رضا مظاهری کارشناس ارشد باستانشناسی در یادداشتی گفت: در سال 617 هجری, مغولها در ادامه سلسله فتوحات خود به ایران رسیدند و خرابیهای گستردهای به بار آوردند. بسیاری از پایگاههای اصلی تولید سفال ایران ویران شد و هیچگاه شکوه گذشته را به دست نیاورد. در سالهای پایانی این قرن تولید سفالهای زیرلعابی در ایران فزونی یافت که تحت عنوان کلی سفال سلطان آباد منطقهای در اراک شناخته شدهاند. نمونه این تولیدات را در یافتههای کاشان, کرمان, بجنورد و یا مراکز دیگری میتوان سراغ گرفت که هنوز یافتههای باستانشناسی نمیتواند پاسخ دقیقی به محل دقیق تولید آن بدهد. به نظر میرسد با تکیه بر عناصر فرمی بتوان رهیافتی در مطالعه این گونهها ارائه داد.
نتایج حاصل نشان میدهد شکل بدنهها در دو حالت کلی مخروطی حجیم و شیپوری با تقلید از سلادون چین ساخته شدهاند و نقوش که طیف متنوعی از گیاهی, حیوانی, انسانی, ترکیبی, هندسی و نوشتاری را شامل میشوند به سه صورت کلی منتشر, دایرهای و شعاعی در متن کاسهها قرار گرفتهاند، همچنین خاستگاه برخی از نقوش تداوم سنت تصویری ایران بوده که از گذشتههای دور به یادگار مانده است و برخی دیگر تحت تاثیر فرهنگ تصویری چین است.
پنجمین مرکز بزرگ ساخت سفالینه دوره میانه منطقه سلطان آباد است. که کارگاههای بسیار پرباری در سده های هفتم و هشتم هجری در آنجا دایر بوده. ظاهراً هیچ شهری در محوطه کنونی سلطان آباد در آن دوره وجود نداشته است. سفالینه بر ناحیهی پهناوری در منطقه در یک سلسله از روستاها پراکنده بودند. بعضی از آنها در هفتاد-هشتاد کیلومتری خود سلطانآباد قرار داشتند: اسدانه، سسوک، شاهآباد، بُرزآباد، زلفآباد، مجدآباد و فیوم که سسوک، برزآباد و فیوم پراهمیتترین نمونهها را به دست دادهاند. تعداد محوطهها نشان دهندهی تنوع سفالینههایی است که برچسب سلطان آباد خوردهاند. منطقه سلطان آباد سفالینه منقوش سیاه با لعاب آبی طاووسی، طرحهای پهن شاخ و برگ و گاهی اوقات با خط نوشتهها، نقوش جناغی، فلس مانندها و هاشورهای درشت پرشده تولید میشد. تنهی آنها از گلی بلورینه یا نخودی میباشد که به رنگ طوسی تغییر پیدا کرده است. تزیین آنها به رنگ سیاه، سبز فام، آبی لاجوردی و فیروزهای که با نوعی لعاب قلیایی ضخیم و آبدانهها و خشهایی را به وجود آورده و حالت رنگین کمانی پیدا کرده پوشیده شده است بهترین اشکال این ظروف کاسههایی با نمای نیم کرهای و بیقواره و لبهی مسطح و برگردان به سمت درون میباشد. از اسلیمی یا طرح نخل در ظروف این دروه بسیار استفاده شده است. تزیین آنها با نقوش گلها و برگها صورت گرفته و پرندگان و خرگوشها، ققنوسها و گربهسانان، بدانها حالت زنده نما دادهاند و با شیوه طبیعت گرایانهی ملهم از تزیینات چینی انجام گرفته است. و نقش مایههای در هم پیچیده «S» در آنها زیاد دیده میشود. در سفال سلطان آباد سفالگران بیشتر ظروف را به رنگ نیلی با ترنجهای چهارپر آراسته و در میان آن گوزن و در حواشی پرندگان و غازها را ترسیم کرده و در زمینه اصلی شکوفههایی را در پوستهای تاریک بوجود آوردهاند.
سه گونه سفالینههای سلطان آباد وجود داشت: نوع اول که با خاک گل رس خاکستری پوشانده میشده و طرحها به صورت قالبریزی شده رنگ سفید و خطوط سیاه در آن به کار میرفت. نوع دوم با دو رنگ سیاه و آبی لاجوردی منقوش میشد، هر چند در مواردی رنگ سومی، یعنی رنگ فیروزهای هم به کار میرفت. برخی از کاسههای سلطان آباد اشکالی کاملاً جدید داشت، کنارههای خمیده در بالا به لبه هلای برگشته و صاف منتهی میشود. نوع سوم سفالینههای سلطانآباد را کاسههایی تشکیل میداد که کنارههای گرد بالا آمدهای داشت و منقوش به دو یا سه رنگ زیر لعابی و شفاف بود که بیشتر آنها به وسیله نوارهای تزیینی زاویه داری تزیین میشد .
شیوه سلطان آباد قطعات عجیبی دارد که گویی در مرحله تحول بوده است. سفال گران سلطان آباد در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم سبک خاصی را ابداع کردند، ترنج چهارپر داخل ظرف را با تصویر زندهای پر میکردند. همچنین تازگی لعاب به خوبی نشان میدهد که این ظرفها در اصل تا چه اندازه کامل بوده و لعاب صاف و شفاف تا چه حد به زیبایی آنها میافزوده است. متداولترین رنگهای شیوه سلطان آباد سفید شکوفهای در زمینه تاریک و خطهای باریک آبی است.
گمانهها در حوزه باستانشناسی و فرهنگی استان مرکزی بر اساس مستندات و قراین ارایه شده در متون تخصصی این است که ظروف سفالی سلطانآباد در نواحی از شهرستان ساوه، تپه سیدون، ابراهیمآباد اراک و شهر زیرزمینی ذلفآباد فراهان تولید میشده اما نمیتوان با قطعیت بیان کرد که تنها این حوزه فرهنگی خاستگاه آن بوده است.
انتهای پیام/
نظر شما