منطقه فرهنگی از جهان که پیشرفتهای معماری و فناوری، هنرهای تاریخی و طراحی منظر در آن را شهادت میدهد و از سویی دیگر به دارندگی گواهی منحصر به فرد یا حداقل استثنائی بر یک سنت فرهنگی یا تمدنی صحه میگذارد.
شهد این گواه جهانی بر کام ایران و ایرانی گوارا و نوشین و همت عالی متولیان پرچمداری حفاظت از میراثفرهنگی ایران در جهان بر مدار حیات مانا باد.
صبح خیزان کاستین بر آسمان افشانده اند پای کوبان دست همت بر جهان افشانده اند
کاروانسرا مولود جغرافیای تاریخی ایران فرهنگی ماست. نجد ایران که مثلثی میان دو فرورفتگی خلیج فارس در جنوب و دریای خزر در شمال است از سویی بسان پلی پیونددهنده میان آسیای مرکزی و غربی و از سویی دیگر حلقه اتصال آنها با آسیای صغیر و اروپاست.
از اینروست که ایران در مرکز خطوط بزرگ ارتباطی قرار گرفته و شرق و غرب دنیا را به یکدیگر متصل و قدیمیترین و مهمترین شاهراه ارتباطی جهان باستان- جاده ابریشم- از آن میگذرد و کاروان هویت فرهنگی و میراث ملموس و ناملموس ایران بزرگ را از این مجال شناسانیده و آن را رهسپار جهان میکند.
در نیمه دوم هزاره نخست پیش از میلاد مسیح با گسترش امپراطوری هخامنشی توسـعۀ قلمروی ایـران از قفقاز تـا خلیج فارس و از آسـیای مرکـزی تـا آسـیای صغیـر، مدیترانه و شـمال آفریقا و قرارگرفتـنش در شـاهراه تجـاری شـرقی غربـی، از چیـن تـا دریـای مدیترانـه و توسـعۀ راهها، برپایی کاروانسراها ضرورتی بی بدیل در تداوم حیات بزرگترین قلمرو حکومتی جهان شد.
اگرچه توسعه راهها در دوره اشکانی ادامه یافت و در دوره ساسانی ساخت کاروانسرا به یکی از فرازهای مهم تاریخی خود رسید، اما نقطه اوج نقش آفرینی ارتباطی راهها و کاروانسراها را میبایستی در دوران پس از اسلام جست و جو کرد.
در این دوران چند عامل موجب شد که کاروانسراها پرشمارتر شوند و بر اهمیتشان افزوده شود: نخست اینکه اسلام مرزهای امپراتوری ساسانی و روم شرقی را از میان برداشت و اقوام و فرهنگها و مذاهب مختلف ساکن این دو قلمرو را در قلمرو واحدی جا داد؛ و بالطبع موجب سهولت و آزادی رفت و آمد در این مسیر شد. چه برای بازرگانان، چه برای مسافران و سیاحان و چه حتی برای صوفیانی که سیر آفاق و انفس میکردند و سرگرم بسط طریقت خویش بودند. بطور کلی فتوحات مسلمانان، قلمرو وسیعی شامل جزیرة العرب، بینالنهرین، ایران، ماوراءالنهر، قفقاز، بخشی از آسیای صغیر، شام، فلسطین، شمال آفریقا و حتی جنوب اسپانیا (آندلس) را تحت فرمان قدرتی واحد درآورد و در این سرزمینها که جوامع پیشتر، پیرو مذاهبی چون مسیحیت، زرتشت و بودیسم بودند، غالبا به اسلام گرویدند و مرزهای عقیدتی به یک باورمندی واحد مبدل شد و با حذف مرزهای سیاسی، سرزمینی یکپارچه با هویت ایرانی گسترش یافت.
