محمد میرشکرایی، چهره ماندگار میراث فرهنگی در یادداشتی پیرامون برپایی نمایشگاه «شکوه ایران باستان» در چین نوشت: از کوههای سر به فلک کشیده هیمالیا تا سهتیغهای سربلند هندوکش و تا بلندیهای آسمان بوس تاجیکستان، مرزهای خداآفرین و هزاران ساله دو فرهنگ دیرین سال چین و ایران است؛ در گسترهای پهناور که از شرق تا کرانههای اقیانوس بزرگ و از غرب تا آن سوی میانرودان و فرات و تا کنارههای مدیترانه کشیده میشود . دو همسایه دیرین (چین و ایران بزرگ فرهنگی) که تاریخ روابطشان بیشتر بر پایه دوستی و صلح بوده و بده بستانهای فراوان فرهنگی و دانشی را سبب شده است، که سنگ پایه جلوههای درخشان تمدن قرار گرفتهاند.
از این رو آنچه در دفتر زمانه از این روابط بر جا مانده و یا در خاطره تاریخ نقش بسته و ماندگار شده است، از اسطورههای کهن تا عصر حماسه در (فنگ شن ینی)، چین و شاهنامه ایران و تا دورانهای جدیدتر همه این گونه است مهر محور و آشتی ساز و نیز تمدن زا با تاثیرپذیری دوسویه در زمینههای گوناگون همچون داستانهای سیاوش و پین کیائو که یکی از جای خونش گیاه پر سیاوشان میروید و آن دیگری خونش موجب برکت و مایهوری زمین میشود و نیز در پهلواننامهها و عاشقانههایی همچون سمک عیار از دوره اشکانی و هفت پیکر نظامی که در هر دو نشانههایی از مشترکات فرهنگی دو همسایه تاریخ ساز ایران و چین مشهود است همچنین در نمونههای بسیار دیگر از آثار به یادگار مانده.
در پایان این را هم بیفزاییم که من چند سال پیش در جریان یک پژوهش مردم شناسی در منطقه بوات فارس از وجود رسمی خبر گرفتم که همانندی شگفت انگیزی با اسطوره چینی پین کیائو داشت آن را در جایی به چاپ رساندم و در این مختصر مجال توضیح آن نیست البته بر آن نیستم که این مشترکات حاصل نظریه (اشاعه) باشد بلکه حاصل یک جهانبینی مشترک است و آنچه میتوان بر آن پای فشرد اینکه زمینه و شرایط زیستی-معیشتی و محیط طبیعی-فرهنگی و به ویژه هستی شناختی همانند، خاستگاه این دو پدیده همانند و نمونههای دیگر از این گونه است.
انتهای پیام/
نظر شما