به گزارش میراث آریا، شهروز دل افکار که با گریمی متفاوت در کنسرتنمایش «قصه ترانههای ماندگار» به ایفای نقش پرداخته، درباره نقشش در کنسرتنمایش «قصه ترانههای ماندگار» گفت: در واقع اپیزودی که من بازی کردم، درباره دو مرد جاهل است که عاشق دو خواهر میشوند و از آن جایی که همیشه یک بدشانسی وجود دارد یکی از مردها خواهری را دوست دارد که عاشق مرد دیگر است. در پی این ماجرا اتفاقاتی میافتد که برادری بین این دو پسر به هم میریزد و رفاقتشان خراب میشود و در آخر کار، مثل خیلی از اتفاقاتی که در کشورمان و در جهان افتاده است، یکی از این دو نفر ناخواسته دست به قتل برادر و دوست خودش میزند.
او ادامه داد: این اپیزود یک قطعه نمایشی کوتاه است که به نظرم حتی میشود به یک فیلم سینمایی یا یک نمایش بلند تبدیل شود. البته این قابلیت همه قسمتهای این کنسرت نمایش است که ما یک پکیج خیلی مختصر از این قصه را میبینیم.
این بازیگر تئاتر درباره تلفیق نمایش و موسیقی عنوان کرد: من از این اتفاق در قالب کنسرت نمایش خوشحال شدم به دلیل اینکه مردم هم صدای خواننده مورد علاقهشان را گوش میکنند و هم کسانی که تا به حال تئاتر ندیدهاند، به این واسطه اولین برخوردشان با تئاتر صورت میگیرد. به دلیل همین اتفاقات است که ما در این سالها تماشاگر بیشتری نسبت به قدیم داریم. در گذشته اگر به مردم میگفتیم تئاتر خیلی از آنها نمیدانستند که چیست، ولی این روزها میبینیم که آدم (ها هرکدام حداقل یک بار پا در سالن تئاتر گذاشتهاند.
او اظهار کرد: من برای مردم اجرا کردن را دوست دارم، چون همان افراد اگر دو اجرای تئاتر دیگر هم ببینند، به مخاطب خاص تئاتر تبدیل میشوند. هیچوقت هم مخالف نبودم با این که یک چهره شناخته شده از حوزههای دیگر روی صحنه بیاید. به دلیل اینکه آن شخص هم مخاطب خاص خودش را دارد و مخاطبان او هم از این طریق با پدیدهای به اسم تئاتر آشنا میشوند.
دلافکار ادامه داد: ما در کشورمان برای تئاتر درس خواندیم و به این رشته علاقهمندیم و دوست داریم که این رشته پابرجا بماند، چون یک هنر زنده است.
او درباره اجراهای کنسرتنمایش «قصه ترانههای ماندگار» بیان کرد: خوشحالم که در یکی از بهترین سالنهای کشور که تالار وحدت است با یک تیم خیلی خوب و درخشان و به تهیهکنندگی آزیتا موگویی و کارگردانی جلالالدین دری و همچنین یک تیم بسیار درخشان و حرفهای و سالار عقیلی عزیز همکاری کردم. مردم این کار را دوست داشتند و من خدا را شکر میکنم چون در کشوری که سالن تئاتر و سینما پر شود، یعنی مردم آرام هستند و حالشان خوب است؛ اگر پر نشود کمی ترسناک است.
این بازیگر تئاتر اظهار امیدواری کرد که همه تئاترها و سالنهای نمایش همینطور پر مخاطب باشند و گفت: جوانهای ما در عرصه تئاتر خیلی زحمت میکشند و چشم انتظار مردم هستند. اگر مردم نباشند ما یک سری کاراکتر در سیاهی هستیم، نوری وجود ندارد، چشمهای مردم است که به صحنه نور میتاباند. من همیشه دعا میکنم که ما بتوانیم خوب بازی کنیم و مردم هم بیایند و همیشه تماشاگر داشته باشیم.
او افزود: خدا را شکر میکنم که تئاتر مخاطب دارد، سینما هم همینطور چون این دو تکمیلکننده هم هستند، این دو، هنرهایی هستند که به هم کمک میکنند. بازیگرهای بسیار خوبی داریم که برندهای بازیگری هستند و چند سال یک بار یک تئاتر بسیار خوب را تمرین میکنند و خودشان را گرم نگه میدارند. تئاتر جای بسیار خوبی برای گرم نگهداشتن بازیگری است، چون در تصویر همه چیز خیلی با عجله است، اما در تئاتر زمان داری که تمرین کنی و اتود بزنی. در سینما چون واقعا هزینه به ثانیه بالا میرود باید تجربهای که در تئاتر داشتی را در سینما پیاده کنی.
دلافکار درباره وقفههایی که در اجرای بازنمایش «قصه ترانههای ماندگار» در تالار وحدت پیش آمد، گفت: تیم این نمایش یک تیم حرفهای بود اما اگر یک تیم آماتور با چنین شرایطی روبهرو شود، این وقفهها کار را زمین میزند. اینکه بازیگر چهار شب اجرا برود و پنج شب نباشد کار را خراب میکند. خوشبختانه بازیگرهای کنسرتنمایش «قصه ترانههای ماندگار» همه حرفهای و باتجربه بودند و به همین دلیل کسی در این جمع نگذاشت کار ضعیف شود و افت کند که این صرفا به دلیل تجربه است.
او در پایان تاکید کرد: اگر کار هر شب اجرا برود خیلی قوی پیش میرود، ولی برای من عجیب بود که اینجا افت نداشت. من واقعا منتظر این بودم که کار افت کند، اما میدیدم که همه خیلی حرفهای کارشان را انجام میدهند.
منبع: میزان
انتهای پیام/
نظر شما