دیگر اینکه اسلام اهمیتی وافر برای رسیدگی به مسافران و در راهماندگان قائل بود. در کتاب آسمانی، هرگاه که از رسیدگی به خویشان و مستمندان و یتیمان سخن به میان آمده، وابنالسبیل نیز مورد اشاره قرار گرفته است و به این سبب، کاروانسرا نزد مسلمانان در زمره نهادهای عامالمنفعه میگنجید و توجه بدآن نزد مسلمانان همچون ساخت مساجد و مدارس و حمامها و آب انبارها در زمره خیرات و مبرّات دانسته میشد.
بنابراین هم حکومت به جهت اهمیت اقتصادی و نظامی کاروانسراها (از جمله حمل مالیاتها یا خزانه دولتی) و هم عموم مردم برای انجام کار خیر، در احداث و حفاظت از کاروانسراها اهتمامی جدی داشتهاند. میراث ناملموس وقف نیز یکی از دلایل نضج کاروانسرها در فواصل اندک آنها از یکدیگر شد.
در تاریخ میانه ایران، دوره سلجوقیان یکی از فرازهای مهم ساخت کاروانسرا در ایران است. قلمرو امپراتوری قدرتمند سلجوقی از ماوراءالنهر تا کرانه شرقی مدیترانه امتداد داشت و جابهجایی کالاها و مسافران و نظامیان و دولتیان در این راه چیزی نبود که از چشم کارگزاران دولت دور بماند. از اینرو، نه تنها کاروانسراهای پرشماری در سرتاسر امپراتوری ساخته شد بلکه کیفیت ساختشان نیز به شکل حیرتانگیزی ارتقا پیدا کرد. تا آنجاکه برای ساخت آن از الگوهای معماری چهار ایوانی مساجد نیز عاریت گرفته شد.
برخی پژوهشگران چون «شاردن» در خصوص اهمیت کاروانسراها مینویسد: هیچ چیز نمیتواند با کاروانسراهای ایران که در دوران صفوی برای آسایش کاروانیان و جهانگردان ساخته شده است، قابل مقایسه باشد. همچنین به عقیده «پوپ»، بنیاد کاروانسراها در ایران پیروزی بزرگی برای معماری ایران است و در هیچ جای دنیا کاربرد و ویژگیهای خاص معماری آن را نمیتوان دید و این موارد و نظایری از این دست بر جایگاه رفیع فرهنگی ایران صحه میگذارد.
کاروانسراها زمینهای برای توسعه و دانش بشری به عنوان مکانی برای زیست افراد مختلف، بازرگانان، تجار، مسافران، زائران خانه خدا و عتبات در زمانهای که مسیرهای مواصلاتی و رفت و آمدها بس دشوار و سخت بوده است. این کاروانسراها در سرما و گرمان جان بخش و پناهگاه مردم بوده است که نشانهای برجسته از تاریخی باشکوه تمدن و معماری ایرانی را روایت میکند
خلق کاروانسرها را باید منبعث از عواملی دیگری چون:
مسافت طولانی و دور بودن شهرها از یکد یگر؛
گسترش، حفظ و رونق تجارت و اقتصاد ؛
نیـاز مبـرم کاروانیـان بـه آسـایش و حفاظـت در مقابـل راهزنان و موانـع طبیعی؛
وضعیـت اقلیمـی و آب و هـوا و مداخلۀ عـوارض طبیعی نیز دانست.
کاروانسـراها یکـی از نمونه اثار ارزشمند معمـاری ایـرانی است کـه در ادوار تاریخـی خـود، توسـعه و گسـترش تدریجـی خاصـی را تجربـه کـرد ه اسـت و در هـر زمـان با نـام خاصـی از جملـه، کاربـات، سـاباط، خـان، یـام و.... نمود یافته است.
اگر چه عملکرد کاروانسـراها در گذشـته مشابه بوده، اما از منظر خصوصیـات و معماری، هریـک از آنها متاثر از عواملی مختلفند که با ویژگی هـای متفـاوت و منحصر به فردی برپا شده اند. نقشه های متفاوت و هنرمندی های پرنبوغ خالقان این شگفتی های معماری ایرانی- اسلامی امروز در 54 نمونه از آنها در گستره ی جغرافیایی 24 استان از 31 استان کشور تاریخمند ایران ماست که امروز به شهادت جامعه جهانی از میان 50 پرونده ارئه شده با ثبت یک عنصر معماری، 54 عرصه نبوغ هنرمندی خود را در جهان ممتاز کرد و میراث سرزمینی خود را به عنوان نمادی از تعامل میان انسانها و طبیعت و مجالی امن و فراخور توسعه برای ارتباطات سیاسی ، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میان جوامع همجوار و غیر همجوار در آینه ی میراث بشری به منصه ظهور گذاشت.
