محمدرضا بهمنی، معاون توسعه همکاریهای علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در یادداشتی نوشت: برگزاری ۴۲دوره جشنواره فیلم فجر، در نوع خود یک افتخار بزرگ برای ایران سرافراز است. رویدادی که حداقل در منطقه غرب آسیا، بسیاری از کشورها، فاقد چنین افتخاری هستند. البته مراد فقط جنبه رویدادی آن نیست. بلکه وجه تمایز مهم این جشنواره را باید به غنای معنایی سیمای پس از انقلاب نسبت داد.
از سوی دیگر اما، آیا درخشش جشنواره فیلم فجر با سابقه ۴۲ساله آن تناسب دارد؟ اگرچه هرساله رویش و درخششی را میتوان در جشنواره جستجو کرد. (کما این که جشنواره چهل و دوم را میتوان به لحاظ رویشهای موضوعی مثال زد.) اما پاسخ سئوال فوق، قطعاً مثبت نیست. یعنی قد و قامت جشنواره بعد از این مدت میبایست بلندتر و فرازمندتر از اکنون باشد. و طبعاً هم از حیث ظرفیت فنی و محتوایی فعالان سینمای ایران و هم به جهت قدمت جشنواره میتوان و باید به افق تعالی و درخشش بیشتر جشنواره فکر کرد و آن را تدارک کرد.
سخن اصلی این است که تعالی جشنواره به هدفگذاری در افق سالهای آینده بستگی دارد. به عبارت دیگر، جشنواره ویترین سینمای ایران است و اتفاق اصلی باید در زیست بوم سینمای ایران بیفتد. از نظر نگارنده، هدفگذاری جهشی سینمای کشور، هدفگذاری برای *افزایش سهم سینمای ایران از بازار سینمای جهان* است. مرادم را با چند سئوال روشنتر میکنم:
۱. از حدود ۱۰۰ فیلمی که فعلا در سینمای کشور تولید میشود، چند فیلم در سبد مصرف فرهنگی سایر کشورها (حتی فعلا با اولویت کشورهای همسایه) قرار میگیرد؟
۲. چند فیلم که تولید مشترک ایران با کشور دیگر باشد در جشنواره عرضه میشود؟
۳. چند فیلم از فیلمهای تولیدی کشور به مسائل و موضوعات فراملی و بینالمللی میپردازد؟
این سئوالها و سئوالات مشابه، در واقع معیارهای سنجش بینالمللی شدن سینمای ایران هستند و شاخص غایی و نهایی هم با سنجش سهم سینمای ایران از بازار سینمای جهان میتواند باشد.
دستیابی به این افق متعالی و بسیار مهم، نیازمند تحول در رویکردها و کارکردهای زیست بوم سینمای ایران است.
انتهای پیام/
نظر شما