کاروانسـراها با معنایـی فراتر از یـک مکان، نقشـی مهـم در سـاختارهای اقتصـادی، فرهنگـی ،نظامـی و امنیتـی ایفـا کردند. از اینروی توسـعۀ کاروانسـراها در دوران صفویه که حکومت مرکـزی درصدد تقویت بنیـۀ اقتصـادی و گسـترش قلمروی نفوذ بـوده، رونق اساسـی یافت.
کارکردهـای مختلـف، هویتهـای مختلفـی بـه ایـن بنـا دادهانـد و آن را از زوایای خاص قابل بررسی ساخته است. از اینروست که میتـوان کاروانسـرا را بـه مثابـه یـک منظـر شناخت، اگرچه اصل اصالت آن به دلایـل اولیه ای شـکل گرفت ولـی به مـرور زمان در نتیجـۀ تعامل انسـان با محیط و جامعـۀ پیرامونـی خـود، ماهیـت و محتـوای خود را تغییـر داده و بـه مقتضای زمان پاسخی فراخور را ارائه کرده اسـت و از اینروست که در تمامی دوره های مختلـف تاریخـی، توسـعۀ ایـن عنصر مهـم معماری در دسـتور کار حکومتهای وقت قـرار گرفته اسـت. چرا که این عنصر فرهنگی در هر دوره توانسـته اسـت بـا اضافه کـردن کارکـردی بـه محتـوای عملکـردی خویـش، نقـش اساسـی را در تجـارت و حمـل و نقـل و توسعه ارتباطات فرهنگی،سیاسی و اجتماعی و امنیتی نیز ایفـا کند.
لذا این کارکردهـای مختلـف کاروانسـراست که، در ایجـاد یـک منظـر تاریخـی، اهمیـتی وافر مییابد. این عنصر که در طول تاریخ بـا همسانسـازی عملکـرد خود و تنـوع کارکردیش بـا شـرایط روز توانسته، توسعه پایدار را رقم بزند و در هر مقطع از تاریخ پاسخگوی نیاز جامعه آن روزخود باشد بهگونه ای که بسان میراثی زنده، جاری و ساری عمل کرده و این مهم ظرفیتی است که در همه فضاهای کالبدی مصداق نمییابد.
اقامـت، امنیـت، خدمـات، اقتصـاد و ... مفهومـی عینـی- ذهنـی را بـرای کاروانسـرا ایجـاد میکننـد. مفهومـی کـه بـه زندگی انسـان در ایـران قدیـم ارتبـاط داشـته و براسـاس سـبک زندگـی در آن دوران شـکل گرفته اسـت. کاروانسـرا پاسـخی به نیازهای گسـترده و رو بـه رشـد جامعـۀ ایرانـی در طـول تاریخ بوده اسـت. بـه همین دلیـل کارکردهـای آن نیـز بـه طـور مـدام تغییـر کرده و متناسـب بـا شـرایط زمانـه، سـاختار و هویتـی جدیـد پیـدا کـرده اسـت. به بیـان دیگـر ایـن منظـر، از یک پویایـی منحصر به فردی برخـوردار بـوده اسـت و پویایـی منظـر کاروانسرهاست که، دلیلـی بـر مانـدگاری آن در طـول تاریـخ شده اسـت؛ اگرچه بـه مـرور زمان و بـا پیشـرفت تکنولـوژی در قرن بیسـتم ،کاروانسـراها عملکـرد خود در نظام اقتصادیو خدماتی ر در معنای واقعی خود از دسـت دادهاند.
اما میتوان اذعان کرد: کاروانسراها پل ارتباطی مابین جوامع و اجتماعات گوناگون موجود در کشور و در میان توده مردم بودند که البته امرا و حکام نیز از این اخبار توسط ماموران خود آگاه میشدند. کاروانسراها از سویی مجال انتقال بین نسلی مواریث ناملموس ایرانیان است که از آن جمله میتوان به مواردی اشاره کرد: در اقامتهای شبانه سالخوردگان، علما و فضلا به رسم دیرین ایرانیان، قصه ها و داستانهایی از ادبیات عامه نقل میشده که علاوه بر سرگرمی بر مضامین حکمی و پندهای اخلاقی و توصیههای برآمده از تجربیات زیسته و آزموده های خلاقانه، برای مسافرین جوان و کم تجربه تاکید داشته و این مهم با انتقال بین نسلی از طریق سینه به ساری و جاری بوده است. چنانکه مبرهن است کاروانسراهای ایرانی مستقیماً درگیر تحولات اجتماعی، فرهنگی بودهاند، به گونهای که تأثیر آن را در ادبیات، شعر، نقاشی، مینیاتور، موسیقی و همچنین معماری را به وضوح مشاهده کرد.
ساختار فرهنگی و نیاز اجتماعی کاروانسراها فرصت و شجاعت ایجاد ساختار تبادلات گوناگون در کشور پهناور ایران و در مسیرهای خطرناک و دشوار در اقلیم های مختلف و فصول متغیر آب و هوایی را برای مردم این سرزمین کهن مهیا و ممکن میکرده است.
از ویژگیهای برجسته و ممتاز برآمده از تعاملات فرهنگی تجار و مردم در گذشته و نقشی که کاروانسراها در این میان ایفا میکردهاند میتوان به مواردی ذیل اشاره کرد: از تفاوتهای ماهوی تجارت و بازرگانی امروز با گذشته همانا اهمیت اولی در مالالتجاره و سرمایه کاری در بازرگانیست. حال آنکه در گذشته تجار در زمره معدود فرهیختگان و باسوادان شهر خود میبودهاند که نه تنها در تجارت امین مردم بلکه در امور اجتماعی و فرهنگی نیز مامن رجوع جامعه خود بودهاند و بطور عموم اصحاب تجارت علاوه بر اشراف به ادبیات فرهنگی، مشرف به امور حقوقی و شرعی داد و ستد در حرفهی خود بودهاند.
تجار اغلب از جرگهی نخبگان جامعه محسوب میشدند که با فرهنگ و ادبیات مانوس و به اصول اخلاق و انسانی و فضیلت اسلامی در معاش پایبندی وافری از خود نشان میدادهاند که البته نقش جدی آنها در نهضت مشروطه نیز شاهدی بر موارد پیش گفته است. نقش و جایگاه برجسته ی بازرگانان و تجار در انتشار دین اسلام درمشرق زمین غیر قابل انکار است و به نظر میرسد در بار انداز این تجارتخانه ها هنگام انتقال اقلام مورد نیاز خریداران از اقصا نقاط جهان تحفهی فرهنگ و سوغات ادبیات و موسیقی و هنرهای سنتی و سبک زندگی و فرهنگ ایرانی و تجارت اسلامی نیز در رهسپاری این محموله ها به سوی مقصد هرگز مغفول نمانده است و رمز ماندگاری سبک موفق تجارت در ایران فرهنگی بزرگ بوده و در بخش گستردهای از جغرافیا و تاریخ جاری و زنده باقی مانده است.
امروز این عناصر بیبدیل شاهدی از فرهنگ و تمدن ایران در تجلیگاه میراث جهانی و گواهی از نبوغ فرهنگ مادی و معنوی ایران و ایرانی است که به تولیگری وزارتخانه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و تدبیر معاون میراثفرهنگی کشور چون ستارهای درخشان بر تارک جهان منور شده و بهعنوان عنصری صلح آفرین در قامت سمبلی ممتاز به جامعه جهانی هبه شده است.
انتهای پیام/
نظر شما